از چاله در آمدند به چاه افتادند !
در ۲ ماه گذشته بطور خاص بعد از اینکه ترکی الفیصل در حضور مریم قجر داعشی اعلام کرد رجوی ریق رحمت سر کشیده فرار فله ای سران فرقه رجوی شتاب عجیبی گرفته و حتما این فرارها به اعلام خبر ریق رحمت نوشیدن رجوی داعشی پیوند می خورد که موضوع بحث جدا گانه است .
اما از اینکه اعضاء نگون بخت تحت اسارت رجوی داعشی ازعراق کشوری که حتی مردم خودش امنیت و آسایش ندارند جان سالم به در می برند جای خوشحالی دارد .
با شتاب گرفتن خروج اعضاء از کمپ لیبرتی بسوی آلبانی می توان به یقین گفت که رجوی داعشی با شکست وسر افکندگی وخفت وخواری وبا فراموشی شکرهای زیادی که قبلاً میل فرمودند وادعا داشتند اردوگاه بدنام اشرف کانون نبرد! از میلی متر به میلی متر اشرف دفاع خواهند کرد و … دیدیم که چطور اردوگاه بد نام اشرف ترک کردند وهمین که در کمپ لیبرتی مستقر شدند رجوی داعشی مدعی شد که می خواهد برای رساندن مریم قجر داعشی به تخت ریاست جمهوری از کمپ لیبرتی پلی به تهران بزند ! اما ازآنجا که رجوی ومریم قجر داعشی هیچ وقت کارهای کوچک نکرده اند این بار هم خواستند پلی بزنند آن هم چه پلی ! پلی که بین ۲ کشور نباشد بلکه قاره ای باشد یعنی از آسیا به اروپای شرقی تا مثل شوهائی که مریم قجر برپا می کند کهکشانی باشد .
حقیقت اینکه من هم به نوبه خودم از اینکه اعضاء نگون بخت از کشور نا امنی مثل عراق خارج شده اند خوشحالم و از اینکه دولت عراق به سران فرقه رجوی داعشی که قاتلان ملت ایران و عراق واعضاء مخالف رجوی هستند اجازه داد تا به راحتی از عراق فرار کنند باید بگویم که این فرارها و اجازه دادنها ماهیت ؛ وابسته بودن دولت به اصطلاح اقای العبادی به سفارتخانه های معلوم الحال مشخص شد .
در چند هفته گذشته که سرعت خروج اعضاء نگون بخت فرقه رجوی داعشی بسوی آلباتی شتاب گرفته دوستان جدا شده در مطالب و مقالات خودشان در مورد آینده فرقه رجوی و بطور خاص سرنوشت اعضاء در آلبانی نظراتی می دهند که قابل فهم و احترام می باشد .
واقعیت اینکه من شخصاً با نظرات دوستانم زیاد موافق نیستم و دلایل خودم را هم مطرح می کنم.
البته بیان نظر مخالف دوستان به معنی رد مطلق نظرات دوستانم نمی باشد و من آرزو می کنم که تحلیل و نظر آنها نصیب اعضاء فرقه رجوی در آلبانی شود و به زودی از چنگال رجوی داعشی آزاد شوند .
آخر و ته حرف دوستانم اینکه چون درآلبانی صدامی دیگر وجودندارد؛ سلاحی نیست ؛ اردوگاهی نیست بس به زودی اعضاء نگون بخت از اسارت رجوی آزاد می شوند !
ــ بله درست که در آلبانی صدامی وجود ندارد اما واقعیت امر اینکه رجوی بادلارهای خونینی که از صدام ملعون و شیوخ مرتجع عرب گرفته و می گیرد در عالم واقع با پرداخت رشوه و به سفارش آمریکا ؛ شیوخ مرتجع عرب ولابی های اسرائیل فعلاً یکسری از مقامات آلبانی برای سران فرقه دست باز داده اند تا هر طور که می خواهند در آلبانی رفتار کنند و …
ــ در چند سال گذشته شاهد هستیم که اعضاء نگون بخت نمی توانند تردد آزاد داشته باشند و یا از امکانات به روز مثل تلفن ؛ اینترنت و … استفاده آزاد داشته باشند و هنوز جلو درب ساختمان هائی که فرقه رجوی در آلبانی از آنها به عنوان مقر اعضاء استفاده می کند نگهبان می گذارد .
