• امروز : پنج شنبه - ۱ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 21 November - 2024
بررسی روند فرقه‌ای شدن سازمان مجاهدین خلق

یک فرقه‌ تمام عیار / ۳

  • کد خبر : 47308
  • 08 جولای 2024 - 12:18

اختصاصی فراق: در این مقاله با توجه به توضیحات و تعریف علمی فرقه، سعی شده به طور فشرده به روند طی شده در مسیر فرقه‌ای شدن سازمان مجاهدین در سه بخش، مناسبات و روابط درونی – آموزش‌های فرقه ای – و کنترل رهبر بر روی اعضا در درون سازمان پرداخته شود.

به گزارش فراق، بخش سوم و ادامه بررسی روند فرقه‌ای شدن سازمان مجاهدین خلق را در زیر می‌خوانید:

یک فرقه‌ تمام عیار / ۱

یک فرقه‌ تمام عیار / ۲

اقدامات مهم و اساسی در تبدیل به فرقه شدن سازمان مجاهدین از سال ۱۳۶۳ شروع شد که در چندین مرحله به اوج  خود و یک ساختار فرقه ای مخوف رسید. هر مرحله همراه با آموزش ها و طی کردن مراحل سختی بود که همه موظف به تغییر اندیشه و بازخوانی خود بودند.

اواخر سال ۱۳۶۳، ازدواج سوم مسعود رجوی توسط سازمان به عنوان «انقلاب ایدئولوژیک» اعلام و هدف ارتقای مقام زن به جایگاه رهبری انقلاب نامگذاری شد. رجوی، با پیشبرد بحث آزادی و رهایی زنان، بهانه‌ای برای پیشرفت زنان مطرح کرد که یک زن نیز باید در سطح رهبری قرار گیرد. او ابتدا خود را به عنوان رهبر ایدئولوژیکی و سپس مریم عضدانلو را به عنوان همراه ایدئولوژیکی خود معرفی کرد. سپس از اعضا خواست که مریم عضدانلو را همانند رهبر بپذیرند. مریم رجوی از همسرش، مهدی ابریشمچی، جدا شد و با مسعود رجوی ازدواج کرد. آنها این ازدواج را یک شکستن سنت در راستای ایجاد یک ایدئولوژی جدید که زنان می‌توانند از قید اسارت مردان آزاد شوند توصیف کردند!

پس از آن، تغییراتی در ساختار قدرت توسط رجوی اعمال شد. تا قبل از آن، سازمان توسط یک مجموعه از اعضای قدیمی اداره می‌شد، از جمله علی زرکش، ابراهیم ذاکری، مهدی ابریشمچی، محمد سید المحدثین، مهدی براعی، عباس داوری، محمد حیاتی و… با مسعود رجوی. نقش آنها بسیار مهم بود. این مجموعه، که دفتر سیاسی و مرکزیت نام داشت، پس از واقعه به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیک منحل شد. رجوی به گونه‌ای پیش رفت که کنترل سازمان و اعضا را به دست گرفت. ارگانی به نام هیأت اجرایی تشکیل شد که کار این ارگان، همانطور که از نامش پیداست، پیش بردن کارهای اجرایی بود. از آن پس، رجوی تنها تصمیم‌گیرنده و ابداع‌کننده خط و خطوط استراتژی و متدولوژی سازمان شد.

به فاصله کمی، اعضای مخالف اخراج یا به حاشیه رانده شدند. رجوی این معادلات جدید را سخت و سنگین برای اعضا توصیف می‌کرد و در مراسم ازدواج سومش با مریم رجوی اعلام کرد: انقلاب جدید چون کوره‌گدازانی است و هر کس بایستی از آن عبور کرده و خود را در آن محک بزند. در حالی که به نحو پیچیده‌ای یک کودتای درون تشکیلاتی انجام شد و خود را سرکرده بلامنازع سازمان معرفی کرد. این اقدام اولین گام بزرگ برای بدست گرفتن تمام قدرت رهبری و پیش بردن آن به سمت فرقه‌ای شدن بود.

