فراق: از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۸ میلادی حدود پنج سال نیروهای آمریکایی در قرارگاه اشرف مستقر بودند و درطی این مدت رهبران فرقه رجوی هیچکدام از مصوبات دولت عراق را اجرا نمی کردند و در عوض به ساخت و ساز مشغول شدند.
به دستور رجوی اقدامات گسترده ای نیز جهت گسترش و بازسازی اماکن مختلف اشرف انجام شد. آنها در مقابل هر بیانیه اخراج ساخت و ساز جدیدی می نمودند. شاید بدین باور بودند که با توسعه پادگان اشرف در نهایت دولت عراق از خواسته مبنی بر اخراج صرف نظر نماید و آنها بتوانند با ادعای مالکیت و ادعاهایی چون صرف هزینههای سنگین و حضور ۲۵ ساله در عراق آنها را وادار کنند از خواسته خود منصرف کنند، اما نهایتا این فعالیت ها نیز ثمری نداشت.
رویدادهای سال ۱۳۸۸
درسال ۲۰۰۷-۲۰۰۸ میلادی (۱۳۸۸خورشیدی) بخش هایی زیادی از نیروهای آمریکایی به دنبال تعدیل نیرو از عراق خارج شدند و کمپ اشرف را نیز تخلیه و به عراقی ها سپردند. و کشمکش ها ابعاد گسترده تری یافت.
رهبران سازمان با ایزوله کردن بیشتر اعضا و القاء این مطلب که اشرف کانون استراتژیک نبرد است، با ایجاد جنگ و درگیری با ارتش عراق، حدود ۵۰ تن از ساکنان اشرف را به کام مرگ فرستادند و جان و روح سایر افراد را نیز در معرض خطر قرار دادند و همچنان بر ماندن در عراق اصرار می کردند. آنها به قوانین کشور عراق تن نمی دادند در حالیکه در بیرون اشرف و در کشورهای اروپایی مریم ادعا می کرد که خواهان صلح و حقوق دمکراتیک و راه حل سوم است ولی در عراق به هر قیمت با حفظ ماهیت نظامی و تشکیلاتی محصور همچنان می خواست نزدیک مرزهای ایران باقی بماند و به دنبال رویای ابلهانه به دست آوردن مجدد سلاح و حملات نظامی به ایران بودند. مهمترین اهرمی که می توانست از ریزش نیروها و خروج آنها از سازمان جلوگیری کند یک ظرف تشکیلات مثل اشرف بود که به مثابه یک حصار و زندان فیزیکی و حتی ایدئولوژیک برای اعضاء عمل می کرد. رجوی به خوبی می دانست که با ازدست دادن اشرف شیرازه سازمان اش از هم می پاشد.کما اینکه شاهد هستیم در آلبانی چند صد عضو ناراضی نهایتا از فرقه جدا شدند و از ترس ریزش بیشتر نیرو باز هم قلعه ای در خارج شهر تیرانا ایجاد نمودند.
این اصلی ترین موضوعی بود که رجوی همواره از آن وحشت داشته و دارد. لذا او برای حفظ اشرف، از هیچ عمل ظالمانه ای کوتاهی نکرد او سعی کرد تا آنجا که ممکن بود توسط مریم قجر با صرف هزینه های میلیونی، تبلیغاتی به راه بیندازد که اشرف در عراق و حضور ارتش نظامی در آن امری قانونی است. در داخل نیز فضایی را ایجاد می کردند تا مبادا نیروها نسبت به کمپ اشرف و قدرت سران فرقه شک کنند و به همین خاطر هم فشار به طور دوره ای در داخل مناسبات بالا و بالاتر می رفت. دسترسی نفرات به هرگونه کانال خبری و اطلاعات بیرونی در حالی که ازقبل هم ممنوع بود سخت تر و شرایط بدتر شد. در سال های قبل که حتی به یک میزانی افراد امکانات رفاهی داشتند همه این امکانات تحت عنوان اینکه شما غرق اپورتونیسیم شده اید جمع آوری و سخت گیری ها بیشتر شدند. ارتباطات و ترددهای افراد تحت کنترل قرار گرفت و به بهانه های مختلف هیچکس حق تردد تکی و آزادنه در سطح اشرف را نداشت. افراد حق ورزش و پیاده روی تکی، تفریح تکی و تنها بودن را نداشتند. روزنامه، تلویزیون، کانال ماهواره ای، تماس با دوستان یا خانواده چه در داخل اشرف و یا خارج از آن برای کسی امکان پذیر نبود. تلفن و اینترنت کماکان ممنوع بود و اساسا در اشرف کسی اطلاعی از تلفن موبایل نداشت و ارتباطات شخصی و دوستانه نیز همچنان ممنوع. شهر اشرف یعنی مکان عجیبی که برای ۲۵ سال ارتباطش با دنیای خارج قطع بوده و تنها کانال خبری که آنها از دنیا مطلع می شدند محدود به یک روزنامه داخلی چند صفحه ای بود که اخبار دست چین شده آن توسط سران فرقه تهیه می شد و آموزش های تئوری نظامی مجددا برگزار می شدند. سران هم سعی می کردند در بین عشایر و مراجع دولتی نفوذ کرده تا حمایت هایی برای ماندن در عراق جذب کنند.
دو ستاد به عنوان ستاد اجتماعی عراق و روابط عراق در این رابطه تشکیل شد و صد ها نفر کار اصلی روزانه شان تماس با مردم عراق و جذب حمایت بود و صدها هزار دلار پول هزینه می شد در حقیقت با صرف پول حمایت اقشار مختلف را می خریدند. پس از مدتی دیگر خط اصلی این شده بود که هر طور شده بایستی دولت عراق را سرنگون کرد و دولتی سرکار بیاید که از مجاهدین حمایت کند و برای تحقق این خواسته فعالیت های گسترده تری جهت ایجاد اپوزیسیون و تظاهرات انجام می شد.
