• امروز : دوشنبه - ۵ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Monday - 25 November - 2024

نگاهی اجمالی به ماهیت فرقه ها و چگونگی حمایت آمریکا از فرقه رجوی

  • کد خبر : 26511
  • 22 آگوست 2020 - 10:32

فرقه هایی در ابعاد بسیار کوچکتر، ناچیزتر و با اعمالی غیر قابل مقایسه با فرقه رجوی در دنیا وجود داشتند که اغلب آنها  به دلایل  اعمال غیر قانونی و ضد حقوق بشری تعطیل شدند و سرکردگانش هم با حبس، زندان و مجازات مواجه شدند.

به گزارش فراق، فرقه هایی چون فرقه مذهبی خانواده در استرالیا به سرکردگی آن هملیتون بایرن، که یک معلم یوگای کاریزماتیک بود و پیروانش را متقاعد کرده بود که او خداست.

20200822 1

از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۵ او توانست کودکان بسیاری را از طریق شیادی در موارد حضانت، از طریق دیگر اعضای گروه و با آدم ربایی دور خود جمع کند. سپس وی آن ها را به دور از جهان بیرون و مانند فرزندان خود بزرگ کرد. موهای این کودکان باید رنگ می شد و آنها مجبور بودند لباس های متحد الشکل بپوشند و بر این باور بودند که «آن» مادر واقعی آن ها و مسیح زنده است.

این کودکان توسط زنان پیرو آن همیلتون که با نام «خاله ها» شناخته می شدند، مورد تنبیه قرار می گرفتند و مجبور بودند داروهای روانگردان مانند ال اس دی بخورند تا بیشتر مطیع شوند و از لحاظ روانی به شدت آسیب دیده بودند. سلب آزادی و بزرگ  شدن تحت آیین  فرقه و اذیت و آزار آنان منجر به  فجایعی چون خودکشی و فرار در این فرقه شد. این فرقه در اواسط دهه ۸۰ و بعد از این که یکی از اعضای اخراجی فرقه دست به افشاگری زد توسط پلیس کشف و در طی یک عملیات کودکان نجات داده و فرقه مزبور منحل و سرکردگان آن بازداشت شدند.

هرچند خاطرات تلخ گذشته برای همیشه همراه آنان باقی ماند.

20200822 2

در نمونه ای دیگر  به فرقه «معبد انسان ها» نگاهی می کنیم.  این فرقه در دهه ۱۹۵۰، توسط «جیم جونز اهل ایندیانا» در ابتدا  با راه اندازی یک کلیسا پایه گذاری و با گذشت سال ها بر تعداد پیروانش افزوده شد. او از خلاء های فرهنگی و اجتماعی  سو استفاده و با جذب مردم به سخنانش، با جان آنها بازی کرد. او در نهایت سرانجامی را برای آنها رقم زد که هرگز تاریخ قادر به فراموش کردن نیست. جیم جونز رهبر  فرقه  با دادن وعده  برابری سیاه و سفید و وعده سرزمین موعود، آنها را فریب داد  و در یکی از سخنرانی هایش  گفت: «اگر وجود خدا را در من ببینید اشکالی ندارد» و ادعای خدایی  هم می کرد.

او بعدها  گفت: «آمریکا دیگر جای ماندن ما نیست و ما باید به سرزمین موعود مهاجرت کنیم» و در نتیجه فرمان هجرت داد،و هجرت به عمق جنگل های گویانا کشوری کوچک در آمریکای جنوبی. وی بلافاصله بعد رفتن به جنگل های گویانا، شهر رویاهای خود و یا همان سرزمین موعود را ساخت و نامش را «جونز تاون» گذاشت و شروع به فرستادن تصاویر ویدیویی گرفته شده از این شهر به آمریکا کرد تا مردم بیشتری را به سمت خود بکشد. هنوز ۱۰ الی ۱۱ ماه از ساخته شدن شهر نگذشته بود که گزارشاتی از «جونز تاون» به آمریکا رسید که در آن نشان می داد کسانی که قصد خروج از شهر را دارند علاوه بر این که اجازه این کار را دریافت نمی کنند بلکه شکنجه هم می شوند و در ادامه این گزارشات، بستگان کسانی که به گویانا رفته بودند دست به دامن مقامات سیاسی آمریکا شدند.