پس از شکست سازمان در بزرگترین عملیاتش که نام فروغ جاویدان (مرصاد) بر آن نهاده بود، نیروها با شکست سنگینی مواجه شدند و بیش از نیمی از اعضا کشته و بسیاری مجروح شدند. به دلیل اینکه با محاسبات و برآوردهای نظامی، مقصر اصلی طراح عملیات یعنی رجوی بود و مسئولیت آن همه قربانیان از هر دو طرف به عهده وی بود. او با زیرکی و با ایجاد یک سری بحث‌های مغلطه‌آمیز، مقصر شکست خوردن در این عملیات را کمبودهای ایدئولوژیکی اعضا اعلام کرد.

ابتدا در یک جلسه پنج روزه و سپس ۱۰ روزه جمع‌بندی گفت از نظر موقعیت تاریخی و سازمانی، در هر صورت این عملیات به هر قیمت بایستی انجام شود و محصول آن یک بیمه‌نامه تاریخی برای ما است. در مرحله دوم، جلسات آموزشی به نام تنگه و توحید انجام شد که چند ماه ادامه داشت و با آموزش و القا نظراتش می‌گفت، تمام محاسبات یک جنگ بحث‌های کمیت افراد و ادوات نظامی و سلاح نیست، بلکه کیفیت مهم است که با اتکا بر آن می‌توان بر دشمن هر چقدر هم که نیرو داشته باشد، پیروز شد. بنابراین، علت اصلی شکست نه نظامی، بلکه ضعف‌های ایدئولوژیکی عنوان شد.

در آن زمان اکثر آن افراد که ظرف یک سال با فریب فراخوان رجوی از خانه و کاشانه خود دل کنده و همراه همسر و فرزند، برادر به کمپ رفته بودند، جان خود را از دست دادند.

در سال ۶۸، رجوی خود را در جایگاهی بالاتر، هم تراز رهبران مذهبی و قدیسین قرار داد. او می‌خواست از آن پس همه به وی سرسپاری مطلق داشته باشند. دخالتی در پیش‌بردن خطوط نکرده و اعترضی نکنند تا خود به تنهایی تصمیم‌گیرنده و مبدع همه تحلیل‌ها و خط و خطوط باشد. در اطلاعیه‌ای در مهر ۱۳۶۸ که متن آن توسط رجوی تنظیم شده بود، در جلسه عمومی، مریم عضدانلو به عنوان مسئول اول مجاهدین منصوب و اعلام شد. در این اعلامیه، رجوی خود را به عنوان رهبر عقیدتی داد و از همه اعضا خواست که بر آن سر تعظیم فرود آورند.

سپس سلسه جلسات طولانی ادامه‌دار آموزشی موسوم به بندهای انقلاب ایدئولوژیک در ۱۰ محور در طول ۱۰ سال برگزار شد تا فکر و اندیشه اعضا را به طور کامل تغییر دهند.

به طور خلاصه، این بندها که مبنا و اساس تشکیلات فرقه‌ای سازمان مجاهدین شدند، در این مرحله شرح داده می‌شود:

در اولین مرحله، متدولوژی جدید در راستای تغییر اندیشه و افکار اعضا، آموزش به این صورت شروع می‌شد. هر فرد بایستی حائل و مانعی که بین او و رهبری اش فاصله می‌اندازد را پیدا کند. مردان و زنان چه متاهل و چه مجرد به خوبی و تمامی و کمال به امر مبارزه نمی‌پردازند و از تمامی انرژی‌شان برای تلاش و جنگ استفاده نمی‌کنند، زیرا هر کدام حائل‌هایی دارند. حائل مردان و زنان متاهل همسرانشان هستند که بخش زیادی از علاقه، عواطف و فکر و به تبع آن انرژی فرد را به سوی آن منعطف می‌کند و از امر مبارزه و رهبری دور می‌شوند، و افراد مجرد نیز با اینکه به طور ملموس و عینی همسری ندارند، ولی اندیشه و فکر به تشکیل زندگی و زوج مخالف انرژی آنها را از معطوف نمودن به مبارزه و رهبری کم می‌کند. لذا برای هر چه بیشتر ذوب شدن در امر مبارزه و وصل شدن به رهبری بایستی به نقطه‌ای از تعالی و فداکاری برسید که از آخرین وابستگی یعنی همسر خویش بگذرید و تمام زندگی خود را معطوف به مبارزه و رهبری کنید.

