• امروز : پنج شنبه - ۱۴ تیر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 4 July - 2024
بررسی روند فرقه‌ای شدن سازمان مجاهدین خلق

یک فرقه‌ تمام عیار / ۱

  • کد خبر : 47053
  • 30 ژوئن 2024 - 12:16

اختصاصی فراق: در این مقاله با توجه به توضیحات و تعریف علمی فرقه، سعی شده به طور فشرده به روند طی شده در مسیر فرقه‌ای شدن سازمان مجاهدین در سه بخش، مناسبات و روابط درونی – آموزش های فرقه ای – و کنترل رهبر بر روی اعضا در درون سازمان پرداخته شود.

به گزارش فراق، سازمان مجاهدین در طول ۴۰ سال گذشته به گونه‌ای فرقه‌ای تبدیل شده و اعضای خود را درگیر و محصور کرده است. این مسیر با ۱۸۰ درجه تفاوت در اهداف اعلان شده و خط‌مشی اولیه و عملکردهایش، نمایان می‌باشد. این سازمان در قرن ۲۱ به یکی از مخوفترین و پیچیده‌ترین سازمان‌های تروریستی و فرقه‌ای تبدیل شده است. هر سال بیش از پیش در خیانت و وطن فروشی و فشار بیشتر بر روی اعضایش پیش می‌رود تا جایی که اعضا پس از سال‌ها و مواجهه با حوادث تلخ و ناگوار، متوجه ماهیت اصلی رهبری سازمان می‌شوند و درک می‌کنند که چگونه اسیر یک فرقه مخوف شده‌اند. البته از سال ۱۳۷۲، درب‌های خروجی سازمان بسته و به همین جهت، جدایی برای اعضای به خود آمده و ناراضی بسیار سخت بود. آن‌ها همچنان در چنگال تشکیلات بدون راهی برای خروج به اجبار در این فرقه مخوف گیر کرده‌ بودند. پس از سال‌ها، پس از سقوط حکومت صدام، روزنه‌های امیدی گشوده شد. گروه‌هایی با تلاش و تحمل سختی‌های فراوان با اقدام به فرار، از دست این فرقه جهنمی خلاص شدند و این مسیر همچان ادامه دارد. باید امیدوار بود که روزی به شهادت اعضای اسیر و فاش شدن تمام اسرار و خیانت‌های این فرقه، عبرتی برای جوانان و تاریخ ایران باشد.

در کتاب «فرقه‌ها در میان ما» نوشته خانم مارگات تالر سینگر و ترجمه آقای ابراهیم خدابنده، مفاهیم عام یک فرقه به این صورت تعریف شده است: «روابط فرقه‌ای عبارت است از روابطی که در آن یک فرد آگاهانه افراد دیگر را وادار می‌کند تا به طور کامل در خصوص تقریباً همه تصمیمات مهم زندگی اش وابسته به او باشد. به این پیروان اعتقادی چنین القا می‌نماید که او دارای استعداد، نبوغ یا دانش ویژه‌ای است.»

فرقه بر اساس فاکتورهای زیر تعریف می‌شود:

سرمنشا گروه و نقش رهبر

ساختار قدرت یا روابط رهبر و پیروان (تشکیلات)

استفاده از برنامه‌های هماهنگ شده برای مجاب‌کردن (بازسازی فکری یا به طور عام، مغزشویی)

سه پارامتر مسیر فرقه‌ای شدن سازمان مجاهدین:

الف. ضوابط تشکیلاتی حاکم بر روابط و مناسبات درونی

ب. سیرتغییر ساختار فکری نفرات

ج. ریل تسلط مسعود رجوی به عنوان رهبر عقیدتی با تمام اختیارات

گرچه این پارامترها خیلی قابل تفکیک از هم نیستد ولی تا حد ممکن سعی شده که بر اساس این محوربندی به روشن گری پرداخته شود.

الف. ضوابط تشکیلاتی حاکم بر روابط و مناسبات درونی

در کتاب فرقه ها در میان ما در تعریف روابط درونی فرقه ها چنین آمده است:

«برای فهم فرقه ها باید ساختار و عملکرد آنها و نه اعتقاداتشان را مطالعه کنیم. آنها با روش بازسازی فکری (مغزشویی) برای تمکین و اطاعت پیروان استفاده می کنند. این همان چیزی است که فرقه ها را نگران کننده و آسیب رسان می سازد.»

«اکثر فرقه ها به این شناخته می شوند که به اعضای خود دیکته می کنند که چه بپوشند، چه بخورند، کجا و کی کارکنند، بخوابند، کجا زندگی کنند و به چه اعتقاد داشته باشند. چگونه فکر کنند و چه بگویند. در بسیاری از موضوعات فرقه ها تفکری را که به آن سفید و سیاه و نظریه‌ای که به آن همه چیز یا هیچ چیز می گوییم برقرار می کنند.»

