شکنجه های روحی و روانی بسیار بدتر از شکنجه های فیزیکی می باشند و بر روی فرد اثرات مخرب بیشتری دارند. این شکنجه ها فرد را از درون می پوسانند و حتی در روابط فردی و اجتماعی او نیز تاثیر به سزایی خواهند داشت به طوری که او را به سرعت منزوی می نماید و با تغییرات شدید بر روی چهره او نمایان می شوند .
سران فرقه رجوی بعد از آنکه فرد را ربوده و
او را گرفتار نمودند
او را از تمام دنیای بیرون و به خصوص خانواده (به بهانه ایمنی خود فرد) جدا می نمایند و با شستشوهای
شدید مغزی ذهن او را نسبت به تمام موارد حاشیه خودش مشکوک نموده و به مرور زمان او را منزوی می کنند. به طوری
که حتی پدر و
مادر و خانواده خودش را بزرگترین دشمن تلقی می کند و از آنها بیزاری می جوید و فرد طوری بار می آید که
تنها فرقه رجوی و سرکرده آن را هدف خود می یابد و بدون آنکه هیچ کنکاشتی در ذهن داشته باشد و بدون هیچ آگاهی به
دنبال
مرتفع نمودن امیال پست
سرکرده فرقه رجوی می رود و نمی داند که او تنها وسیله ای ست برای رسیدن به اهداف غیر انسانی سرکرده سازمان ضد انسانی مجاهدین خلق .
خانواده فرشته محمدی
زاده ( زندانی در فرقه رجوی ) و به خصوص
پدر و مادر او مدتهاست که به دنبال آزادی او هستند و با نامه نگاری به مجامع بین المللی خواستار ملاقات و
نجات فرزندشان هستند که متاسفانه تاکنون نتوانسته اند جوابی در این زمینه به دست آورند و این در حالی هست که
مادر او شدیدا
بیمار بوده و به قول حاج مهدی الان زمانی هست که مادر فرشته به وجود او نیاز دارد تا عصای دست او باشد و
شبهایی را که از درد بیماری نمی تواند بخوابد
را همراه او باشد که متاسفانه چنین نشد و این آخر عمری بدون دیدن دخترمان داریم زمان را طی می کنیم .
به آقای محمدی زاده عکسی از دخترش فرشته رو که داشتم نشان دادم و او با
دیدن
چندین باره عکس خیلی
ناراحت شد و این ناراحتی با نشستن وی بر روی صندلی که حاکی از افت فشار وی بود همراه شده و در صورت او نیز کاملا مشخص بود .
امیر برادر فرشته که
همراه پدرش در مغازه بود نیز چندین بار عکس خواهرش را نگاه کرد و گفت از وقتی که او را در سال ۸۲ ملاقات نمودیم خیلی خیلی
شکسته
شده و کلا پیر شده که
حاج مهدی ادامه داد که دختر بی نوای من ببین تو این سالها چی کشیده که اینطوری شده و خیلی چهره اش شکسته شده است . او
ادامه داد که لعنت
خدا به مسعود و مریم رجوی باد که چنین روزی رو به سر فرزندم آورده اند و او را آواره کرده اند و از
خانواده و دوست و فامیل دور کرده اند و روزهایی
را که می بایست پیش من و مادرش باشد را از او گرفته اند و کلا زندگی را که حق دخترم بود و می توانست
مانند تمام دختران این سرزمین که برای
خودشان زندگی تشکیل داده اند و به همراه خانواده خودشان به خوشی زندگی می نمایند برای خودش زندگی خوبی داشته
باشد ولی متاسفانه تمام دلخوشی های ما را
مسعود و مریم رجوی خائن به باد دادند و با ربودن دخترمان از ما گرفتند ، صحنه خیلی دردناکی بود و به
همین خاطر از حاج مهدی و پسرش امیر خداحافظی
نمودم و آنها را به حال خودشان گذاشتم و لعنت فرستادم بر مسعود و مریم رجوی .
لعنت خدا بر سرکرده
سازمان ضد انسانی مجاهدین خلق که دل انسانهای
پاکی مانند خانواده محمدی زاده و امثال آنها را به درد آورده و آنها را اینگونه محزون نموده اند . با
ربودن فکرو ذهن فرزندانشان آنها را ازخانواده
که کانون گرمی برای آنهاست جدا نموده اند و لعنت خدا بر حامیان تروریستی سران فرقه رجوی که عامل ثبات
آنها شده اند
.
انتهای پیام / انجمن نجات مرکز گلستان