دادگاه من در سازمان مجاهدین خلق در مهرماه ۱۳۷۶ در زندان اسکان، توسط فروغ سنگدل اداره می شد، از لحظه ورودم به من فحش می داد تا لحظه خروج. این منطق دادگاه های رجوی است که تو خود را مدافع آن می دانی، اسدا… مثنی و فاضل سیگارودی و… شکنجه گران من بودند.
به گزارش فراق، محمدرضا مبین عضو نجات یافته از فرقه رجوی در یادداشتی به بهانه واکنش فرقه رجوی و مزدورانش به دادگاه ایران نوشت: سرکوب و کشتار و اعمال تروریستی در سازمان قرون وسطائی رجوی ها، در دو دسته تقسیم بندی می شود، یکی اعمال تروریستی رو به بیرون، دیگری اعمال تروریستی و سرکوبگرانه رو به داخل سازمان، دسته بندی اول دشمن در برابر دشمن است و زد و خوردها از ذات این تخاصم نشات می گیرد.
دادگاه تهران روی این وجه اولیه و خشن تر سازمان متمرکز بود، ۱۷۰۰۰ قربانی ترور در دسته بندی اول قرار می گیرند که اغلب هم از مردم عادی و مردم کوچه و خیابان تلفات گرفته شده است که هیچ ربطی به جنگ بین مجاهدین و حکومت ندارد، خود سازمان هم می داند که تروریسم خیابانی او حد و مرز ندارد و عموم مردم را در بر می گیرد، چرا که از هر تلفات می تواند سود برده و جامعه را به سمت خشونت و آشوب بکشاند.
شاهدین دادگاه ۲۱ آذر هم خانواده های قربانیان دسته اول بودند که کودک ۷ ساله را هم شامل می شد که هیچ ربطی به جنگ فی مابین سازمان و حکومت نداشت، همه امیدواریم که جلسه بعدی دادگاه که قرار شد ۲۸ ام آذرماه جاری باشد، به صدور احکام سنگین علیه رهبران این فرقه منجر گردد و هرچه زودتر نسبت به استرداد این تروریست های بین المللی بیانجامد. ایران با بیشتر کشورهای جهان من جمله کشور فرانسه که مامن این تروریست هاست، معاهده استرداد مجرمین را دارد که اگر دادگاهی در ایران حکم زندان از سه ماه تا بیشتر برای کسی صادر کند، باید آنها توسط دول دیگر به ایران استرداد گردند و این یک قانون است که انشاا… به استرداد محکومین این دادگاه منجر خواهد شد.
واکنش اولیه فرقه، مخفی شدن مسعود و مریم رجوی از آلبانی رانده شده، پشت سر یکی دو تا زندانی توبه کرده آزاد شده بود. به عنوان مثال حسین فارسی که پس از نزدیک به ۱۰ سال زندانی بودن در زندان های حکومت ایران، توبه کرده و آزاد شده بود. حسین فارسی زمانی که به اشرف آمد در نشست های لایه ما شرکت داده می شد و فکر میکرد «چگورا» است که زنده از زندان آمده و باید فرش قرمز برایش پهن کنند، خیلی زود توسط مسعود رجوی که هیچ شخص و مقام و فردی را به رسمیت نمی شناخت، زیر ضرب رفت، مسعود رجوی دستور سرکوب شدید این زندانیان را صادر کرد، چندین و چندبار در نشست های مختلف گفت که شما خائن هستید و اگر صادق و مبارز بودید باید اعدام می شدید، پس شما با حکومت ایران همکاری کردید. شما خودتان یک پاسدار هستید. از نظر من حکم شما اعدام است و جمع مجاهدین هم حتما با من موافق هستند.
در جریان همین نشست ها و دستور سرکوب رجوی، چندین بار هم توسط دوستان نزدیک خود در سالن غذاخوری و محلهای نشست، کتک های مفصلی نوش جان کرد، هر بار هم خود را مزدور و پاسدار وخائن به خون کشته شدگان نامید تا به جمع راه داده شد. این تفاله مناسبات و به قول خودش خائن به دوستانش، آنقدر زیر ضرب فشارهای مناسبات خرد شد که دیگر هیچ چیز از او نماند، او فاقد مینیمم شخصیت های یک انسان عادی است، مسعود رجوی از او یک تفاله بیشتر نساخته است، او در صحبت های خود دادگاههای چند دقیقه ای بدون وکیل را در حکومت ایران (که من کاری به صحت ادعاهای او ندارم) به سخره گرفته است، این همه درحالی است که گویا سازمان و مجاهدین خلق برای امثال من که به جرم یک انتقاد و درخواست خروج، ماهها در زندان های انفرادی اشرف محبوس بودیم، دادگاه تشکیل دادند و وکیل هم داشتیم و هیات منصفه هم در صدر نشسته بود!
