رجویها حتی تحمل شنیدن صدای مادرانی که فرزندانشان سالیان سال در چنگ این فرقه گرفتار هستند را ندارند.
به گزارش فراق، رضا مزگینژاد، عضو نجات یافته از فرقه رجوی در آلبانی در روایتی از نحوه برخورد سازمان با خانوادهها نوشت:
من در اشرف در آشپز خانه کار می کردم. حدود ساعت ۱۰ صبح بود که رفتم بیرون چای بخورم. این همان زمانی بود که خانواده ها میآمدند پشت سیاج های اشرف و فرزندان خودشان را صدا می زدند. من گوش می دادم ببینم که خانواده من هم آمده اند یا نه که یک دفعه فرمانده ام مرا صدا زد و گفت، امروز پکری. به چه چیزی فکر می کردی؟ به صدای خانواده های مزدورهای بریده فکر می کردی؟ باید با خانواده ها مرز بندی داشته باشید. شب هم در جمع فاکتش را می خوانی. حالا برو سر کارت…
ببینید فرقه رجوی چه قدر ضد عاطفه است. آنها حتی تحمل شنیدن صدای مادرانی که فرزندانشان سالیان سال در چنگ این فرقه گرفتار هستند را ندارند. این قدر از خانواده ها ترس دارند که حتی صدایشان را نمی توانند تحمل کنند چون در مقابل خانواده ها دستشان خالی است.
انتهای پیام