رجوی شخصاً در این جلسات آموزش می‌داد و می‌گفت: «شما انگیزه مبارزه و حس انتقام و تنفر خود را نشان داده‌اید، ولی برای یک مبارزه تمام‌عیار این هرگز کافی نیست، بلکه نیاز است در سمت مقابلش چیزی را دوست داشته باشید که برای آن بتوانید تمام‌عیار فداکاری کنید. حال برای یک دوران مرا دوست داشته و در قلب تان داشته باشید! در این راه فدا کردن جان کافی نیست چرا که هر هوادار ساده در هر کشوری حاضر است هنگام عملیات‌ها بیاید و جانش را بدهد. تا اینجا شما هنری نکرده‌اید… شما اعضا حرفه‌ای بایستی روزانه قیمت مبارزه خود را بپردازید. یعنی فدا شدن هر لحظه و تحمل سختی‌های بیشتر از مرگ…» بعدها مریم رجوی هم  گفت: «قیمت مبارزه شما را رهبری و شخص رجوی که این بحث را برای شما آورده می‌پردازد. (اشاره به این بود که بیرون سازمان این موضوعات باعث ضربه زدن به موقعیت او می‌شود.) او به خاطر شما که انقلاب کنید این موضوع را قبول کرده و منتی اضافه سر افراد می‌گذاشت.»

سپس افراد از مرحله اول عبور کرده و همسران خود را طلاق می‌دادند و افراد مجرد می‌پذیرفتند که دیگر ازدواج نکنند.

پس از بند «الف» که مردان و زنان موظف به طلاق شدند و افراد مجرد پذیرفته بودند ازدواج نکنند. پیشروی‌های بعد شروع شد، رجوی خود را در جایگاه بالاتر و مقدس‌تری نمایش داد. پس از طلاق‌ها گفت این کافی نیست. بایستی در اعماق ذهن و اندیشه خود نیز هیچ گونه علاقه وابستگی نداشته باشید. دیگر به همسرانتان فکر نکنید، قانون دوم به این صورت مطرح شد، حتی فکر کردن به همسران طلاق داده شده برای متاهلین و فکر به جنس مخالف و تشکیل زندگی برای مجردها گناهی بزرگ و عدول از انقلاب است. مردان بایستی زنان خود را در یک منطقه محرمه که متعلق به رهبری است ببینند و هرگز حتی در اندیشه خود به آن نزدیک نشوند. همچنین زنان بایستی خود را در این منطقه محرمه که متعلق به رهبری است تصور کنند. (در توضیح منطقه محرمه گفت در جنگ‌ها منطقه محرمه به منطقه‌ای گفته می‌شود که بین دو طرف متخاصم قرار دارد و طرفین اجازه ورود به آن را ندارند.)

در این بند توضیح داده شد که تمامی مردان و زنان بایستی طلاق را برای تمامی عمر خود برگزینند و دیگر به هیچ زن و مردی در دنیا فکر نکنند. تا این موضوع را قراردادی و مقطعی نبینند و تمام اذهان و افکار برای امر مبارزه و وقف شدن برای اهداف رهبری آزاد باشد.

مریم رجوی در تشریح این سری بندهای انقلاب توضیح می‌داد: رهبر عقیدتی بر تمام هستی هر فرد اعم از جان و مال و خون و نفس حاکم است و هنگامی که یک فرد رهبر عقیدتی خود را برمی‌گزیند یعنی او را صاحب اختیار اندیشه و جان و مال و… خود کرده است. «رهبر عقیدتی» یعنی محرمیت عقیدتی با کسی که انتخاب نموده‌اید «محرمیت عقیدتی» بالاترین ارزش است چرا که او را به عنوان رهبر عقیده و آرمان خود انتخاب نموده‌اید و این ارزشی بس بالاتر از تمامی ارزش‌هاست. وقتی که مسعود رهبر آرمانی شماست پس زندگی اندیشه و جسم شما نیز متعلق به اوست.

