• امروز : پنج شنبه - ۱۵ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 5 December - 2024

افشاگری: شناختی که رجوی از امام حسین(ع) به اعضای اسیر در فرقه می داد / رجوی در لحظاتی که از خودش بایستی مایه می گذاشت، غیب می شد

  • کد خبر : 10987
  • 04 اکتبر 2017 - 12:42

شهرت عاشورا نزد مردم جهان و خصوصا شیعیان بخاطر اتفاقات بزرگی است که در این روز افتاده است. کلمه عاشورا به معنی دهم است. عاشورای سال شصت و یک هجری قمری مصادف است با دهمین روز محرم، روزی که حسین بن علی (ع) و یارانش در صحرای کربلا با لشکریان عمر بن سعد جنگیدند و تمامی آنان به شهادت رسیدند.
روزی که درتاریخ جاودانه ماند و هر انسان آزاده ای از این روز به عنوان یک روز بزرگ و فراموش ناشدنی یاد خواهد کرد! امام حسین (ع) و یارانش که غالبا از اعضا خانواده آن حضرت بودند٬ هرگز حاضر نشدند زیر بار حرف زور بروند و با فدای جانشان از کوچک و بزرگ٬ آن روز را به عنوان یک سرفصل بزرگ برای آزادیخواهان جهان ثبت کردند. در مناسبات فرقه٬ هرساله در این روز مراسمی برگزار می شود. آن زمان ها که رجوی هنوز مخفی نشده بود و در انظار عمومی ظاهر می شد٬ خودش هم می آمد و با سخنرانی پر شور و با تصویر سازی لحظاتی که بر امام حسین (ع) و یارانش گذشته است٬ سعی می کرد که آن لحظات را برای نیروها تداعی کند و نیروها خودشان را در آن شرایط قرار دهند!
او با زیرکی خاص خودش جوری بحث را پیش می برد و چنان آن واقعه را با شرایط این روزها ربط می داد که شنونده ناخود آگاه فکر می کرد که تاریخ تکرار شده است و اکنون با استغفار رجوی، امام حسین زمانه است و نیروهایش هم یاران آن حضرت می باشد. بعد می گفت: که هرکس که اکنون به لشکر مجاهدین پشت کند٬ پنداری در دوره امام حسین به ایشان لبیک نگفته و به او پشت کرده است و این گناه کبیره و نابخشودنی نزد خداوند محسوب می شود. اوآن چنان صحبت می کرد که بچه ها در ذهنشان تصور می کردند که مسعود واقعا عین حسین(ع) معصوم و بلا اشکال است.
رجوی همیشه در مباحث ایدئولوژیک می گفت که الگوی ما امام حسین است. نرفتن زیر بار حرف زور و ایستادگی تا آخرین قطره خون! این حرفی بود که او در ظاهر می زد تا بتواند با استفاده از نام حسین و واقعه کربلا٬ احساسات مذهبی نیروها را هرچه بیشتر برانگیخته کند و از آنها حداکثر حرف شنوی را داشته باشد.
اما در واقعیت او بویی از امام حسین نبرده بود و فقط حرف آن را میزد. رجوی استاد لایی کشیدن و جا خالی دادن بود. دقیقا در بزنگاه ها و در لحظاتی که خودش بایستی از خودش مایه می گذاشت٬ غیب می شد و جا را خالی می کرد و کسی دیگر را به جلو هل می داد.
مثال و نمونه برای اثبات این گفته بسیار است. چه از دوران زندانش در زمان شاه که تنها عضو مرکزیت که اعدام نشد٬ او بود. او با همکاری با ساواک شاه ، توانست حکم اعدامش را به ابد تبدیل کند و از مرگ نجات یابد. سال ۱۳۶۰ که یکی یکی واحدها و خانه های تیمی مجاهدین در داخل کشور لو می رفت و مجاهدین یکی بعد از دیگری دستگیر یا کشته می شدند ، او موسی را در داخل گذاشت و خودش به فرانسه گریخت. بعد ازاخراج از فرانسه و رفتن به سوئیس٬ برای رهایی از خطر استرداد به ایران٬ به عراق پناهنده شد و با دشمن ترین دشمن مردم ایران یعنی صدام٬ دست دوستی داد. بعد از آن هم در شرایطی که خارج رفتن را برای تک تک نیروها مرز سرخ کرده بود٬ درست ده روز قبل از اینکه اولین گلوله امریکایی در جنگ بوش پسر با عراق به سوی این کشور شلیک شود٬ مریم ، نزدیکترین و البته ارشد ترین فرمانده هان سازمان را به خارجه فرستاد و در زمان مناسب خودش هم به دنبالشان رفت و این همه نیرو را در بیابانهای عراق رها کرد .
رجوی هرگز بویی از فداکاری و فدای خود برای رهایی مردم ایران نبرده بود وهرچه می گفت فقط لاف بود و بس!امام حسین اگر در تاریخ مانند ستاره ای درخشان باقی مانده است٬بخاطر صداقتش در گفتار و رفتار بوده است. او به بهانه مختلف صحنه جنگ را رها نکرد تا مثلا در زمانی بهتر دوباره حمله کند. اگر حضرت عباس(ع) سیمای یک سوگند را به خود گرفته است٬ به دلیل ماندن و شهید شدن در راه مولای خود حسین بوده است. شاید که او هم می توانست با استدلال مختلف خودش را از کشته شدن در ببرد ولی او مردانه به پای حضرت حسین ماند و اکنون بزرگی نام ابولفضل برای همین است! اما رجوی با دجالیت هر چه تمام تر٬ با سوءاستفاده ازنام های امامان ما برای تهییج جوانان٬ ازنام آنها برای پیش بردن خط و خطوط خود و جلو انداختن نیروها و در بردن خودش از خطراستفاده می کرده است.
یادداشت از مراد
انتهای پیام / انجمن نجات مرکز فارس
لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=10987