بعد از تقاضاهای دسته جمعی، دولت امریکا یک سناتور به نام «رایان» به همراه تعدادی از خبرنگاران را به «جونز تاون» فرستاد.

رایان در سفراول پس از کمی تحقیق، پشت میکروفن قرار می گیرد و می گوید مردم اینجا می گویند: «این تجربه،بهترین اتفاق عمرشان است» و پس از مدتی به همراه خبرنگارها آنجا را ترک می کند. مشخص بود در دور اول ناراضیان اجازه دیدار با این سناتور را پیدا نکرده بودند.

به همین دلیل  وقتی رایان و خبرنگارها برای بار دوم به آنجا می روند، ماجرا جور دیگری رقم می خورد. چند نفر یادداشت هایی را به خبرنگارها می رسانند که ما آرزوی فرار داریم ولی نمی گذارند ما از اینجا فرار کنیم. این بار وقتی سناتور و خبرنگارها  همراه با چند تن از ناراضیان  محل را ترک کرده و می خواهند سوار هواپیما شوند توسط اعضای سرسپرده فرقه، به رگبار بسته می شوند و سناتور رایان به قتل می رسد.

۳۰ دقیقه بعد از این واقعه، جونز،اعضای فرقه را جمع نموده و می گوید:«با شرافت بمیرید. زندگی تان را با شرافت از دست بدهید. آن را با اشک و عذاب از دست ندهید. مرگ خیلی بهتر از ده روز زنده ماندن در این دنیاست. اول کودکان و بعد خودتان سیانور بخورید تا با هم بمیریم. سپس جونز به پیروانش دستور داد که یک پودر حاوی ترکیبات سیانور را همراه با نوشیدنی سر بکشند که با این کار بیش از ۹۱۸ نفر از پیروان او دست به خودکشی زدند. از این واقعه تنها پنج  نفر که مخفیانه دستورات را اجرا نکردند نجات یافتند.

به دلیل فجایع  متعددی چون مثال های فوق و انحرافات فرق گوناگون دراکثر مناطق دنیا، پس از گذشت دهه ها و بررسی های متعددی که از قوانین و مناسبات بسته  و سری این گونه احزاب انجام شد و با افشاگری جدا شدگان، بررسی روانشناسان و پژوهشگران اجتماعی تقریبا برای اکثر کشورها فرقه ها  نکوهیده و خلاف کرامت انسانی تشخیص داده شدند و تشکیل چنین احزاب و فرقه هایی غیر قانونی هستند.

در قوانین بین المللی و از جمله قوانین حقوق بشر ملل متحد آزادی و کرامت انسان به رسمیت شناخته شده و در اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است:

از آن جا که شناسایی حیثیت و کرامت ذاتی تمام اعضای خانواده بشری و حقوق برابر و سلب ناپذیر آنان اساس آزادی، عدالت و صلح در جهان است؛ از آن جا که نادیده گرفتن و تحقیر حقوق بشر به اقدامات وحشیانه ای انجامیده که وجدان بشر را برآشفته‌اند و پیدایش جهانی که در آن افراد بشر در بیان و عقیده آزاد، و از ترس و فقر فارغ باشند، عالی ترین آرزوی بشر اعلا م شده است؛ از آن جا که دولت‌های عضو متحد شده‌اند که رعایت جهانی و موثر حقوق بشر و آزادی‌های اساسی را با همکاری سازمان ملل متحد تضمین کنند؛ از آن جا که برداشت مشترک در مورد این حقوق و آزادی‌ها برای اجرای کامل این تعهد کمال اهمیت را دارد؛مجمع عمومی این اعلامیه جهانی حقوق بشر را آرمان مشترک تمام مردمان و ملت‌ها اعلا م می‌کند تا همه افراد و تمام نهادهای جامعه این اعلامیه را همواره در نظر داشته باشند و بکوشند که به یاری آموزش و پرورش، رعایت این حقوق و آزادی‌ها را گسترش دهند و با تدابیر فزاینده ملی و بین المللی ، شناسایی و اجرای جهانی و موثر آن‌هارا … در میان مردم ، تامین کنند.

