«تعدادی از جداشدگان یا مخالفان سازمان و … دچار این اشتباه شدند که این پسرک واقعا روشنفکر، آگاه و مخالف خطوط پدر جنایتکارش است.»
مصطفی، پسر مسعود رجوی با اپوزیسیون نمایی پس از ۱۰ سال لگد انداختن، از تشکیلات پدرش جدا و به نروژ منتقل شد.
به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، به دستور مریم قجر خانهای لوکس و گران قیمت در نروژ برای او خریداری کردند و با پرداخت ماهانه چندین هزار دلار بابت هزینه تحصیل و خوشگذرانی هایش توانستند او را ساکت کنند تا لگد پرانی هایش را کمتر کند.
به گزارش و شهادت دوستان جوانش در زمان حضور در کمپ اشرف، مصطفی رجوی علی رغم این که به صورت ویژه نگهداری می شد در همان جا نیز زندگی لوکس و اشرافی داشت. وی جدا از بقیه در وضعیت بهتری زندگی می کرد. مصطفی رجوی از همان سال های اول پشیمان از رفتن به کمپ نظامی متوجه شد با رفتن به عراق چه فریبی خورده است و امکان برگشت ندارد. او زیر بار تشکیلات فرقه ای پدرش نمی رفت و یک خط در میان دست به تهدید می زد و درخواست داشت به اروپا برگردد تا به همان زندگی اروپایی و اشرافی اش که به آن خو گرفته بود ادامه دهد.
رجوی از ترس افشاگری و اطلاعاتی که او داشت اجازه خروج نمی داد. به همین دلیل مصطفی رجوی یکبار همراه با محمد، پسر مصطفی محمدی اقدام به فرار نمود که برنامه شان لو رفت و هر دو دستگیر شدند. اما او به لنگ و لگدهایش ادامه داد و در هر برهه به دنبال باج های بیشتری بود. او به خاطر موقعیتش تاثیرات زیادی روی طیف پسران جوان داشت و باعث مخالفت های بیشتر آنها و دردسرهای زیادی برای تشکیلات و آبروی نداشته رجوی می شد. مخالفتهایش تا جایی پیش رفت که یک مامور به پای دائم داشت و عباس میناچی در نقش مسئول تشکیلاتی او، ۲۴ ساعته مواظبش بود تا اینکه نقشه دوم فرارش نیز لو رفت.
بعدها مشخص شد علی رغم اینکه فرصت های مناسب تری برای جدایی داشت از جمله در طی چند نوبت مصاحبه های نیروهایی آمریکایی، عراقی و صلیب سرخ ولی نامبرده که در فرصت طلبی و حقه بازی کم از پدر به ارث نبرده، اهل ریسک نبود و به دنبال بهترین موقعیت ها و باج خواهی بیشتر بود.
به همین شیوه، سرانجام با موقعیت مناسب پناهندگی و قول امکانات فوق العاده مالی به اروپا ارسال شد.
مصطفی رجوی علی رغم کری خوانی های زیاد و رجزخوانی برای سایر جداشدگان و پیغام و پسغام های متعدد نشان داد طبل توخالی بیش نیست و سلف پدر نانجیب اش در مفت خوری، فرصت طلبی و قدرت طلبی است با وجود اینکه او از نسل جوان و از هوش خوبی نیز برخوردار و با اینکه بیش از همه از کثافت کاری ها و خیانت ها و جنایات پدرش با خبر است؛ علی رغم اینکه می داند زندگی و حیاتش را مدیون چه کسی است؛ با آن که متوجه است از چه پول هایی ارتزاق می کند؛ با این که می داند هزاران نفر را پدر جنایت کارش به کشتن داده، قربانی کرده و هزاران تن دیگر را می چابد و اسیر موهومات شیطانی اش می کند.
ضرب المثل های ایرانی بی خود نمیگویند هر کسی به تخم و ترکه خودش می رود و گندم ز گندم بروید جو ز جو.
این بشر تنها خدمت مفیدی که انجام داد این بود که در زمان حضور در عراق توانست ذهن هم سن و سالان و دوستانش را نسبت به فرقه آگاه تر نماید و باعث گرایش بیشتر آنان به فرقه نشود اما به محض رها شدن و خروج از فرقه همه چیز را از یاد برد و به دنبال عشق و حالش رفت.
به گزارش فراق، بنا به اعلام یک سری از همان جوانان، نامبرده مدتی پیش سعی نمود تعدادی از دوستانش را به دور خویش جمع نماید تا کمپینی علیه فرقه به راه بیندازند و از این روش بتوانند صدها هزار دلار از فرقه اخاذی نمایند اما پس از مدتی دوستانش متوجه می شوند اقداماتش در راستای افزایش دریافتی ها و باجگیری های خودش بوده است.
این دست پرورده رجوی و مریم قجر خیانت کار شیوه های جدید پدرسوختگی، اخاذی و چاپیدن را بهتر فرا گرفته و به احتمال زیاد با تحصیل در رشته حقوق اولین هدف و خواسته اش اخاذی و دریافت بیشتر از پدر نامبارک و فرقه منحوس خواهد بود. الحق و الانصاف که این یکی درس حرامزادگی و دجالی را به خوبی از پدرجانش به ارث برده است.
به گزارش فراق، همانطور که مصطفی می داند به دلیل نسبتش با رجوی موقعیت حساسی در فرقه دارد و به همین جهت خوب باج خواهی می کند، رجوی هم این را می داند و با ج می دهد اما متاسفانه تعدادی از جداشدگان یا مخالفان سازمان و … دچار این اشتباه شدند که این پسرک واقعا روشنفکر، آگاه و مخالف خطوط پدر جنایتکارش است. ولی واقعیت این است که مصطفی چیزی جز سواستفاده گری و باج خواهی در چنته ندارد. شعارها و ژست هایش هم همه فریب است. بهتر است او را بشناسیم که این بشر ترسو بودن و محافظه کاری را نیز از بابایش به ارث برده و بی گدار به آب نمی زند و جرأت عملی کردن تهدیدهایش را هم ندارد.
هارت و پورت ها و تقلاهایش هم در فرقه فقط بخاطر جان به در بردن بود. والا کسی که از آن همه رنج و مصیبت اعضای درونی فرقه اطلاع دارد و شاهد بود چه ستمی بر اعضا و صدها تن از همسن و سالانش در این سالیان رفت و بسیاری از آنان را رجوی کشت و پرپر کرد چرا دست به قلم نبرد و حتی یک سطر بابت برائت خودش و نفی این همه ظلم و ستم به زبان نیاورد؛ جز این است که منافع و خوشگذرانی و پشت پا زدن به انسانیت آیین آنهاست؟
انتهای پیام / فراق