• امروز : جمعه - ۷ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 26 April - 2024

خانم ندایی : سران رجوی بدانند من بدنبال فرزندم باز هم خواهم آمد

  • کد خبر : 5147
  • 20 فوریه 2016 - 13:56

خانم ندایی : سران رجوی بدانند من بدنبال فرزندم باز هم خواهم آمد

خانم ندایی یکی از خانواده هایی است که  فرزندشان در حصار فیزیکی و روانی فرقه رجوی در لیبرتی عراق است . ایشان که به تازگی از سفر عراق بازگشته است در تماسی که با دفتر انجمن تهران داشتند از رنجها و مصیبتهای متحمل شده از طرف فرقه رجوی اینگونه می گویند:

این دفعه نیز برای چندمین بار برای دیدن فرزند دلبندم راهی عراق شدم . سن و سالی از من گذشته است ولی فراق جگرگوشه ام مجال آرامش را از من سلب کرده است .

پسرم فریدون ندایی ، در گذشته هیچ قرابتی به جریان فرقه رجوی نداشت . و برعکس خود را سرباز وفادار  میهن می شمرد. در جنگ به اسارت درآمد و بعد از آن تحت جریان مغزشویی فرقه رجوی قرار گرفت و سر از درون آنان در آورد.

در هر صورت من مادرم و تا جان در بدن دارم در پی او خواهم بود.

این بار نیز به سان دفعات قبل سران فرقه رجوی نگذاشتند پسرم را ببینم .  ولی من تا جایی که حنجره ام یاری ام می کرد فریدون را فریاد زدم . و باز هم اینکار را خواهم کرد .

این دفعه که جلوی لیبرتی بودیم ، سران آنها یکسری را با صورت های پوشانده شده آورده بودند که بر علیه ما فحاشی کنند .

اما من مادرم و پسرم را در بین آنها شناختم . دیدم که با صورتی پوشانده شده بین نفرات ایستاده بود و مرا ورانداز می کرد . آرام بود و شعار نمی داد.

پسرم ، اهل رویارویی و درشتی برای مادرش نیست . برای همین سران رجوی او را از آنجا بردند .

سران رجوی تحمل  نشان دادن او را به من نداشتند . من فقط می خواهم او را ببینم و در آغوش بگیرم .

گفتم من یک مادرم ، و باز هم به دنبال فرزندم خواهم آمد . این بازی ای که سران رجوی راه انداخته اند فقط یک بازنده دارد و آن خود آنها خواهند بود .

حسینی

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=5147

نوشته های مشابه

21آوریل
 دستان مادر را از طرف تو می‌بوسم / خود را از جهنم رجوی نجات بده
پاسخ خانواده سمیع ناظری به اعتراف‌های اجباری وی در سیمای فرقه رجوی

 دستان مادر را از طرف تو می‌بوسم / خود را از جهنم رجوی نجات بده

03آوریل
آرزو دارم به آغوش خانواده برگردی
پیام نوروزی فریده پرورش به برادر خود در فرقه رجوی

آرزو دارم به آغوش خانواده برگردی