به دنبال توافق نیروهای آمریکایی با دولت عراق در سال ۲۰۰۸ میلادی مبنی بر خروج آنها از عراق طی یک دوره زمانی دو یا سه ساله، خروج نیروهای آمریکایی مستقر در اشرف نیز قطعی گردید و بدینوسیله طی مراسمی حفاظت اشرف به نیروهایی عراقی تحویل شد. پس از آن دولت عراق طبق قوانین خودش می خواست یک ایستگاه پلیس در درون کمپ اشرف و در خیابان ۱۰۰ ایجاد کند که درگیری ها شروع شد. درحالیکه از سال ۲۰۰۳ تا پنج الی شش سال قبل از ترک نیروهای آمریکایی، تمام یکان های حفاظتی نظامی آمریکایی در درون کمپ مستقر بوده و در تمام خیابان های اشرف تردد داشته و هر جا که میل داشتند می رفتند و از هر خیابانی گذر می کردند.
پس از رفتن آنها سران فرقه برای زدن یک ایستگاه و بودن یک ماشین عراقی در یکی از خیابان های اشرف این اجازه را به آنها ندادند. درگیری ها شروع شد. مشخصا یکی از دلایل وحشت رجوی از بودن یک ایستگاه پلیس در درون کمپ اشرف دسترسی نیروها به یک مرجع بیرونی و فرار بود. او می خواست که اعضا به موقعیت قانونی و قضایی و مرجع بیرونی دسترسی نداشته باشند و سرانجام لجاجت و مخالفت ها باعث شد که نیروهای عراقی با زور وارد کمپ شوند و درنتیجه حمله متقابل و درگیری ۱۱ نفر را هم به کشتن داد. نه تنها این موضوع باعث تغییر روش و برخورد رجوی نشد بلکه سعی کرد با جلسات و پیام های مستمر، خط خود را پیش ببرد و بعد از آن درگیری گفت، ۱۱ نفر که هیچ، حتی به قیمت کشته شدن هزار نفر هم شده در کمپ اشرف می مانیم و دولت را تابع خود می کنیم که در عراق بمانیم و سلاح های خود را پس می گیریم. او در طی چند جلسه طولانی تحلیل کرد دیگر دولت عراق به ما حمله نمی کند و ما دولت عراق را عوض می کنیم. ایده اش این بود که بالاخره با فعالیت ها و کارهای خودمان دولت عراق را به زانو درمی آوریم و دولتی را که حامی ما باشد سرکار خواهیم آورد و مثل گذشته در عراق باقی مانده و به علت حضور ۲۵ ساله از امتیازات لازم از قبیل: گرفتن سلاح، پناهندگی، امکانات مالی و… برخوردار خواهیم شد.
در حالی که بنا به گزارشات خود فرقه از سال۲۰۰۹ به بعد، مدار به مدارکمپ اشرف توسط نیروهای نظامی و امنیتی عراقی احاطه شد و یک گردان از نیروهای حفاظتی واکنش سریع پلیس دیالی، در کنار اشرف مستقر شدند. به طوریکه کمپ را با استقرار دو حلقه از نیروهای نظامی محاصره نموده بودند. همچنین نیروهای تیپ ۱۹ از لشگر پنج دیالی، در دروازهٴ شمالی در گریزلی (محل سابق آمریکاییان) مستقر شدند که یک کیلومتر با محل استقرار ساکنان فاصله داشت. با این حال رجوی و عواملش اصرار به ماندن در عراق به هر قیمت داشتند.
علیرغم اینکه سازمان مدعی بود که با نیروهای آمریکایی قراردادی را امضاء کردندکه بر پایهی آن توافق به دلیل اینکه در طول جنگ سال ۲۰۰۳، بیطرفی خود را حفظ کردند، بعد از جنگ بر اساس کنوانسیون چهارم ژنو موقعیت «اشخاص حفاظتشده» به آنها داده شد. بر اساس این کنوانسیون ساکنان اشرف افرادی هستند که از کلیهی حقوق پناهندگی و حفاظت برخوردارند ولی با همه این تفاسیر آمریکایی ها آنها را به حال خود رها کرده و رفتند.
باز هم به گزارش فرقه نهایت روز دهم شهریور ۱۳۹۲ (اول سپتامبر) ۲۰۱۳قرارگاه اشرف هدف یک تهاجم مسلحانهٴ قرار گرفت که طی آن ۵۲ تن کشته و هفت تن به گروگان گرفته شدند و میلیون ها دلار از دارایی های کمپ اشرف تخریب و یا در محل رها شد.
با تخلیه پادگان اشرف و قطعی شدن اخراج سازمان مجاهدین خلق باز هم با هدف حفظ ساختار فرقه تلاش کردند، تا آنجا که می توانند در مسیر انتقال به خارج از عراق مانع تراشی کنند و مانع اجرای توافقنامه سازمان ملل و دولت عراق شوند. آنها حتی بعد از انتقال بیشتر اعضای خود به کمپ لیبرتی خواستار بازگشت آنها به پادگان اشرف شدند، اما سرانجام حادثه دهم شهریور۹۲، باعث شد که به خود بیایند و شکست را بپذیرند و مریم رجوی، تحت فشار نهادهای حقوق بشری و سازمان ملل، دستور تخلیه پادگان اشرف را اجرا کند و چنین بود که پرونده کمپ اشرف در سال ۱۳۹۲ بسته شد.
تهیه و تنظیم از: مریم سنجابی
مروری بر کارنامه پادگان اشرف / ۱
مروری بر کارنامه پادگان اشرف / ۲
انتهای پیام