«فرقه ها تمایل (اجبار) به درخواست از اعضا برای پذیرش دگرگونی اساسی یا تغییر روش زندگی دارند. بسیاری فشار زیادی بر روی اعضا ی جدید برای ترک خانواده، دوستان و مشاغل خود برای حل شدن در اهداف اساسی گروه می‌آورند. تاکتیک ایزوله کردن فرد، یکی از مکانیسم‌های عام اغلب فرقه ها برای کنترل و ایجاد وابستگی اجباری است.»

در سازمان مجاهدین هر کس از بدو ورود تحت آموزش زندگی جمعی قرار می گرفت. کسی حق تملک شخصی نداشت. تمام وسایل انفرادی شامل یک تخت آهنی و کمد فلزی و کوله لباس های فردی بود! در سال های اول به هنگام جابجایی از محلی به محل دیگر اعضا حتی اجازه بردن همین وسایل انفرادی (مانند میز و صندلی کار و تخت و کمد) را نداشتند و در محل جدید دوباره یک تخت و کمد مستعمل به فرد داده می شد. تنها فرماندهان داری یک میز و صندلی کار بودند که این وسایل نیز شامل مالکیت انفرادی نمی شد و متعلق به محلی بود که فرد در آن کار می کرد.

 تا قبل از ورود آمریکایی ها به کمپ اشرف، و خلع سلاح شدن، داشتن لباس های شخصی ممنوع بود. تمام لباس‌های افراد شامل چند دست لباس فرم نظامی و پوتین بود.

آموزش زبان های خارجی ممنوع بود و بااینکه سال ها در عراق به سر می بردیم آموزش زبان عربی و مخصوصا زبان انگلیسی در صورتی که موضوع کار نبود جرم محسوب شده و اگر افرادی اقدام به یادگیری می کردند مورد مواخذه قرار می گرفتند.

 ارتباط با خانواده تحت تاثیر آموزش های سازمانی مورد نکوهش بود به طوری که دیگر افراد تمایلی به تماس و ارتباط با خانواده نداشتند.

گفته می شد شما به خاطر مبارزه با ظلم و جور به سازمان پیوستید و برای تمام مردم و خانواده ها مبارزه می کنید به همین دلیل با فکر کردن به خانواده و تماس مستمر با آنها وابستگی درشما ایجاد می شود. بایستی با قطع ارتباط با خانواده این وابستگی را از خود دور کنید.

پس از خانواده نوبت به قطع ارتباط با دوستان و دنیای خارج به طور کامل شد. درون تشکیلات بسیاری از افراد بودند که بیش از یک دهه از کمپ خارج نشده و پایشان را بیرون قرارگاه نگذاشته بودند!

در این رابطه طبعا تلفن زدن و یا نامه نوشتن به خانواده امری نکوهیده تلقی شده و همه افراد در آموزش های جاری به این سمت سوق داده می شدند که ارتباطی با خانواده نداشته باشند.

علاوه بر قطع ارتباط فیزیکی با دنیای خارج ازکمپ، روزنامه و رادیو و تلویزیون و هر گونه وسایل ارتباط جمعی در تشکیلات برای استفاده های فردی وجود نداشت. به مرور به این وضعیت عادت می کردیم. در دنیا تلفن همراه سالهاست رواج پیدا کرده و یکی از وسایل ثابت و جاری هر فرد به حساب می آید اما درون تشکیلات مجاهدین ممنوع و حتی تلفن عمومی وجود نداشت. پس از مدتی آیفن های داخلی قسمت ها نیز جمع آوری شد.

بعدها که در دنیا اینترنت رواج پیدا کرده بود در بعضی قسمت های سازمان امکانات اینترنت فراهم شده و اشخاص خاصی برای کار آن آموزش دیده شده و در راستای برنامه های مشخصی کار می کردند.

سخت ترین ضوابط پلیسی و امنیتی دنیا بر اتاق های اینترنت سازمان مجاهدین حاکم است.

روزی که شغل من به عنوان کار در اتاق اینترنت ابلاغ شد. تازه متوجه آن همه سخت گیری شدم.

ابتدا گفتند یک فرم برای کار دراتاق اینترنت تهیه شده که بایستی چهار مسئول ستاد (ستادهای امنیت و اطلاعات و پرسنلی و مسئول اول) آن را امضا کنند و پس از تایید آنها سپس اجازه کار خواهم یافت. جالب آنکه شغل مرا همین ستاد ها مشخص کرده و برای همین کار مرا به قسمت جدید فرستاده بودند ولی بازهم این ریل ها را اجرا می کردند.

