• امروز : پنج شنبه - ۳۰ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 18 April - 2024

یادی از مادر و دختری که در فراقِ «پیمان» رخ در نقاب خاک کشیدند / آیا وقت آن نشده است که از سفرت به کوههای سرسخت کرمانشاهان باز گردی و سازت را برای نواختن آهنگ وصال کوک کنی؟

  • کد خبر : 11869
  • 26 نوامبر 2017 - 13:32

آیا وقت آن نشده است که از سفرت به کوههای سرسخت کرمانشاهان باز گردی و سازت را برای نواختن آهنگ وصال کوک کنی؟

شوکت قاسمی مادر پیمان کردمیر مادری بود که سالها و ماهها با رنج و مشقت فراوان در پشت دیوارهای بلوکی و سیم خاردارهای رجوی در اسارتگاه اشرف به همراه سایر مادران چشم انتظار سالها در فراق فرزند ، یک میل مادرانه را عاجزانه فریاد زد اما سران منافقین از احساسات انسانی تهی هستند که به حس مادرانه پاسخ درخور ندادند و مانع تماس و ملاقات خانم قاسمی با فرزندش شدند تا اینکه مادر چشم انتظار و دردمند چشم از جهان فرو بست بی آنکه فرزند عزیزش را پس از سالهای طولانی در آغوش بگیرد ، که سنگدلان رجوی با سنگ جواب او را دادند و با فحاشی و توهین این مادر ۶۰ ساله را عامل رژیم دانستند .
و باز هم به امید دیدار پیمان بعد از فوت مادر خواهر چشم انتظار راه مادرش را ادامه داد و چندین بار چشم انتظار پشت دیوارهای اردوگاه لیبرتی به انتظار برادر نشست .

 

مریم کردمیر خواهر پیمان کردمیر

مگر چند سال از مرگ مادر چشم انتظار پیمان گذشته بود که در آغوش همین خواهرش مریم نیز به یکباره مرگ راه نفس های خودش را هم گرفت و ناگهانی و در لحظه در آغوش دختر جوانش جان داد.
کاش پیمان به جای خدمت به خلق در سازمان منافقین می آمد و دستی به زیر بالهای شکسته خواهر بیوه خود می کرد ، کاش می آمد و تا قبل از هجرت مادر و خواهرش عصای دست آنها و تسکین قلبشان می شد. خدا را… پیمان ، کدام خلق به تو نزدیک تر از مادرت و خواهرت و اکنون خواهر زاده های بی مادر و یتیمت. خدا را… پیمان کدام مجاهدت بالاتر از تلاش برای آسایش مادری محروم و خواهری مظلوم
پیمان عزیز… آیا وقت آن نشده است که فرزندی و برادری را به یاد آوری؟


آیا وقت آن نشده است که از سفرت به کوههای سرسخت کرمانشاهان باز گردی و سازت را برای نواختن آهنگ وصال کوک کنی؟
پیمان خواهر زاده هایت تنها هستند ، مادر بزرگ ، پدر و اکنون مادرشان ، همه روی در نقاب خاک کشیدند ، پیمان عزیز، دیگر چگونه می توانی سازت را کوک کنی و بر تارهایش زخمه بزنی ، بی گمان سازت خون گریه خواهد کرد و تارهایش در به تصویر کشیدن این رنج و نامردی و نامرادی ، این فراق جانگداز و سرنوشت پر آب چشم طاقت نمی آورد و پاره خواهد شد.
پیمان مادرت در سفر های عراق همیشه از آن شبی می گفت که با پسر عمویت به کوه رفتید برای شب نشینی و ساز زدن و شستن غبار دل و جان در نوای خوش ساز ، از آن شب ، آن شبی که رفتید و دیگر هرگز باز نیامدید…
خواهر مظلوم پیمان کردمیر که با تمام وجود برادرش را می خواست و او را در پشت دیوارهای بلند و بتنی لیبرتی فریاد می زد نماد مظلومیت خواهران چشم انتظار اسیران فرقه رجوی است.خواهران محروم و مظلومی که دستشان کوتاه و خرمای آرامششان بر نخیل است و هیچ آزاده و جوانمرد و دلاوری در هیچ نهاد حقوق بشری صدایشان را نمی شنود و بر دردشان مهر رسمیت نمی زند.
مادر عزیزم آزادیت از رنج زیستن در جهانی پر از تباهی و ظلم مبارک ، امروز دخترت با گریه و ناله می گوید راه مادر و مادر بزرگم را در تلاش برای رهایی دایی عزیزم ، پیمان ، ادامه خواهم داد…

 

فاطمه، نوه مرحومه شوکت قاسمی

 

 

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=11869