اجرای انقلاب ایدئولوژیک توسط رجوی ترفندی بود که با جدا کردن خانوادهها، طلاق اجباری و جدا کردن فرزندان از والدین در اردوگاه اشرف، افراد قدرتی برای ترک تشکیلات نداشته باشند.
به گزارش فراق، در ادامه میزگرد اعضای پیشین مجاهدین خلق در انجمن نجات آلبانی، حمید آتابای به گفتوگو با غلامرضا شکری و علی هاجری نشست. این دو عضو جدا شده از مجاهدین خلق در این گفتگو از فضای سرکوب و خفقان پس از انقلاب موسوم به ایدئولوژیک سخن گفتند.
غلامرضا شکری، آغاز آشکار شدن بحث انقلاب ایدئولوژیک را سال ۱۳۷۰ میداند که بر اساس سلسله مراتب تشکیلاتی مجاهدین خلق، به تدریج همه ردهها در جریان آن قرار گرفتند. به گفته او، نشستها از ابتدا با مباحثی حول طلاق و ازدواج شروع شد. در این راستا، ویدئوهایی از مسعود و مریم رجوی در نشستها پخش میشد که اعضا را متقاعد میکردند که انقلاب ایدئولوژیک درونی فرقه رجوی از سال ۱۳۶۴ آغاز شده است.
اما به شهادت شکری، واقعیت این بود که پس از شکست مجاهدین خلق در عملیات فروغ جاویدان، که موجب کشته شدن و ریزش نیروهای بسیار شد، بحث انقلاب ایدئولوژیک در حقیقت ترفندی برای پیشگیری از دست دادن نیروهای بیشتر بود. همزمان، رجوی به شدت به دنبال نیروگیری در میان اردوگاههای اسرای ایرانی در عراق و شهروندان ایرانی جویای کار در کشورهای همسایه ایران بود.
پس از عملیات مروارید در سال ۱۳۷۰، بار دیگر ریزش نفرات آغاز شد و رجوی با خطر کمبود نیرو مواجه شد. اجرای انقلاب ایدئولوژیک ترفندی بود که با جدا کردن خانوادهها، طلاق اجباری و جداسازی فرزندان از والدین در اردوگاه اشرف، خانوادههای فروپاشیده دیگر قدرتی برای اتحاد و ترک تشکیلات نداشته باشند. به گفته شکری، بدین ترتیب نیروها در سازمان میخ کوب شدند.
بنا بر اظهارات این عضو جدا شده، رجوی با استناد به آیات قرآن و سخنان بزرگان دین، سعی داشت انقلاب ایدئولوژیک را تثبیت کند و اعضا را با بندهای الف، ب، ج و غیره شستشوی مغزی دهد. هر کدام از این بندها بخشی از فرایند شستشوی مغزی افراد تحت عنوان انقلاب ایدئولوژیک بود.
علی هاجری، عضو دیگر انجمن نجات آلبانی، در ادامه گفت وگو بیان کرد که مسعود رجوی یک جمله کلیدی داشت: «یا همه چیز یا هیچ چیز.» به این معنا که اعضای کیش شخصیتی او باید همه چیز خود را در اختیار او بگذارند که شامل زن و بچه و حتی مغز افراد میشد. او به خاطر میآورد که رجوی برای انکار کردن نهاد خانواده، به اعضا تلقین میکرد که اگر انقلاب ایدئولوژیک را در سال ۱۳۶۴ در تشکیلات نهادینه کرده بود، در عملیات فروغ جاویدان پیروز میشد و نیروهایش در تنگه چارزبر متوقف نمیشدند.
به گفته هاجری، فرماندههای رده بالای تشکیلات از سال ۱۳۶۸ وارد انقلاب ایدئولوژیک شده بودند و حتی برخی از آنها حاضر به طلاق همسرانشان نشدند و نهایتاً از تشکیلات جدا شدند. هاجری مهرماه ۱۳۷۰ را آغاز رنج همگانی برای همه ردههای تشکیلاتی فرقه رجوی میداند و معتقد است که بندهای انقلاب تنها دستاویزهایی برای شستشوی مغزی افراد بودند.
هاجری چکیده انقلاب ایدئولوژیک را در این میداند که رجوی هر آنچه را که بوی زندگی میداد، برای افراد ممنوع میدانست، زیرا این موضوع موجب میشد که افراد تشکیلات را ترک کنند. او رجوی را نمونه دیگری از رهبر کره شمالی میداند.
با این وجود، هاجری معتقد است که علیرغم تلاشهای رجوی برای جاانداختن انقلاب ایدئولوژیک، افراد گرفتار در تشکیلات مجاهدین خلق، به محض آنکه فرصتی پیدا کنند، از تشکیلات جدا میشوند. کما اینکه پس از حمله آمریکا به عراق، سقوط صدام حسین و خلع سلاح تشکیلات رجوی، صدها نفر از آن جدا شدند. این روند جدایی از فرقه رجوی تا به امروز ادامه دارد.
حمید آتابای در پایان گفت وگو از تأثیر ساختار شستشوی مغزی مسعود رجوی بر افراد گفت که حتی تا مدتها پس از جدایی از تشکیلات، بر ذهن و روان افراد اثر میگذارد. او وعده داد که به زودی در نشستهای دیگری از چگونگی کارکرد انقلاب ایدئولوژیک در نشستهای کنونی که در کمپ مجاهدین خلق در آلبانی هنوز ادامه دارد، توضیح خواهد داد.
انتهای پیام