بیائید در یک مناظره بگذاریم مردم در مورد “مرده های خاموش و پلید تاریخ” قضاوت کنند
اخیر فرقه رجوی درمطلبی با عنوان “مرده های خاموش و پلید تاریخ” در سایت آفتابکاران از سایت های فرقه رجوی به قلم فردی با عنوان “بهرام بهرامی برای شستن دستهای خونین فرقه رجوی به یک مقاله و دو نامه سرگشاده من بصورت یکجا جواب داده است که سرتیتر مقاله و نامه های من به ترتیب عبارت بودند از:
من از اندرون جواب میدهم به آقای محمد امیر خیزی ( جوابی به فرقه رجوی ) *
نامه سرگشاده به خانم شیرین عبادی*
نامه سر گشاده به شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو همراه با متن فرانسه نامه *
من واقعا نمیدانم آقای بهرام بهرامی در مناسات فرقه رجوی بوده اند یا نه اما وارونه گوئیهای او نشان از رجوی زد گی درایشان است اما چرا میگویم رجوی زدگی از نظر ایشان مسعود رجوی مقدس است پس نباید در چند وچون او فکر کرد هر کس که منتقد است مزدور وزارت اطلاعات است و بس , پس نباید در گفته هایش تحقیق و تفحص کرد .ما منتقدین و جدا شده گان این فرقه هیچوقت جنایات کسی را منکر نشده ایم وقتی آقای امیر خیزید میگوید خانم عبادی سیاست کار شما نیست زود گول دروغهای میخورید سیاست را کنار بگذارید و سخنگوئی ابو غریب و گوانتانامو را هم فراموش کنید و اوین و گوهردشت و قزلحصار و زندان جدید تهران و سایر زندانهای را دنبال کنید که حتی زندانیان سیاس نه تلفن دارند نه هواخوری و نه تغذیه مناسب و نه امکانات متداول دیگر, همکاران زندانی شما , دکتر سیف زاده و سلطانی و نرگس محمدی با انواع مریضی ها بدون امکانات پزشکی هستند .
من نوعی اول از خودم سئوال میکنم آقای محمد امیر خیزی شما در کجا نشسته اید که نسخه می پیچید سیاست کار کیست وانگهی مگر در مناسبات درونی فرقه رجوی کم قتل و خودکشی و شکنجه داشتیم شما دنبال سند میگردید بیا از خودسوزی فرمان برایت بگویم بیا از شکنجه های سال ۷۴ رفع ابهام در مناسبات فرقه رجوی هزاران سند و مدرک و شاهد برایت نشان بدهم از سال ۱۳۷۷ از این فرقه میخواستم جدا بشوم دلیل آن برمیگشت به خودسوزی فرمان جوان کرد ایران اما ۵ سال تمام بدلیل ترس از استخبارات عراق ( ادراه امنیت داخلی عراق ) جرات درخواست خروج نداشتم , ۱۵ سالی که من در قرارگاههای فرقه رجوی در عراق بوده ام تماما ممنوع الملاقات بوده ام در فرقه رجوی خانواده بعنوان سم و خوره تشکیلات معرفی میشد از اینرو هیچ یک ازما یعنی اعضا حق نداشتیم در خواست تماس مکتوب یا تلفنی یا ایمیلی با خانواده هایمان را داشته باشیم تا چه برسد به اینکه درخواست ملاقات با خانواده بکنیم به خاطر قطع بودن از دنیای بیرون ما نمیدانستیم موبایل چیست, نمیدانسیتیم اینترنت چیست, نمیدانستیم فیس بوک چیست ما اعضای فرقه رجوی در داخل مناسبات در مقرهای که فرقه برای ما سازماندهی کرده بود زندانی بودیم حتی برای تردد به مقر دیگر که معمولا ۲۰۰ متر بیشتر فاصله نداشت میبایست ویزای تردد میداشتیم که معمولا این ویزا های تردد را خودشان صادر میکردند که بیشتر جنبه کاری داشت ما هم زندانی و هم زندان بان زندانهای فرقه رجوی بودیم بخاطر شستشوی مغزی که در نشستهای عملیات جاری( انتقادی ) بر روی ما اعمال میشد تمامی احساسات ما در قبال پدر , مادر , برادر و خواهر خفه شده بود .
