یک هفته نامه آلمانی به نام «تسایت» مقاله ای به قلم یک خبرنگارش درباره سرنوشت کودکان و نوجوانان در فرقه تروریستی رجوی نوشت و طی آن به سرگذشت دردناک یکی از این قربانیان به نام «امین گل مریمی» پرداخت.
به گزارش فراق، صالحی، عضو انجمن نجات مرکز مازندران در این باره نوشت: ناگهان انگار آب در لانه مورچه ها انداخته باشند، تمام فرقه رو به فروپاشی رجوی به لرزه در آمد.
طبق معمول رجوی ها که می دانند پاسخ دادنِ معقول به این انتقادات، جز به افشای بیشتر جنایات شان راه نخواهد برد، به جای پاسخگویی، به شیوه همیشگی خود به لات بازی رو آوردند و شروع به تهدید و توهین بر علیه «امین گل مریمی» و خبرنگار خارجی نمودند.
اما چون خورشید حقیقت را نمی توان با ابر و غبار دروغ و تزویر مدت طولانی پوشاند و نور حقیقت را خاموش کرد، هرچه بیشتر به لات بازی و تهدید و توهین می پردازند بیشتر از قبل ماهیت ضد انسانی خود را رو نموده و سیاهی درون شان را بیرون می ریزند.
فراموش نکنیم رجوی ها همین چند روز قبل به خود می نازیدند و می گفتند: «ما آنیم که یکی از ضد ایرانی ترین اعضای کابینه ترامپ یعنی «مایک پنس» به برنامه مان آمده است». حالا با رو شدن حقیقت و افشاگری جنایات شان توسط یک جوان که از خودشان بوده و نوشتن یک مقاله توسط یک خبرنگار خارجی، آن چنین بادشان خالی شده است که همه چیز را ول کرده و با تمام توان به جان این جوان و آن خبرنگار خارجی افتاده اند. این امر بهترین دلیل بر بی پایه و رو به فنا بودن این فرقه جهنمی است که حتی با حمایت ضد ایرانی ترین سیاستمداران سابق غربی هم به محض دمیدن باد حقیقت ریشه های خود را در حال کنده شدن می بینند.
به رجوی ها باید گفت: اول چرا تا این حد از افشاگری امین گل مریمی و مقاله خانم خبرنگار به هراس افتادید؟
دوم آنها تنها بخش کوچکی از حقیقت را نشان دادند، منتظر باشید تا دادگاهتان برگزار شود و کلیه جداشگان و خانواده ها و قربانیان ترور و تزویر شما بتوانند در آن حرف های شان را بزنند. آنگاه دنیا بهتر رجوی ها را خواهد شناخت.
سوم مگر مریم قجر مدعی حمایت از حقوق زنان نبود. پس چه شده که این همه به یک خانم خبرنگار می تازید تا زبان او را ببرید، قلمش را بشکنید و خاموشش کنید؟
اینکار شان از یک سو به همه نشان داد که چرا رجوی ها دروغگو و فریبکار هستند و حرف های شان فقط برای نون به نرخ روز خوردن است. و از سوی دیگر همه متوجه خواهند شد رجوی ها که در بیرون چنین وحشی و سرکوبگر هستند، در درون مناسبات بسته ی فرقه با اعضای گرفتار چه کرده و می کنند؟
چهارم اگر رجوی ها جرأت دارند اجازه دهند تا خبرنگاران بی طرف آزادانه در هر زمان که خواستند به مقر فرقه وارد شوند و با اعضای گرفتار مصاحبه کنند. البته نه افراد گزینش شده و در شرایط کنترل شده توسط فرقه.
پنجم دفاعیاتی هم که در سایت های فرقه مطرح شده جز روسیاهی بیشتر برای رجوی ها نیست و به خوبی اثبات می کند که در این فرقه جهنمی چه خبرها بوده است و می توان دروغ بودن همه آنها را اثبات کرد. در اینجا فقط به دو نکته می پردازم :
نکته اول رجوی ها در این مقالات با وقاحت، بهانه جدا کردن فرزندان از پدر و مادران شان را شرایط جنگی در عراق اعلام می کنند اما پاسخ نمی دهند که چرا بعد از اتمام جنگ و رفع خطر، این کودکان را دوباره نزد والدین شان باز نگرداندند؟ البته دلیل همانی است که بخاطر آن رجوی ها این کودکان بی گناه را قربانی نمودند و از پدر و مادران شان جدا کردند. رجوی ها می خواستند با دور کردن کودکان، انقلاب طلاق خود را ادامه داده و می ترسیدند وجود این کودکان نقطه اتصال پدران و مادران شان به هم و در نتیجه بی فایده بودن شستشوهایی مغزیی شود.
نکته دوم در مقالات نوشته شده علیه گل مریمی و خانم خبرنگار، رجوی ها مدعی شدند که بچه های منتقل شده به کشورهای اروپایی به صورت مستمر با خانواده های شان تماس داشتند. اگر چنین است چرا به ما یعنی دیگر اعضاء گفته می شد که امکان تماس تلفنی نداریم و کسی نمی تواند با خانواده خود چه در داخل ایران و چه در کشورهای دیگر تماس بگیرد؟
ششم رجوی ها کور خوانده اند و دیگر نه می توانند و نه مردم به آنها اجازه می دهند که قلم ها را شکسته و دهان ها را ببندند.
انتهای پیام