بارها در نوشته ها و نقدهای سیاسی بیان شده که حیات سیاسی و اجتماعی فرقه رجوی وابسته به تولید جو و فضاسازی های تصنعی است . آنها با توسل به این حیله و ترفند در پی بقاء ننگین خود وچند صباح جیره خواری بیشتر هستند .
جدیدترین ترفند آنها مربوط به اعتراضات صنفی و اجتماعی دی ماه ۹۶ و کنونی بخشی از مردم می باشد تا با بزرگنمایی و انتقال این وقایع به اربابان آمریکایی خود، سیاستمداران فاسد و رسوای آن کشور را ترغیب به ایجاد بلوا و آشوب نمایند.
آنها سپس با توسل به چرندیات غیر واقعی نتیجه می گیرند که اعتراض ها بر علیه همین بظاهر بیعدالتی و برای آزادی و برقراری حاکمیت مردم بوده است.
آنها وقیحانه بلافاصله برای آنکه برای مخاطب سئوال پیش نیاید که پس چرا آن قیام به ثمر ننشست سالوسانه ادامه می دهند:«امواج آن قیام در اعتصابها و تظاهرات کارگران، کشاورزان، معلمان، غارتشدگان و مردم شهرهای مختلف همچنان ادامه دارد و …» و آنگاه فرصت طلبانه خود را به عنوان رهبران به اصطلاح قیام جا زده و مدعی هستند سرنگونی ، یگانه راه رستگاری اجتماعی است و قطعا محقق خواهد شد .
فرقه در منتهای پستی و حقارت از توده های مردم می خواهند برای دست یابی منافقین به قدرت باید با حکومت در افتند و با از خود گذشتگی فرقه را به اوج قدرت برسانند.
فرقه در ادامه خزعبلات خود نوکری و اقامت در زندانهای اشرف و لیبرتی که معلول دیکتاتوری تشکیلاتی خودشان بود را به عنوان بها و فدیه در راه رهایی قلمداد کرده و به حساب بستانکاری خود از مردم می گذارد و آن را بها و قیمت ایستادگی اش در مقابل ایران می داند و پیش شرط خود برای پیروزی را منوط به انجام چنین کارهایی توسط مردم محروم می داند .
آنها در انتها با کلی گویی استبداد حاکم بر تشکیلات مالیخولیایی خود را عین اسلام معرفی و به ملت وعده می دهند .
تشکیلاتی که در آن برداشت ها و تاویل های شخصی رجوی به عنوان حقیقت اسلام عنوان می شود و آزادی اعضا محدود و بهرهکشی از آنان مباح و حریم اقتصادی محدود و برابری زن و مرد بر اساس معیارهای کیلویی مسعود تبیین می گردد، چگونه می تواند باورهای اعتقادی اش آیین رهاییبخش مردم ایران باشد؟
دگماتیسم حاکم بر مناسبات فرقه اکنون آنها را به یکی از متحجرترین سازمانهای مخرب ذهن در دنیا تبدیل کرده است که حتی نفس کشیدن در فضای متعفن آن توام با اراده رهبران فرقه است چه رسد به آنکه باورهای دینی و اعتقادی در آن آزاد باشد .
بنابراین باید به هوش بود تا با افشای ماهیت پوشالی فرقه اجازه ندهیم نیازهای صنفی و مشکلات مبتلا به اجتماعی مردم سوژه ای برای میدان داری منافقان مکار گردد .
در یکی از جلسات داخلی مریم قجر در توجیه این فریبکاری فرقه اعتراف می کند برای حفظ ونجات فرقه هیچ راهی جز انتظار موقعیت مناسب را نداریم و در واقع استراتژی ما در این شرایط استراتژی انتظار برای تغار است .
این حرف ساده و عامیانه که در دل خود نوعی فرصت طلبی و انفعال نهفته دارد در واقع سالهاست که به استراتژی فرقهی رجوی تبدیل شده است .
انتهای پیام / انجمن نجات مرکز گلستان