آقای بهرام بهرامی شما در تحریف بزرگی مدعی شدید تشکیل تیف برای تخلیه اشرف توسط آمریکائیها در کنار اشرف علَم شده بود و گناه کشته های تخلیه اشرف را به گردن آقای نوری مالکی میاندازید اگر جدا شدگان و منتقدین نامه به آقای نوری مالکی مینویسند به این خاطر است که مجموعه شکنجه های جسمی و روحی روانی نشستهای طعمه سال ۱۳۸۰مسعود رجوی را به چشم خود دیده اند که مسعود رجوی تکیه بر کلت اهدائی صدام حسین بالای سن با مریم رجوی نعره میزد هر که از ما نیست برماست پس راه خارج نداریم بریده اول برای سوختن اطلاعات دو سال زندان خروجی مجاهدین بعد هم هشت سال بدلیل ورود غیر قانونی زندان ابوغریب آخر سر هم با اسرای جنگ ایران و عراق مبادله خواهند شد آقای بهرام بهرامی آیا شما میدانید خودام محمدی در سالن میله ای قرارگاه باقرزاده بخاطر فشارهای روحی این مجموعه نشستهای انتقادی خودش را به آتش کشید و مرد . سیاست حفظ اشرف به هر قیمت از سال هزاروسیصد و هشتاد شروع شده بود این سیاست یعنی گروگانگیری اعضا در عراق و بخاطر این تماس و ملاقات با خانواده ممنوع بود دولت عراق از لحاظ قانونی حق دارد این فرقه را از عراق اخراج کند چرا مسعود رجوی کمک به خروج سریع این اعضا از عراق جنگ زده نمیکند مسعود رجوی برای کنفرانسهای بیهوده صدها هزار دلار برای سناتورهای بازنشسته خرج میکند تا یک سخنرانی کنند اما دریغ از یک دلار خرج برای خارج کردن اعضا از عراق . آواره گان عراقی و سوریه بیش از همه تجربه کردند عراق و سوریه جای ماندن نیست حتی با پای پیاده هم شده عراق و سوریه را ترک میکنند یک سازمان سیاسی که ۵۰ سال عمر سیاسی دارد از تشخیص این موضوع عاجز است آیا شما باور میکنید اعضا در عراق با رژیم خمینی جنگ میکنند اگر جنگ میکنند کدام جنگ و کدام راندمان .
بنظر من حرف آقای دکتر هزارخان بسیار درست هست که اگر آب در سرچشمه گل آلود بوده باید که در پائین لجنزار میدیدی که خودت هم توش بودی بله ما همه توی لجنزار مسعود و مریم رجوی بودیم اما با این تفاوت من و ما تقلا و تلاش کردیم که از این لجنزار خارج شویم اما آقایانی مثل شما و دکتر هزارخانی جهد دارید همیشه در لجنزار بمانند بگذار آقای هزارخانی و با آوردن اما و اگر در مقابل هر تحلیلی خود را بسیار دانا نشان دهند.
بله خانم عبادی به درستی گفتند که پیشرفت در امور هسته ای افتخار ملی هر کشوری است این احساس متعلق به کسی است که عرق ملی و وطنی داشته باشد اما دریغ از شما و خوشا به حال خانم عبادی که با وجدانش مدارا کرد و در سیاست مثل شما روبه صفت نشد …… واگر کانون نیم بند خانم عبادی را بستند خلوص در فدا مجاب میکرد برای دفع شر جنگ , دندان بر جگر بفشارد و خوشا که او چنین کرد و امضا بر پای توافق هسته ای نهاد .
آقای بهرام بهرامی اگر نمیدانید خوب است بدانید بعد از خلع سلاح فرقه رجوی افسران عملیاتی قرارگاههای فرقه رجوی در توجیه روزانه یکانها میگفتند که بعد از سرنگونی صاحب خانه(صدام حسین ) سیاست ما سیاست موازی با پنتاگون و دولت آمریکا است ما خواهان تسلیح مجدد توسط ارتش آمریکا هستیم ما میخواهیم دولت امریکا مثل عراق دولت ایران را سرنگون کند و ما مثل سناریو سپاه نه بدر به ایران مسلط خواهیم شد رجوی میگفت نگران مردم نباشید من مردم را با پول خواهم خرید رجوی میگفت یادتان باشد فریب مردم همیشه کار ساده ایست که دولتها میکنند . چرائی حمایت از تحریم و جنگ فرقه رجوی برای ما جدا شده گان و منتقدین بسیار ساده و قابل فهم است .