 در تشریح بند چهارم گفت: «همه باید در انقلاب نفوذناپذیر و برگشت ناپذیر شوند! این بند برای آب بندی کردن تمام مردان و زنان است که در امر انقلاب واگشت نخورند. چون فلسفه انقلاب رهایی زنان و ارتقا درجه آنان بوده این بایستی بطور ملموس و عملی در تشکیلات جاری شود. زنان به رده‌های بالاتر و فرماندهی ارتقا یابند.» به این ترتیب مردان با سابقه و با صلاحیت، کم کم از مدارج فرماندهی خارج شدند و زنان جای آن‌ها را گرفتند.

شاخص انتخاب زنان توسط مریم رجوی اینگونه اعلام شد: «هر فرد که بیشتر تحت فرامین مسئول و گوش به فرمان مدارج بالا باشد با صلاحیت تر است. عدم اعتراض و فرمان پذیری مطلق مهمترین شاخص رسیدن به رده‌های بالاست. نه تخصص و نه سابقه به هیچ عنوان مهم نیست و هر کس را که خودم بخواهم انتخاب می‌کنم. ملاک اصلی فرمان پذیری مطلق از رهبری است.»

با این طرح گام به گام همه رده‌های تشکیلاتی از مردان قدیمی و با سابقه خالی شده و به زنان سپرده شد و تشکیلات بطور کامل تحت کنترل رجوی قرار گرفت.

در سال ۱۳۷۲ و در راستای اینکه تمام مدارهای بالای فرماندهی توسط زنان اداره شود. ۱۲ تن از زنان قدیمی به عنوان شورای رهبری و ۱۲ تن دیگر به عنوان کاندید شورای رهبری انتخاب شدند و این تصمیم بعنوان بند شورای رهبری (بند شین) اعلام شد. از آن پس مردان قدیمی و با سابقه از مسئولیت‌های خود خلع شدند و جای آنان را زنان گرفتند. به مرور اعضای شورای رهبری در هر دوره اضافه می‌شدند. اسامی یک سری از زنانی که در سری‌های اول انتخاب شدند به شرح زیر است: {فهیمه اروانی – محبوبه جمشیدی (آذر) – زهرا علوی طالقانی (سوسن) – پری بخشایی – گیتی گیوه چینیان زاده (سهیلا) – سروناز چیت ساز – حشمت سریری – زهرارجبی (فاطمه) – نسرین پارسیان (فاضله) – شهره عین الیقین – مهناز کرمی – مهناز میمنت – شهرزاد صدر حاج سید جوادی – زهره اخیانی – بتول رجایی – حمیده شاهرخی (افسانه) – ثریا شهری – کبری طهماسبی (هاجر) – زهره شفایی – معصومه ملک محمدی – مهری حاجی نژاد – سپیده ابراهیمی – زهره بنی جمالی مریم اکبرزادگان و نیکو خائفی}. پس از آن در هر دوره‌ای یک سری دیگر از زنان اعم از با سابقه و یا کم سابقه با ملاک فرمانپذیری مطلق به مرور انتخاب شده و جای مردان را می‌گرفتند.

به معنای اعلان مریم رجوی به عنوان رئیس جمهور شورا انجام شد. در مهرماه ۱۳۷۲ مسعود رجوی طی چند جلسه با اعضای شورای ملی مقاومت (که البته ۹۰ درصد اعضای آن از مجاهدین تشکیل شده بود) آنها را مجاب نمود که مریم رجوی را بایستی بعنوان رئیس جمهور آلترناتیو انتخاب کنیم تا بهتر بتوانیم به کار سیاسی و جذب نیرو بپردازیم و اعمال قدرت کنیم. علیرغم مخالفت یکسری از اعضای اصلی شورا از جمله (آقاو خانم متین دفتری، منوچهر هزارخانی، شکری و… وظاهرا خود مریم رجوی)، این اقدام عملی شد و در داخل تشکیلات به عنوان یک بند دیگر از انقلاب معرفی شد با این مضمون که بایستی به محتوای انقلاب بیشتر وارد شده و با الگوبرداری از مریم رجوی هر چه بیشتر زندگی خانواده همسر و فرزند را فراموش کنید و تمام عیار وصل به رهبری عقیدتی شوید. با فرمان‌پذیری مطلق هرچه قدر می‌توانید با تمام توان شب و روز کار کنید.

ادامه دارد

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=47308