ماده ۱: تمام افراد بشر آزاد زاده می‌شوند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابراند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و باید با یکدیگر با روحیه ای برادرانه رفتار کنند.

ماده ۲: هر کس می‌تواند بی هیچ گونه تمایزی، به ویژه از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر، و همچنین منشا ملی یا اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر وضعیت دیگر، از تمام حقوق و همه آزادی‌های ذکرشده در این اعلامیه بهره مند گردد.

به علاوه نباید هیچ تبعیضی به عمل آید که مبتنی بر وضع سیاسی، قضایی یا بین المللی کشور یا  سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد، خواه این کشور یا سرزمین مستقل، تحت قیمومت یا غیر خودمختار باشد، یا حاکمیت آن به شکلی محدود شده باشد.

ماده ٣: هر فردی حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد.

ماده ۴: هیچ کس را نباید در بردگی یا بندگی نگاه داشت. بردگی و دادوستد بردگان به هر شکلی که باشد، ممنوع است.

ماده ۵ :هیچ کس نباید شکنجه شود یا تحت مجازات یا رفتاری ظالمانه، ضد انسانی یا تحقیرآمیز قرار گیرد.

ماده ۶: هر کس حق دارد که شخصیت حقوقی اش در همه جا به رسمیت شناخته شود.

ماده ۷: همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بی هیچ تبعیضی از حمایت یکسان قانون برخوردار شوند. همه حق دارند در مقابل هر تبعیضی که ناقض اعلامیه حاضر باشد، و بر ضد هر تحریکی که برای چنین تبعیضی به عمل آید، از حمایت یکسان قانون بهره مند گردند.

ماده ۸: در برابر اعمالی که به حقوق اساسی فرد تجاوز کنند ـ حقوقی که قانون اساسی یا قوانین دیگر برای او به رسمیت شناخته است ـ هر شخصی حق مراجعه‌ موثر به دادگاه‌های ملی صالح را دارد.

ماده ۹: هیچ کس را نباید خودسرانه توقیف، حبس یا تبعید کرد.

ماده ۱۰: هر شخص با مساوات کامل حق دارد که دعوایش در دادگاهی مستقل و بی طرف، منصفانه و علنی رسیدگی شود و چنین دادگاهی در باره‌ حقوق و الزامات وی، یا هر اتهام جزایی که به او زده شده باشد، تصمیم بگیرد.

در این رابطه از دولت های حامی فرقه منافقین سازمان ملل متحد و کمیساریای پناهندگی بایستی پرسید اعضای به گروگان شده در فرقه منافقین به کدامین حقوق فوق دسترسی دارند و کدامیک از اصول و حقوق بشر در این فرقه رعایت می شود و آیا سازمان های بین المللی، کشور آلبانی و کمیساریای ملل متحد، از این حقوق بی خبر هستند؟ آیا صدای خانواده های دردمند قربانیان فرقه را نمی شنود؟ بدون شک پاسخ منفی است.

 این موضوع  قابل یادآوری است، علاوه بر دو فرقه فوق که شرح کوتاهی از سرگذشت رقت انگیز آنان بیان شد فرقه هایی چون: فرقه خانواده مانسون، دروازه بهشت، فرقه مذهبی جامعه آتریوس، فرقه آوم شینریکیو  ژاپنی، فرقه فال ریورز، فرقه کارنی، فرقه مذهبی شیطان پرستی نوجوانان روسی، گروه شوالیه های مقدس، و بسیاری دیگر در طی دهه های مختلف توسط خانواده های قربانیان، مردم و دولت ها شناسایی و از بین برده شدند.

به همین دلیل باید پرسید چرا  سازمان منافقین که حداقل بیش از یک دهه از طرف اروپا و آمریکا در لیست فرقه ها و سازمان های تروریستی قرار داشت و در گزارشی موسوم به «رند» که از طرف یک موسسه تحقیقی آمریکایی منتشر شد، درجات انحراف و محتوای فرقه ای منافقین به خوبی مشهود بود، هم اکنون مورد حمایت قرار گرفته و از لیست تروریستی هم خارج کردند.