پس از یک ماه که برگه تایید ورود امضا شد می توانستم در اتاق اینترنت به عنوان نفر همراه! کار کنم. ولی قبل از ورود به اتاق اینترنت یک خان دیگر باقی مانده بود و آن هم گذراندن جزوه آموزش اتاق اینترنت بود. جزوه ای حاوی ۵۰ صفحه ضابطه و نکته و تجارب شامل قوانین کار که بخش هایی از آن بترتیب زیر می باشد:

  • کار در اتاق اینترنت همواره به صورت دو نفره می باشد.
  • یک نفر کار می کند و نفردوم بایستی در تمام مدت در کنار کاربر نشسته و لحظه ای فرد دوم را تنها نگذاشته و چشم از مانیتور برندارد.
  • مطالعه، چرت زدن و مشغول به کاری شدن در هنگام حضور به عنوان نفر همراه ممنوع می باشد.
  • هنگام ترک اتاق دو کاربر می بایست با هم اتاق را ترک کرده و با هم به اتاق بر گردند.
  • شروع کار از ساعت ۷صبح تا ساعت ۱۱ بود و ساعت ۱۱ شب اینترنت از طرف سیستم مرکزی قطع می شد تا مبادا شبانه کسی برای وصل به اینترنت اقدام کند. سیم کشی کابل های اتاق اینترنت جداگانه بود و صبح و شب مورد بازدید قرار می گرفت که مبادا کسی شبکه محلی کامپیوتری را به آن وصل کرده و به تنهایی استفاده کند. درب اتاق اینترنت توسط مسئول اتاق قفل شده و شب ها کلید نباید نزد کسی باقیمانده و به سرکرده ستاد تحویل داده می شد.
  • در هنگام کار با اینترنت فقط استفاده از سایت های مجاز و مشخص شده بایستی انجام می گرفت به هیچ عنوان حق استفاده و یا رفتن به روی سایت دیگری مجاز نبود. مطالب خبری اگر از سایتی دانلود می شد این مطالب بر روی یک فلاش مموری مشخص کپی شده که در نزد مسئول اتاق نگه داری می شد! بقیه افراد مجاز به دیدن و مطالعه آن بدون هماهنگی با سرکرده ستاد مربوطه نبودند. قبل از برگرداندن فلاش مموری یک بار دیگر تمام مطالب دانلود شده چک و کنترل می شد.
  • ساختار کاری تشکیلات به گونه ای بود کارها فقط توسط سران بالا مشخص و کسی اجازه انتخاب شغل مورد علاقه و بر اساس تخصص های فردی خودش را نداشت.
  • اعضا مرتب از نقطه ای به نقطه دیگر چه در عراق و یا خارج جابجا می شدند. شغل ها به طور دوره ای تغییر می کرد. افراد برای مدت طولانی در یک کار ثابت نبودند و اگر هم اعتراضی می کردند و یا اصرار بر ماندن در بخشی داشتند به آن ها انتقاد می شد.
  • دوست شدن با همکاران ممنوع و به خاطر انتقادات ساده کاری براحتی افراد را از رده هایشان تنزل می دادند.
  • کارهای محوله به یک نفر دو سه برابر حجم یک مسئولیت معمولی بود به صورتی که از صبح تا شب هم تلاش می کردند نمی توانستند از عهده کارشان برآیند به همین دلیل اکثرا دارای کمبود خواب بوده و در جلسات خوابشان می برد و این بهانه خوبی برای زیر سوال بردن و انتقاد کردن می شد. به دلیل تعداد کم و برنامه ریزی های پر حجم، غالبا سطح انتظارات غیر معمول و غلو آمیز بود و در طول سال ها مستمر با فشار آوردن گفته می شد که بایستی هرکدام از شما به اندازه ده نفر کار کنید. هر کس این توان را نداشته باشد انقلاب نکرده و در او سستی است و به این ترتیب فشارهای روز افزون وارد می کردند.
  • آسایش و سلامتی افراد همواره قربانی اهداف غیر واقعی می شد. بسیاری در اثر کارهای سنگین و مستمر دچار بیماری های مختلف و پیری زودرس می شدند چهره ها در اثرکار در زیرگرمای طاقت فرسا آفتاب سوخته و چروکیده شده و موهای مردان ریخته بود. بسیاری از افراد دچار ناراحتی های کمردرد و دست درد بودند و چون اجازه استراحت مکفی نداشتند در بسیاری موارد کار به عمل دیسک و تاندون های دست کشیده می شد. تعداد قابل توجهی تصادفات منجر به مرگ یا خسارت سنگین بر اثر بی خوابی های رانندگان صورت می گرفت ولی توجهی نمی شد و تناسبی در کار و تعداد آدم ها به وجود نمی آمد.

ادامه دارد

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=47053

نوشته های مشابه

03جولای
سرکوب عقاید تا دشمنی با کانون خانواده
بررسی برنامه نمایشی مریم رجوی تحت عنوان « طرح 10 ماده‌ای برای ایران» / 2

سرکوب عقاید تا دشمنی با کانون خانواده

03جولای
دیکتاتوری تا برخورد وحشیانه با منتقدین
بررسی برنامه نمایشی مریم رجوی تحت عنوان « طرح 10 ماده‌ای برای ایران» / 1

دیکتاتوری تا برخورد وحشیانه با منتقدین

03جولای
یک فرقه‌ تمام عیار / ۲
بررسی روند فرقه‌ای شدن سازمان مجاهدین خلق

یک فرقه‌ تمام عیار / ۲