اقدام اروپا علیه ایران و تحریم برخی مقامات و نهادهای کشورمان اگرچه از حیث شکلی موضوع جدیدی به حساب نمیآید اما از منظر ماهوی حامل کدهای ریز و درشت بسیار زیادی است که تا به امروز رمزگشایی نشده است. طبیعی است که جبهه دشمن نهتنها در عرصه امنیتی و اقتصادی، بلکه در محور سیاسی و عملیات روانی سخت در تلاش است تا بتواند به هر صورتی که شده جمهوری اسلامی ایران را مورد هجمه قرار دهد اما نکته اینجاست که برخی طیفهای مخالف نظام در این بین مشغول ارتزاق از نتایج این سناریوهای چندلایه هستند. نمونه بارز این موضوع را باید در تقلای «سازمان منافقین» برای مصادره کردن این پرونده به نفع خود جستوجو کرد تا جایی که آنها با بزرگنمایی رسانهای به دنبال آن هستند که به افکار عمومی جهان القا کنند همچنان دارای نفوذ بسیار بالا در قاره اروپا هستند. به گزارش فراق، برای روشن شدن ابعاد رفتار و آخرین وضعیت حیات این فرقه تروریستی در قاره اروپا روزنامه وطن امروز به گفتوگو با «عباس موسوی» پژوهشگر ارشد جریانهای تروریستی در بنیاد هابیلیان نشسته است :
بسیاری از تحلیلهای موجود درباره حیات فرقه منافقین پس از خروج از عراق دارای ابهامات زیادی است؛ اساساً این تشکیلات تروریستی چرا بعد از اشرف در خاک اروپا مستقر شد؟
باید توجه داشته باشیم که فرقه منافقین از دهه ۶۰ در فرانسه حضور داشت اما بعد از آنکه در سال ۲۰۰۳ آمریکا به عراق حمله کرد آن فرقه بزرگترین پشتیبان لجستیکی و مالی خود را از دست داد. به عبارت دیگر سقوط «صدام» به عنوان مهمترین حامی این گروهک موجب شد حمایت از این تفکر و جریان تروریستی در عراق به بنبست برسد و از سوی دیگر فشارهای تهران به بغداد باعث شد منافقین فرار را بر قرار ترجیح دهند. از آن زمان (سال۲۰۰۳ به بعد) جمهوری اسلامی ایران بارها و به طرق مختلف به دولت وقت عراق گوشزد کرد منافقین دستشان به خون ۱۷ هزار نفر از ایران آلوده است و حتی خواستار استرداد عناصر این گروهک به تهران برای محاکمه شد اما در نهایت شاهد اخراج آنها از خاک عراق بودیم. این روند ادامه داشت تا اینکه در سال ۲۰۱۳ نخستین مجموعه از عناصر منافقین به آلبانی منتقل شدند و آخرین نفرات آنها در سال ۲۰۱۵ از لیبرتی وارد آلبانی شدند. البته این روند باید زودتر از اینها انجام میشد اما بالاخره کارشکنیهایی در بحث اخراج آنها از عراق اتفاق افتاد که این فرآیند با تاخیر عملیاتی شد.
چه عواملی باعث تاخیر در خروج منافقین از عراق شد؟
به طور کلی دو عامل اصلی را میتوان برای این موضوع برشمرد:
۱- فشارهای دولت آمریکا به بغداد: ایالات متحده پس از آنکه در سال ۲۰۰۳ وارد عراق شد، از سوی مردم و دولت وقت این کشور به عنوان اشغالگر مورد خطاب قرار گرفت و البته همین لفظ در افغانستان از سوی مردم این کشور برای آمریکاییها مورد استفاده قرار گرفت. آمریکاییها به دلیل دشمنی که با جمهوری اسلامی ایران داشته و دارند، منافقین را یک عنصر موثر برای مقابله با ایران میدانند و همان سال ۲۰۰۳ علناً مخالفت خود را با اخراج منافقین از عراق به دولت این کشور تحمیل کردند.