آقای بهرامی شما بدرستی گفتید که روز اول مبارزه کسی ما را دعوت نکرده بود من خودم مبارزه را انتخاب کرده ام و به مجاهدین پیوستم اما هزاران دلیل باعث شد که به اشتباه انتخابم برسم اگر دلایل فوق کافی نیست باز من هزاران دلیل برایت خواهم آورد.
اگر من سازمان را سازمان تروریستی خواندم باز هزاران دلیل و مدرک دارم که با چشم خود دیده ام چند سال پیش من در یکی از مقالاتم از عملیات شرهانی خاطراتی گفتم در این عملیات یک جوان روستائی مرزی که لباس مشکی به تن داشت به دست نفرات فرقه رجوی در منطقه شرهانی ( ذبیدات ) کشته شد خط کشتن چوپان دقیقا توسط مسعود و مریم رجوی به واحد های راه گشا ابلاغ شده بود, تاریخ را به دوران شاه برمیگردیم روز چهار شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۵۴ دو مستشار نظامی امریکایی در تهران توسط تیم عملیاتی سازمان مجاهدین خلق ترور اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق ایران: همزمان با بازگشت شاه جنایتکار از مسافرت توطئه آمیزش به آمریکا حکم اعدام انقلابی دو تن از مستشاران تجاوز کار آمریکایی در ایران سرهنگ شفر و سرهنگ ترنر توسط یک واحد از رزمندگان سازمان اجرا گردید. یا خانم مرجان ملک که برای عملیات تروریستی به تهران فرستاد شد بود دستگیر شدند و تقریبا یکسال فرقه رجوی بدلیل قطع تماس ایشان فکر میکردند خانم مرجان ملک شهید شده اند و در اخبار رسمی خود از ایشان بعنوان مجاهد شهید مرجان ملک یاد میکرد بعد مصاحبه های خانم مرجان شروع شد و فرقه رجوی در مقابل فضاحت ببار آمده سکوت مطلق کرد , لیست تروریستی آمریکا درست بود اما چرا بعدا این لیست سیاسی شد خودش جای بحث مفصل دارد . حال من از:
عشق شیریست قوی پنجه و میگوید فاش
هر که از جان گذرد بگذرد از بیشه ما
بله آقای بهرامی من مدعی هستم اگر مبارزه ای هم در فرقه رجوی صورت گرفته است من و ما کرده ایم هیچ ربطی به مسعود و مریم رجوی نداشته و ندارد اگر نوشته های آقای سعید جمالی و آقای داود باقر وند را خوانده باشی که از لحاظ فکری متفاوت هستند هر دو اذعان کرده اند بعد از شروع جنگ آمریکا با دولت عراق مسعود و مریم رجوی بدلیل ترس از عراق فرار کرده بودند و این نیروها بودند که در زیر بمباران مهیب قرارداشتند . من و ما رزمنده گان صلیب های خود را بردوش گرفته بودیم خودمان خوب میدانستیم با پنج هزار نیرو توان سرنگونی رژیم را نداریم اما همه ما به یک چیز دل خوش کرده بودیم آنهم که با مرگ تک تک ما کتاب مجاهدین خوب بسته خواهد شد با همه فضاحت های که در بالا به آن اشاره کرده ام آقای بهرامی شما بیرون گود نشسته اید و در دنیای کودکانه خود میاندیشید چه چیز عوض شده است مگر تضاد اصلی رژیم نبوده است , حال خنجر خیانت مسعود رجوی را در سینه ما منتقدین و جدا شده ها را می بینی بخدا شک نکن اگر روزی مسعود و مریم رجوی دستگیر شوند بیشتر ازهمه به شکر خوردن میافتند و توبه میکنند فکر میکنی مسعود رجوی به شهادت ایمان دارد اگر او لایق بود در زمان شاه همراه بنیانگذاران میرفت , با سواک شاه همکاری نمیکرد حال حداقل شما به ما خرده نگرید که توان مبارزه نداشتیم و وقتی شرایط سخت شد صحنه نبرد را ترک کردیم شما که نه سر پیاز بودید نه ته پیاز.و اگر من امروز در سوئیس پناهنده هستم بپاس مبارزه ای که با رژیم خمینی داشته ام پناهنده گی در یافت کرده ام , بخاطر این مدیون هیچ کس نیستم .
میر باقر صداقی سوئیس
۱۴٫۱۰٫۲۰۱۵