حسین فارسی که مسعود رجوی از تو یک تفاله بی ارزش ساخته است، آیا زندان های مجاهدین را هم دیدی که حتما دیدی، آیا دادگاهی وجود داشت؟ آیا وکیلی وجود داشت؟ آیا مثل تو، ما را هم برای دادگاهی کردن از زندان به محل دیگری به اسم دادگاه بردند؟خودت را به خواب زدی یا واقعا خودت را کور و کر کردی؟
دادگاه من در سازمان مجاهدین خلق در مهرماه ۱۳۷۶ در زندان اسکان، توسط فروغ سنگدل اداره می شد، از لحظه ورودم به من فحش می داد تا لحظه خروج. این منطق دادگاههای رجوی است که تو خود را مدافع آن می دانی، اسدا… مثنی و فاضل سیگارودی و… شکنجه گران من بودند.
من مدعی هستم تو در شرایط فشار و سرکوب رجوی روی جنایات مسعود رجوی ماله کشی می کنی، که اگر غیر از این بود و تو در شرایط آزاد و خارج از حصارهای رجوی ساخته، چنین ادعاهائی را می کردی، شاید کسی پیدا می شد و مزخرفات تو را باور می کرد، تو همان کسی هستی که نزدیک ترین دوست خودت که از زندان ایران او را می شناختی را در سالن قرارگاه همایون در العماره، به کمک چند زندانی توبه کرده آزاده شده له شده، زیر مشت و لگد گرفتی و من و رضا صادقی بیچاره سپهر (محمد علی رحیمی ) را از زیر مشت و لگد تو نجات دادیم، تو خودت یک زندان بان و شکنجه گر رجوی هستی، هر کس تو را نشناسد، من که تو را خیلی خوب می شناسم که اگر الان درب اسارتگاه رجوی را باز کنند، اولین نفر هستی که فرار می کنی، اگر از ترس حکومت ایران نبود، تا الان هزار بار جدا شده بودی، در سازمان هم همیشه چند نفر تو را از نزدیک مراقبت می کردند که فرار نکنی، خود مسعود رجوی به تو گفت که یکبار در زندان علیه ما موضع گرفتی، به دوستانت خیانت کردی و توبه کردی و آزاد شدی، پس حتما الان هم پتانسیل خیانت را داری. پس برای ما که تو را می شناسیم ژست های حقوق بشری نگیر و خودت باش.
من فقط یک نفر را می شناسم که با شهامت کامل، جلوی مسعود رجوی ایستاد و آن هم کسی نبود جز سپهر (محمد علی رحیمی) که به رجوی نه گفت و بهایش را هم داد، روزها و ماهها او را در سلول های انفرادی زندان اسکان شکنجه کردند و اما باز هم ایستاد و تن به ظلم رجوی ها نداد، امثال تو که همه جا کاسه لیسی می کنید، هیچ ارزشی ندارند، دادگاه ۲۱ آذر و به دنبال آن ۲۸ آذر، امثال تو را محاکمه می کنند که یک بار از رافت اسلامی جستی و در سازمان هم با دلقک بازی و ملیجک بازی، خر خودت را می رانی، پس منتظر باش تا دولت سحرت بدمد. به آن رهبر در سوراخ موش چال شده هم، بگو اگر مردی از سوراخ موش بیرون بیا و رو در رو حرفت را بزن، او که مدام هر صبح وشب، از امام حسین (ع) و دیگر رادمردان تاریخ دم می زند، الان نزدیک ۲۰ سال است که گم و گور شده است، فرار به جلو هم نمی خواهد که بیا، بیا دادگاه، عربده بکش، رهبر شما در اسفند ۱۳۹۹ بعد از دادگاه ۴۲ جداشده که علیه شما شاکی شده بودند، به صحنه آمد و فایل صوتی هم داد، اما این بار هیچ عکس العملی نشان نداد، آیا احتمال نمی دهی که او مرده است؟
شما هم این را بدان که روی سنگ قبری نشستی و نوحه خوانی می کنی که هیچ مرده ای درون آن نیست، آدرس را اشتباهی رفتی، همان روزی که سپهر را در قرارگاه همایون، زیر مشت و لگد گرفتی، خودت هم از کردار شیطانی ات، متناقض بودی، اما هرگز شهامت نه گفتن به رجوی را نداشتی و به حیات خفیف و خائنانه ات، در آن طرف مرز هم، می سازی و دم بر نمی آوری. مسعود رجوی با اعمال تروریستی داخل مناسبات و خارج مناسبات، خیلی بیشتر از ۱۷۰۰۰ قربانی گرفته است، او دفاعی از خود ندارد که مخفی شده است، تو هم بیخود سنگ او را به سینه ات نزن و بدان که باز هم در بیراهه هستی.
انتهای پیام