۲- ترس از پذیرش عناصر منافقین توسط اروپا و آمریکا: رفتار و منش فرقه منافقین طی مدت حیات خود به صورتی بوده که رفتار آنها هیچ فرقی با سایر گروههای تروریستی نمیکند، از این منظر اگر مخاطبان به یاد داشته باشند میدانند نام این فرقه از سوی ایالات متحده و اروپا در لیست سیاه جریانهای تروریستی قرار گرفت. طبیعی است زمانی که نام این جریان در فهرست گروههای تروریستی قرار گرفت، دستگاههای امنیتی و حتی دولتمردان این کشورها از پذیرش عناصر این گروهک امتناع کردند، چرا که آنها را به مثابه یک بمب ساعتی قلمداد میکنند. این نگرش محافظهکارانه موجب شد آنها مورد پذیرش قرار نگیرند و در نهایت سال ۲۰۱۳ و با اعمال فشار ایالات متحده، کشور آلبانی پذیرای منافقین شد. باید توجه داشت آمریکا رقمی بالغ بر ۲۰ میلیارد دلار برای پذیرش و استقرار منافقین به دولت آلبانی پرداخت کرد و این نشان میدهد اگر واشنگتن از آنها حمایت نمیکرد هیچ کشوری پذیرای منافقین نبود. نکته مهم این است که استقرار عناصر فرقه در آلبانی دارای معایب و مزایا متفاوت برای این فرقه تروریستی بود.
این معایب و مزایا را چگونه باید تحلیل کرد؟
واقعیت این است که پس از ورود منافقین به آلبانی، سلسلهای از اتفاقات به دنبال یکدیگر رخ داد که فرقه به هر شکلی که بود درصدد ادامه حیات خود برآمد. یکی از محاسن ورود به آلبانی این بود که آنها وارد کشوری شدهاند که در شرق اروپا واقع شده است و از این طریق توانستند با برخی سیاستمداران غربی ارتباط برقرار کنند. یکی دیگر از مزایایی که آلبانی برای منافقین داشت، تسهیل در ورود و خروج آنها به اروپا و حتی ایالات متحده بود. در آن زمان مریم رجوی براحتی از فرانسه به آلبانی آمد و پروژه احیای مجدد فرقه را در دستور کار قرار داد. طبیعی است اگر آنها در آن زمان در عراق حضور داشتند کار برایشان سخت میشد، لذا حضور در آلبانی به دلیل جغرافیای این کشور موضوع تردد راحت را برای آنها به ارمغان آورد و این رفت و آمدها با هماهنگی سیاستمدارانی بود که پس از استقرار در آلبانی با آنها مرتبط شدند. موضوع دیگری که باید به عنوان یک «امکان» از آن یاد شود، بحث ورود منافقین به عرصه فضای مجازی است. آنها پس از ورود به آلبانی فرآیند حضور خود در منظومههای رسانهای معاند و همچنین شبکههای مجازی را کلید زدند تا بتوانند از این طریق و تا آنجا که فضا برای آنها فراهم است روی وقایع ضد ایرانی موجسواری کنند. در همین راستا معایبی هم وجود دارد؛ منافقین و کادر مرکزی این تشکیلات تروریستی طی سالهای اخیر و به واسطه شست و شوی مغزی عناصر خود، با آنها اینگونه القا کردند که اردوگاههای اشرف و لیبرتی به هیچوجه از بین نخواهند رفت اما با خروج آنها از عراق این تابو شکسته شد و آنجا بود که شکاف میان عناصر این فرقه عمق بیشتری پیدا کرد. از این جهت نقل مکان به آلبانی باعث شد اعضایی که ۲۰ تا ۴۰ سال در این فرقه و اردوگاههای آن حضور داشتند، پوشالی بودن وجهه آن را با چشم ببینند. به عبارت دیگر انتقال آنها از عراق به آلبانی باعث شد اختلافها افزایش پیدا کند و در این مسیر ۴۰۰ نفر از عناصر فرقه از این تشکیلات تروریستی جدا شدند و دست به افشاگری زدند. به گونهای که آنها پس از ورود به آلبانی حدود ۲ هزار نفر بودند اما رفته رفته اختلافها موجب ریزش شد.
