وقتی گفته شد بابک ارجمندی از فرقه رجوی جدا شده برایمان باور کردنی نبود. از روز اول دانستیم که این ماجرا یک سناریو و در راستای حفظ برادرزاده های وی است تا مانع بازگشت آنان به ایران گردند.
این ماموریتی بود که رجوی بر عهده ارجمندی گذاشته است تا مدتی را در بیرون از مناسبات انجام وظیفه کند و بعدها که اوضاع به کنترل در آمد و برادر زاده هایش را در جایی تثبیت نمود مثلا توانست به مکانی در حوزه شنگن به اروپا منتقل نماید و پناهندگی بگیرد، وی مجدد به داخل اشرف ۳ برگردد.
اما در همین حرکت نمایشی که رجوی انجام داد مشکلاتی پیش آمد که برای ارجمندی تضاد ایجاد کرد.
در یکی از سایت های فرقه رجوی، بابک ارجمندی مطلبی منتشر کرد و تلاش نمود تا با هر عبارتی که امکانش هست برچسب بریدگی را از خودش بزداید. گویا حرف برخی از به اصطلاح همرزمانش خیلی به وی برخورده است که اینگونه سعی نموده سرسپردگی خود را به رجوی اثبات کند و بگوید که من در بیرون از مناسبات هم هوادار هستم.
اسکندر و علیرضا ارجمندی برادر زاده های بابک ارجمندی هستند که در اوایل دهه هشتاد به اردوگاه اشرف برای دیدن عمو و چند خویشاوند دیگر آمده بودند. آن زمان به تشویق سازمان که در حال جذب نیرو بود به بابک ارجمندی ماموریت داده شد تا با اصرار و پافشاری، اسکندر و علیرضا را در اردوگاه اشرف نگه دارد. این اتفاق هم افتاد و آن دو جوان که مغزشان به راحتی شسته شد قبول کردند که در اشرف بمانند، ولی دیری نپائید که پشیمان شده و از خود حرکاتی نشان دادند. همه کسانی که در اشرف و لیبرتی این دو را می دیدند می فهمیدند که اسکندر و علیرضا کارشان تمام شده و شمارش معکوس خروج آنان از فرقه رجوی شروع شده است.
از آن روز به این طرف این دو وَبال گردن بابک ارجمندی بودند تا همین امروز که شما در حال خواندن این مطلب هستید.
قطعا برای بابک ارجمندی خیلی مهم نیست که برادر زاده هایش به ایران برگردند اما کسی که نگران از بازگشت آنان به ایران است مریم رجوی است زیرا آنان در دستگاه فکری خودشان این گونه حساب می کنند که با بازگشت این افراد به نزد خانواده هایشان افشاگری های گسترده ای از جنایت های آنها انجام خواهد شد.
یادداشت از: حسین عیوضی آذر
انتهای پیام / فراق