• امروز : یکشنبه - ۴ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Sunday - 24 November - 2024

۳۰ خرداد سالروز رویای قدرت رجوی بی خرد

  • کد خبر : 5794
  • 24 ژوئن 2016 - 17:53

۳۰ خرداد سالروز رویای قدرت رجوی بی خرد

Ferghe

سی و پنج سال از تصمیم خیانتکارانه رجوی در سی خرداد سال شصت گذشت. روزی که او فرمان خونریزی را صادر کرد و در پی آن هزاران انسان بی گناه کشته شدند .

آن زمان که همه ما جوان بودیم و هنوز گرما وسرمای روزگار را نچشیده بودیم و فکر می کردیم که رجوی در تلاش برای اجرای عدالت و آزادی است.

اما با گذشت زمان متوجه شدیم که این امام زاده کور می کند ولی شفا نمی دهد و نه تنها کور می کند بلکه ملتی را نیز به خاک وخون می کشد .

آن روزگار انقلاب ایران تازه وارد سال دوم خود شده بود و رویای ما به عنوان نیروی جوان رشد و شکوفائی میهنمان و مردممان بود و نه هیچ چیز دیگر. اما رجوی در سودای دیگری که نامش قدرت بود تمام آمال و آرزوهای این نسل را با برافراشتن پرچم جنگ مسلحانه به خون کشید .

امروز سی و پنج سال از آن روزهای خونین می گذرد که رجوی با خیره سری و بی خردی مصیبت ها بر سر میهن ما و خانواده ها آورد.

 دستاوردهای رجوی پس از سی و پنج سال از آن روز خونین جز لکه ننگ و روسیاهی ابدی چیز دیگری برای او باقی نگذاشته است .

از طرفی دیگر هزاران خانواده ویران شده ، هزاران انسان برخاک افتاده و هزاران زخم ترمیم نیافته که همه اینها ثمره فرد اوست .

او که امروز حتی نیست که پاسخ بدهد چرا ؟ او نیست و نمی خواهد که باشد تا پاسخ بدهد چه کرد بر جوانان ومردم ایران ؟آری سی و پنج سال از آن روزهای خونین می گذرد.

بسیاری از خانواده ها از هر طرف داغدار و یتیم شده اند. هزاران خانواده بر ویرانه های کاشانه شان به عزا نشسته اند و مسبب اصلی که گم شده است. همو که فرمان جنگ مسلحانه را صادر کرد و خودش از کشور گریخت و امروز هم باز گریخته است معلوم نیست چرا؟ اما ما می دانیم چرا می گریزد ؟ او در این سی و پنج سال به اندازه تمام تاریخ یکصد ساله ایران دستش در خون و خیانت آغشته است. او می گریزد زیرا که پاسخی ندارد که بدهد که در این سی و پنج سال چه کرده است ؟

او می گریزد تا کسی پیدایش نکند که از او بپرسد چگونه به اعتماد یک نسل خیانت کرد چگونه سوار بر موج اعتماد یک نسل جز ویرانی و خونریزی ببار نیاورد اری او همه اینها را می داند و بصورت قانونمند پنهان شده است تا کسی پیدایش نکند و نپرسد که چه بودی چه کردی و چه هستی .

عملکرد مسعود رجوی در طی سی و پنج سال گذشته چه از نظر سیاسی چه از نظر ایدئولوژیک چه از نظر تشکیلاتی مسیری در جهت نابودی تمام ساختارهای انسانی و فرم های مرسوم در هر حزب و سازمانی بوده است و در نتیجه او سازمان منافقین را به یک فرقه و سکت خطرناک تبدیل کرد .

Ferghe-Shakhes-2فرقه ای که حتی در مواجه با پدران و مادران سالخورده که برای دیدار عزیزانشان مراجعه می کنند زنجیر پاره می کند و با کثیف ترین شیوه های ضد انسانی مانع دیدار آنها می شود.

رجوی خوب می داند کافیست پنجره و روزنه ای به بیرون از حصار سازمان یا فرقه باز شود. این کافیست تا تمام بنیادهای فرقه زیر علامت سوال برود و رجوی این را خوب می فهمد، بهتر از هر کسی هم می فهمد . قانون فرقه ها همیشه همین بوده و همیشه همین خواهد بود که برای سرپا نگه داشتن فرقه باید قربانیان را از جامعه دور نگه دارند. باید قربانیان همیشه در حصار و بمباران عقیدتی و ایدئولوژیک قرار داشته باشند تا فرقه سرپا بماند.

 اما این تمام ماجرا نیست فرقه ها همیشه به دلیل ساختار ضدانسانی شان در معرض فروپاشی قرار دارند. کافیست قربانیان هوای آزاد تنفس کنند . کافیست به دنیای به بیرون از خودشان وصل شوند. این همان نقطه ای است که فرقه ها فرو می ریزند و دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. به قول نویسنده معروفی که تحقیقات گسترده ای از مسیر طی شده سازمان منافقین داشته و به درستی آن را بیان داشته است.

منافقین در حال حاضر جریانی هستند عقب مانده از تاریخ که با رویاهای واهی خود سرخوشند و تنها از درون خود تغذیه می کنند، تغذیه از ذخیره ای که به سرعت در حال تمام شدن است و احتمالا با خروج همه آنها از عراق و از لیبرتی و رسیدن به آلبانی به تاریخ خواهند پیوست.

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=5794