سوم خرداد ۱۳۶۱ و سال روز آزادی خرمشهر با خاطرات و تاریخ مردم ایران و به خصوص مردم خونگرم و دلاور خوزستان گره خورده است. آزادی خرمشهر فتح خاک نیست بلکه فتح ارزش هاست. در ساعت ۲۲:۳۰ شامگاه شنبه ۱ خرداد ماه ۱۳۶۱ مرحله چهارم عملیات بیت المقدس با رمز مقدس «یا محمد بن عبدالله» از بی سیم فرماندهی قرارگاه مرکزی کربلا به واحدهای عمل کننده با هدف آزادسازی خرمشهر آغاز شد. در پایان این نبرد علاوه بر پایان بخشیدن به ۱۹ ماه اشغال بخشی از حساس ترین مناطق خوزستان و آزاد سازی خرمشهر، ضربه ای سنگین به توان رزمی و روحیه نیروهای عراقی وارد آمد.
در جریان آزادی خرمشهر حدود ۱۶ هزار نیروی عراقی کشته و ۱۹ هزار نفر دیگر به اسارت در آمدند. حجم تلفات بالای دشمن متجاوز، اهمیت و ارزش مناطق آزادشده، به رخ کشاندن توانمندی نیروهای مسلح ایران به جهانیان و بخصوص متحدین منطقه ای عراق در آن مقطع حساس را می توان از دیگر ویژگی های عملیات بیت المقدس نامید.
همچنین آزاد سازی جاده اهواز – خرمشهر و آبادان و خارج شدن این مناطق از برد توپخانه دشمن از جمله دیگر دستآوردهای این عملیات بود. ارتش متجاوز عراق و شخص صدام اراده کرده بودند خرمشهر را برای همیشه از ایران جدا کنند. روی دیوارهای خرمشهر جمله معروف جئنا لنبقی به چشم می خورد! (آمده ایم تا بمانیم) این یک اراده توام با کینه بود.
در ۱۹ ماهی که خرمشهر در اشغال بود خط اتوبوسرانی و تاکسیرانی در شهر برقرار کرده بودند. مغازه های صرافی در خرمشهر باز شده بود تا ریال ایرانی را به دینار تبدیل کنند. آب وهوای خرمشهر در رادیو و تلویزیون عراق و برنامه هواشناسی بعنوان یکی از شهرهای عراق خوانده میشد. در اعلامیه های توجیه سیاسی بعثی ها آمده بود خرمشهر مانند بالشی است که بصره روی آن آرمیده است.
صدام در سخنرانی هایش خرمشهر را مروارید شط العرب نامید. افسران نظامی عراقی گفته بودند کارشناسان خارجی که به خرمشهر آمده بودند وقتی استحکامات ما را دیدند گفتند خرمشهر برای همیشه از آن شما خواهد بود و ایرانی ها برای پس گرفتن آن به یک ارتش کاملا مدرن نیاز دارند و آنها چنین ارتشی را ندارند.
به همین دلیل وقتی خرمشهر توسط نیروهای ایرانی آزاد شد حسین کامل داماد صدام گفت: در ۲۴ ساعت اول یک پزشک همواره در کنار صدام بود. آنقدر فشار روحی روی او بود که تمامی طراحان عملیات های نظامی جهان گفته بودند که غیر ممکن است نبردی به پیروزی صد در صد ارتش و نیروهای ایرانی منجر گردد. بدین سان صدام حسین که روزی مغرورانه گفته بود اگر ایرانی ها خرمشهر را بگیرند کلید بصره را به آنها خواهیم داد با پس گیری خرمشهر، در انظار جهانیان و حامیان منطقه ای کاملا تحقیر شد و سربازان عراقی بگونه ای روحیه خود را باختند که تا آخر جنگ از تاثیرات روحی و روانی آن خلاصی نداشتند.
ولی متحد صدام؛ مسعود رجوی که از ابتدای تجاوز نظامی عراق به ایران بدنبال استفاده از حربه جنگ برای ایجاد شکاف در بین مردم ایران و بروز جنگ داخلی با هدف تضعیف نیروهای رزمنده ایران به سود صدام در تعادل قوای نظامی بود، با اعزام نیروهایش به مناطق مرزی به بهانه دفاع در مقابل تجاوز دشمن بعثی به جمع آوری و ارسال سلاح به پشت جبهه و همچنین جمع آوری اطلاعات موقعیت و توانمندی نیروهای ایرانی مبادرت کرد تا با دادن این اطلاعات به دولت عراق شرایط رابطه با دولت عراق را فراهم سازد.
هرچند نشانه های روشنی از اشتراک منافع مجاهدین خلق و دولت عراق بعد از ورود این سازمان به فاز نظامی وجود داشت و مجاهدین خلق در همسایگی سفارت عراق در تهران ساختمانی را تصرف و دفتر خود را در آنجا مستقر کرده بودند، ولی پیوند واقعی رجوی با دولت عراق در ۱۹ دی ۱۳۶۱ روی داد. در این روز طارق عزیز معاون نخست وزیر عراق در پایان یک دیدار سه روزه از فرانسه به محل سکونت مسعود رجوی در اورسوراواز فرانسه رفت و با وی گفتگو نمود و بیانیه مشترکی صادر کردند.
این دیدار مقدمه ورود رجوی به کشور عراق در سال ۱۳۶۵ را فراهم نمود که منجر به همکاری های نظامی – اطلاعاتی و ایفای نقش ستون پنجمی در جنگ از طرف رجوی گردید. در تاریخ احزاب و گروه های سیاسی معاصر به ندرت می توان جریانی همانند مجاهدین خلق پیدا کرد که در جنگ تجاوز کارانه بر علیه مردم و کشورش در کنار دشمن قرار گرفته باشد و دستشان به خون هموطنان و سربازان مدافع وطن آغشته گردد. ولی حاصل این خیانت چیزی جز رسوایی و بی آبرویی محض و شکست و خفت برای رجوی نبود.
رجوی و صدام هر دو از سال ۸۲ ، سرنوشت مشترکی پیدا کردند. صدام سرنگون و بعد اعدام شد. مسعود رجوی سرگردان و دربدر با سرنوشتی نامعلوم و هزاران لعن و نفرین که بدنبال خودش دارد آرزوی اشغال خرمشهر و ایران را با خود به گور برده و خواهند برد و یکبار دیگر مردم و تاریخ ایران نامشان بر تارک جهانیان درخشید.
سالگرد آزادی خرمشهر گرامی باد. چه خون های پاکی نثار شد تا خونین شهر خرمشهر ایران باقی ماند. خرمشهر و شهدای آن متعلق به تمامی مردم ایران با هر باور، عقیده و مرامی خواهد بود و خواهد ماند.
یادداشت از: داریوش قنواتی
انتهای پیام / انجمن نجات مرکز خوزستان