مسعود رجوی برای بزرگ نمایی اعلام ریاست جمهوری مریم از هیج کلک و شیادی دریع نکرد. یکی از این ترفندهای فرقه کشاندن خانم «مرضیه» به عراق و پادگان اشرف بود.
مسئول اجرای این سناریو هم مریم بود. مریم رجوی و دیگر فرماندهان زن آلت دست او برای اینکه به مرضیه نشان دهند با یک سازمان و ارتش منحصر به فردی روبروست او را به تمامی سوراخ و سنبه های پادگان اشرف بردند؛ از محل نوشابه زنی تا نانوایی، قنادی و آشپزخانه قرارگاه های مختلف.
جالب اینجا بود برای آنکه نشان دهند تمامی این قسمت ها توسط خود اعضا اداره می شود به تمامی کارگران عراقی شاغل در این قسمت ها مرخصی داده و آنها را از اشرف خارج کرده بودند و ما به ازای آنها صرفا به صورت صوری اعضای سازمان به خصوص اعضای رده بالا را وارد کرده و به همه آنها لباس کار پوشاندند که خیلی شکل مضحک و خنده داری به خود گرفته بود.
مریم رجوی درضمن برای اینکه سطح سواد وتخصص اعضا را به رخ مرضیه بکشد تعداد زیادی از پزشکان و مهندسین که البته سطح دانش آنها به ۲۰سال قبل برمی گشت و درطی این سالیان به دلیل قطع ارتباط با دنیای خارج به روز نبودند در یک محل جمع کردند تا با خانم مرضیه دیدار کنند.
در قرارگاه ۷ هم که فرمانده اش رقیه عباسی بود مراسم شامی برگزار کردند و تعدادی از خوانندگان، بازیگران و نفرات به اصطلاح متخصص داخلی را دعوت کرده بودند.
یکی از این نفرات علی محمد سینکی بود که در پادگان اشرف گفته می شد از متخصصین علوم هسته ایی است.
به همراه خانم مرضیه از اعضای شورای رهبری فرقه به نام نیکوخائفی که مسئول رسیدگی به او بود، فهیمه اروانی، بهشته شادرو، مسئول روابط خارجی و تبلیغات، عذرا علوی طالقانی، محبوبه جمشیدی و برخی ازمسئولین مرد حضور داشتند.
نوبت به علی محمد سینکی که رسید فهیمه اروانی به خانم مرضیه گفت برادر سینکی دانشمند هسته ایی ماست . خانم مرضیه دراوج ناباوری و تعجب پرسید دانشمند هسته ایی !؟ براوول ! بعد علی محمد سینکی با جدیت هرچه تمام تر خطاب به خانم مرضیه گفت من با آقای کوفی عنان همکلاسی بودم . خانم مرضیه بیشتر تعجب کرد به طوری که چشمایش کاملا گرد شده بود دوباره تکرار کرد براوول. در این لحظه گل از روی فهمیه اروانی و دیگر زنان مسئول فرقه شکفت و خیلی شارژ و سرحال شده بودند که دراین لحظه علی محمد سینکی باز درکمال جدیت خطاب به خانم مرضیه گفت ولی یک تفاوت بین من و آقای کوفی عنان هست.
مرضیه سوال کرد چطور؟ علی محمد سینکی با لبخند گفت کوفی عنان الان دبیرکل سازمان ملل است و من مسئول بند رخت!
ناخداگاه، صدای شلیک خنده همه برخاست. مرضیه با تعجب گفت مسئول بند رخت چیه دیگه؟ علی محمد علی جواب داد رسیدگی به بند رخت لباس های رزمندگان، عوض کردن طناب ها وگیره های پوسیده، خانم مرضیه کاملا شوکه شده بود و نمی توانست ربط علوم هسته ای با بندها و گیره های پوسیده لباس ها را تشخیص دهد. فهیمه اروانی و دیگر فرماندهان زن کاملا به هم ریخته بودند و با اشاره انگشت از فرماندهان مرد خواستند که علی محمد سینکی را از آنجا خارج کنند.
هنگامی که مرضیه می خواست خداحافظی کند سراغ علی محمد سینکی را می گرفت و می گفت آن دوست کوفی عنان و دانشمند بند رخت هسته ایی کجا رفت؟ به همین دلیل شب های بعد علی محمد سینکی سوژه اصلی نشست های عملیات جاری شد و او مجبور بود فاکت های غیرجدی ، هزل و غیرتشکیلاتی بودن خود را بخواند.
روایت از: علی اکرامی
انتهای پیام / انجمن نجات خوزستان