ــ اگر یکی ازدلایل دیگر را نبود سلاح باشد باید بگویم بعد از سقوط ارباب رجوی داعشی (صدام ملعون) خلع سلاح صورت گرفت ولی باز رجوی داعشی حاضر نشد شکست استراتژیک بپذیرد و اعضاء را از اسارت آزاد کند بلکه به شیوه های خاص و شیادانه که گویا مجاهد بی سلاح خطر ناک تر از مجاهد با سلاح است و با شامورته بازی هائی که شخص رجوی خوب بلد چه موقع فیل هوا کند و این روزهای ادعا می کردند که با زدن ساز و دهل ؛ دمبک می خواهد رژیم ایران سر نگون کند و …
به نظرمن اینها ملاک اصلی برای آزاد شدن اعضاء نگون بخت نیستند بلکه آنچه رجوی و مریم قجر داعشی از آن می ترسند باز شدن چشم اعضاء به واقعیت ها هست .
در سال ۸۲ به چشم و تا بن استخوان آن را لمس کرده ام که چند عامل مهم درجدا شدن اعضاء و فرارهایشان نقش اساسی داشته است و رجوی داعشی آنها را بهتر از همه می داند .
۱ ــ حضور خانواده ها و ملاقات اعضاء نگون بخت:
در مهر ماه سال سال ۸۲ با اولین حضور خانواده ها و حداقل ملاقات خانواده ها با عزیزانشان باعث شد آن حس انساتی و عاطفی اسیران رجوی داعشی تلنگری بخورد و در همان ملاقات ۲ ساعته که داشتند به خود آیند و از خود سوال کنند که کجا هستند؟ چه می کنند؟ چه می خواهند بکنند؟ و دیدیم که بعد از ان ملاقات ها بود که اکثر آن نفرات که ملاقات داشتند یا از مناسبات فرقه گرایانه رجوی فرار کردند و یا جدا شدند و …
رجوی داعشی به همین خاطر بعد از آن فرارها و جدا شدنها ملاقات ممنوع کرد و اجازه نداد خانواده ها حتی برای ۵ دقیقه با عزیزانشان روبر وشوند .
حتی بیاد دارم حضور خانواده ها دراطراف اردوگاه بدنام اشرف و یا کمپ لیبرتی مشوق جدا شدن اعضاء و فرارهائی بود که رجوی سوزش خود را بصورت حمله و تهمت و سنگ پرانی و .. از حضور خانواده ها به نمایش می گذاشت و می گذارد .
پس رفتن اعضاء به آلبانی و دور شدن خانواده ها حتی ازاطراف اسارتگاه هائی که رجوی در عراق درست کرده بود یکی از راههائی هست که رجوی برای نگه داشتن اعضاء در اسارت از آن سوء استفاده خودش را می کند .
۲ ــ در عراق بعد از صدام ملعون رجوی داعشی در اوج حماقت و ابلهی با دست خودش زندانی بنام تیف با همکاری جنایتکاران امریکائی برای اعضاء جدا شده درست کرد که اعضائی که اعلام جدائی می کردند و یاکسانی که فرار می کردند به تیف می آمدند و رجوی داعشی با همان آمریکائی ها نقشه کشیده بود که اعضاء جداشده راتا زمانیکه تشکیلات رجوی داعشی در عراق حضوردارد اعضاء جدا شده هم بصورت زندانی نگه دارند، اما جابجائی حاکمیت و سیاست آمریکا در عراق و خارج کردن نیروهای نظامی امریکائی ازعراق بعد از بوش پسرباعث شد نقشه رجوی داعشی و جنایتکاران جنگی مثل ژنرال فیلیپ که آن زمان درجه سرهنگی یدک می کشید و یا سرهنگ جنایتکار مارتین بهم بخورد و راه خروج اعضاء به دنیای بیرون بعد از تحمل بیش از ۴ سال زندان باز شود .
یا اینکه در زمان حضور خانواده ها در پشت درب اردوگاه بد نام اشرف اعضائی که می خواستند جدا شوند خود را به نیروهای عراقی معرفی می کردند و یا با فرار خودشان را به خانواده ها می رساندند و یا اینکه در کمپ لیبرتی باز اعضاء این امکان را داشتند خودشان را به نیروهای عراقی معرفی کنند و یا به ماموران سازمان ملل ..