پس از سرنگونی دولت صدام و از بین رفتن یکی از حامیان اصلی سازمان، رجوی بیکار ننشست و حداقل در طی پنج سال بعد از جنگ و حضور نیروهای آمریکایی در عراق فعالیت دیوانه واری را در داخل عراق و اروپا برای اثبات وفاداری و جاسوسی برای کشور آمریکا به عمل آورد.

 سرکردگان فرقه علیرغم تسخیر پادگان اشرف توسط نیروهای اتئلاف آمریکا، به مدت پنج سال یعنی از ۲۰۰۲  الی ۲۰۰۷درکمپ اشرف زندانی رسمی  بودند ولی به صورت گسترده ای تلاش می کردند به روابط نزدیک تری  دست پیدا کنند.

در این راستا بود که خلع سلاح را پذیرفتند. کلیه سلاح های سبک و سنگین  که در طی ۲۰ سال در عراق از صدام گرفته بودند را در اختیار نیروهای آمریکایی قرار دادند که آنها نیز همه را منهدم کردند و لیست پرسنلی، عکس و  اطلاعات محرمانه تمام اعضا را در اختیارشان قرار دادند.

بدلیل مورد حمله قرار گرفتن نیروهای آمریکایی توسط نیروهای محلی و عشایری عراق، نمایندگان سازمان تلاش می کردند به نیروهای آمریکایی القا کنند که در امور عراق و ایران تسلط کافی دارند  لذا پیشنهاد گشت مشترک برای یافتن تله های انفجاری و همکاری می دادند و برای زرهی ها و خودروهای گشتی آمریکایی پایه نصب سلاح های ضد هوایی ساخته و پیشنهادهای تاکتیکی می دادند.

سران فرقه با استخدام تعداد زیادی از افسران قدیم استخبارات و مزدورانی در بین عشایر که از قدیم در ارتباط بودند اطلاعات غلط و درست جمع آوری کرده و همه جانبه به آنها کمک رسانی می کردند.

آنها اطلاعات جمع آوری  شده خود را به صورت هفتگی در اختیار آمریکایی ها قرار می دادند و  لیستی حاوی ۳۰ هزار اسم از تاجر، کاسب و مردم ایرانی گرفته تا هر مقامی که به عراق تردد داشت تهیه و تقدیم نمودند و بدین گونه خود را با سرعت در نیروهای آمریکایی ذوب کردند.

برای آنها آشپزخانه، محل کار، استراحت مهمانسرا و استخر تهیه کردند و صدها فعالیت حقیرانه دیگر از برگزاری مراسم مهمانی و دعوت در جشن های سازمانی گرفته تا دادن هدایای گران قیمت چون انواع گردن بند های طلا برای زنان و فرش های نفیس ایرانی در هر دوره ملاقات تقدیم می شد.

 به موازات آن در کشورهای اروپایی از سناتورها و مقامات اسبق و سابق غربی تجلیل و با آنها همکاری می کردند تا فرقه را به عنوان نوکر و مستخدم خود بپذیرند و از لیست تروریستی خارج نمایند.

 این تاریخ وطن فروشی و دگریسی گروه منافقین برای سازمان های امنیتی کشورهای اروپایی و امریکایی امری پوشیده و ناروشن نیست و مشخصا  تمامی اعضا و از جمله رهبران اصلی آن چون شخص رجوی و مترسکش مریم قجر زیر سلطه و نگاه امنیتی آنان با اطلاعات کامل هستند و بدون اجازه آنان آب هم نمی توانند بخورند چرا که  کشور آمریکا، بیهوده به کسی باج نمی دهد.

بی جهت نیست که شخص رجوی که اگر هم زنده مانده باشد ۱۸ سال  در گور زندگی می کند و از اربابش هم می ترسد. شرح مختصری از این واقعیات  بیشتر مشخص  می کند، چرا سراسر سایت ها و کانال های  منافقین، به سایت های آمریکایی و بلندگوی دولت آمریکا تبدیل شده است و رسما پرده از رخ کشیدند و علاوه بر مزدوری و حمایت، فتنه انگیزی و آتش افروزی  هم می نمایند و به شغلی ثابت برایشان تبدیل شده است.

تهیه و تنظیم از:  مریم سنجابی

انتهای پیام / فراق

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=26511