• امروز : دوشنبه - ۵ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Monday - 25 November - 2024

از درد فراق خفه می شوم

  • کد خبر : 6711
  • 21 سپتامبر 2016 - 20:46

نامه دلسوزانه مهرانگیز رضایی مادر به فرزند اسیرش:

از درد فراق خفه می شوم

مهر انگیز رضایی، مادر مهربان علی فاتحی (پیمان) می باشد که نامه دلسوزانه و پر از عشق زیر را برای فرزند اسیرش نوشته است.
mehrangiz-rezaei
سلام پسر عزیزم پیمان جان

عزیزم، دردانه مادر ، خاتم انگشترم

برگشته ام به جوانی،به عاشقی،شیدایی،بیتابی و بی قراری، عاشقی سن و سال و زمان ومکان سرش نمی شود.عاشقی بی قراری است،تنهایی است،سکوت است و بی کسی . عشق مادر به فرزند از سر زنده ترین عشق هاست .عشقی است که می کشد،می سوزاند وآتش می زند. شاید معشوق نظاره گر باشد،شایدهم به دلایلی متوجه آن سوختن نباشد.

آن زمان که مسافت کم بود، باخود می گفتم اگر به مرزعراق برسم،بوی گلم را حس می کنم . در اشرف و لیبرتی بویت را حس می کردم . اگرکه مادر باشی می فهمی که مادر بوی فرزندش را حس می کند.او را در آغوش گرفته ، نفس عمیق می کشد و ریه هایش را پر از عطر گل یاس می کند.

مادر شب ها به دورت ستاره ها را می بیند و با تصاویر ورزشی تو صبح می کند.آیا همه سربازی ها این قدر طول می کشد.

حدود سی سال هجران، اگر یک دوره کارمندی هم بود دیگر کم کم در شرف بازنشستگی بودی !! ولی برای من همان پیمان هستی . یادته در اداره می گفتی می دانم تو و پدرم قدرت ، مرا چطوری بزرگ کردید ، این بود قدر دانی از پدر ومادر !

تو پسر مذهبی بودی ، درچند جای قرآن سفارش پدر ومادر شده است چرا ما را فراموش کردی؟. با این همه پیمان جانم من تو را می خواهم. دلم هوایت را کرده است. می خواهم ببو یمت،ببو سمت و در آغوش بگیرمت.

یادته وقتی در آغوشم می گرفتمت می گفتی خفه شدم . حالا من دارم از هجران تو خفه می شوم. به دادم برس . آخر مادر من کجا و آلبانی کجا . به کجا و چه کسی شکایت کنم . پای ما لنگ است ، منزل بس دراز . فقط می سوزم و می سازم و به خدا پناه می برم. لعنت می فرستم به باعث و بانی این درد فراق و به خدا وا می گذارم.دورت می گردم . قربان آن قدمت می روم

تصدقت ، مادرت مهری

پایگاه خبری تحلیلی فراق

Faragh 95 Nejat

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=6711