اما واقعیت اینکه در آلبانی همچین امکانی و جود ندارد البته واقعیت که پس از انتقال سری اول و دوم اعضاء به آلبانی یک عده موفق شدند از تشکیلات جدا شوند ولی رجوی داعشی با ساخت و پاختی که با مقامات آلبانی و کمیساریای پناهندگی درآلبانی دارد توانست با تحت فشار مالی اعضاء جدا شده را مجبور کرد یا دوباره به مناسبات برگردند و یا با دریافت مواجب لب به سخن گفتن درباره مناسبات رجوی باز نکنند بعد از آن محلی را هم که برای جدا شده ها دولت آلبانی داده بود آن را تعطیل کند و بدین شیوه رجوی داعشی با خرید چند ساختمان مقرهائی برای به اسارت نگه داشتن اعضائی که وارد آلبانی می شوند درست کرده که دست کمی از اسارتگاه اردوگاه بد نام اشرف و یا کمپ لیبرتی ندارد تنها تفاوت اینکه دیگر تهدید موشک پرانی به سفارش و سناریو نویسی رجوی داعشی توسط پس مانده های حزب بعث و داعشی های البغدادی وجود ندارد وگرنه ساختار فرقه گرایانه فرقه رجوی پا برجاست بقول معروف اش همان آش و کاسه همان کاسه …..
نتیجه :
با توجه به اینکه کشور آلبانی در ایران سفارت ندارد و خانواده ها نمی توانند به راحتی برای گرفتن ویزاء یا برای درخواست ملاقات با عزیزانشان بانی بصورت مستقیم به مقامات آلبانی مراجعه کنند تنها راه اینکه خانواده ها از طریق کشورهای همجوار ایران مثل ترکیه یا آذربایجان که آلبانی در آن کشورها سفارت دارد اقدام به گرفتن ویزاء کنند تا بتوانند برای ملاقات عزیزانشان بروند البته من فکر می کنم آنجا هم رجوی داعشی این اجازه را به خانواده ها نخواهد داد ولی اجازه ندان برای ملاقات درآلبانی برای رجوی داعشی بطور خاص برای مریم قجر داعشی گران تمام خواهد شد و افکار عمومی بطور خاص اگر خانواده ها مانع تراشی مریم قجر داعشی به سمت مقامات؛مطبوعات و تلویزیون ها ومردم محلی آلبانی بکشانند آنوقت که ماهیت فرقه رجوی داعشی در اروپا بیشتر رو خواهد شد .
ــ مورد دیگری که من فکر می کنم مریم قجر داعشی بطور خاص بعد از اینکه خبرریق رحمت سر کشیدن رجوی داعشی توسط مرد دوست داشتنی مریم قجر داعشی (ترکی الفیصل) در شوء مریم قجر اعلام شد با انتقال اعضاء نگون بخت به آلبانی همراه بعضی ازسران جنایتکار فرقه رجوی مریم قجر در نبود رجوی داعشی یک دوره فرسایشی با این اعضاء طی کند بدین شکل که :
ــ در اولین فرصت اکثر سران فرقه را ازآلبانی به کشورهای اروپائی منتقل کند .
ــ اعضاء نگون بخت غلبار کند آنهائی که به دردش می خورند؛ اسرار فرقه را دارند و سر سپرده تر از دیگران هستند به اروپا منتقل کند و یا درهمان آلبانی به عنوان پایه های تشکیلاتی نگهدارد .
ــ اعضائی که به مسئله دار هستند ویا به قول معروف در تشکیلات قلوس شناخته می شوند و یا اینکه سن و سالشان به حدی رسیده که ماندنشان بیشتر انرژی گیری تشکیلاتی تا مسئله حل کنی آنها را در یک زمان معلوم در همان آلبانی رها کند که البته این دوره و بقول معروف پروسه هم به نظر من سریع و در مدت زمان کوتاه نخواهد بود بلکه شخصاً فکر می کنم که این پروسه حتا بیشتر از ۵ سال هم طول بکشد .
اما باز در آخر ارزو می کنم و دعا می کنم که آنچه دوستانم گفتند به زودی محقق شود و اعضاء اسیر در دستان چنگال رجوی داعشی رها شوند ولی باور کنید باز تاکید می کنم رجوی داعشی به این راحتی و زودی اجازه نخواهد داد اعضاء نگون بخت از اسارت آزاد شوند و به این خاطر که می گویم از چاله در آمدند به چاه افتادند ..
***