در وضعیت فعلی سناریو و مدل زیستن فرقه منافقین در اروپا را چگونه باید تحلیل کرد؟
مبنای استراتژی فرقه منافقین پس از آنکه در خارج از مرزهای ایران مستقر شدند، استفاده از تنش میان ایران با کشورهای غربی و عربی است. به عبارتی گویاتر منافقین با موجسواری روی این شکافها سعی میکنند به حیات خود ادامه دهند. به عنوان مثال اخیراً در فضای مجازی اخباری منتشر شده که پشت پرده سناریوهای امنیتی، سیاسی و اقتصادی را که از سوی غربیها علیه ایران تبیین میشود به منافقین منتسب میکند و طوری در این باره بزرگنمایی میشود که افکار عمومی فکر میکنند این فرقه تروریستی و نامشروع همچنان در حال کنشگری فعال علیه تهران است. این برآورد نادرست است و باید توجه داشته باشیم که عمده طرحهایی که ضد ایران نوشته و اجرا میشود، از سوی سرویسهای اطلاعاتی کشورهای اروپایی و ایالات متحده طرحریزی و عملیاتی میشود. در این میان منافقین با ارائه اطلاعات دروغین به سرویسهای غربی، عبری و عربی به دنبال آنند تا این دولتها را علیه ایران تحریک کنند. منافقین همچنان (همانند گذشته) به دنبال آن هستند که از اصطکاک میان ایران و سایر دولتها به نفع خود استفاده کرده و با موجسواری بر این مولفهها به افکار عمومی و اذهان بینالمللی القا کنند که جمهوری اسلامی ضعیف شده و خود را بانی و هدایتکننده این وضع علیه ایران معرفی کنند. البته بخشی از این موجسواری با مجوز و هدایت ایالات متحده، اسرائیل و برخی دیگر از کشورهای عربی و اروپایی انجام میشود؛ به عنوان مثال چند هفته اخیر شاهد آن بودیم که دولت آلبانی در یک اقدام غیر مستند به اسناد و شواهد دیپلماتیک، سفیر و دیپلمات کشورمان را اخراج کرد که نشان میدهد متاسفانه این کشور به پیمانکار منافقین، آمریکا و اسرائیل تبدیل شده است؛ تا جایی که بسیاری از تحلیلگران خارجی میگویند فرقه منافقین هدایت پرونده اتهامزنی در آلبانی را به عهده داشته است.
با این تفاسیر عناصر فرقه منافقین در اروپا به چه کاری مشغولند؟
سمپاتها و برخی اعضای اصلی این فرقه در قالب یک سناریوی مشخص و پیش طراحی شده در کشورهایی مانند هلند، سوئد، دانمارک، فرانسه، آلمان و سایر کشورهای اروپایی حضور دارند و حتی بخشی از آنها در ترکیه مستقر هستند. وظیفه این عناصر در وضعیت کنونی این است که از شهروندان ایرانی و حتی عناصری که از فرقه منافقین جدا شدهاند جاسوسی کنند و حتی بر اساس گزارش سازمان اطلاعاتی برخی کشورهای اروپایی، منافقین اخیراً دست به ترور ایرانیها و اعضای جدا شده خود میزنند. به عنوان مثال سرویس اطلاعاتی آلمان در سالهای اخیر بویژه پس از سال ۲۰۰۰ گزارشهای متعددی درباره فعالیت فرقه منافقین در پوشش موسسات حقوق بشری و خیریههای مردمی در قاره سبز منتشره کرده است. در متن این گزارشها آمده است سمپاتهای نفاق با سوءاستفاده از کودکان و شهروندان آلمان اقدام به جمعآوری کمکهای نقدی در قالب خیریههای مختلف با اسامی گوناگون کردهاند. این بدان معناست که آنها در حال فعالیت از طریق همسانسازی خود با عموم جامعه هستند تا بتوانند بهترین و خالصترین اطلاعات را جمعآوری کرده و به سرویسهای جاسوسی کشورهای همسوی خود بدهند. نکته مهم در این باره چینش و جنس سمپاتهای منافقین در اروپاست. این فرقه به دلیل اختلافات و ضربات مهلکی که از سوی جمهوری اسلامی خورده است نسبت به اعضا و پیادهنظام خود بیاعتماد شده و در نهایت شاهد آن هستیم که بستگان خود را وارد فرآیند فعالیت در اروپا کردهاند. این بدان معناست که تهدید علیه خود را حس کردهاند و حاضر به هزینه دادن بیش از حد نیستند. اغلب اقدامات آنها در اروپا ترور شخصیت شهروندان ایرانی مقیم اروپاست، به صورتی که آنها تمام کسانی را که حتی با جمهوری اسلامی مخالف هستند اما با منافقین وارد مناسبات و همکاری نمیشوند، تخریب میکنند و حتی ممکن است دست به ترور آنها بزنند. سوال اصلی اینجاست که چرا از زمانی که منافقین وارد آلبانی شدند ۴۰۰ نفر از این فرقه تروریستی جدا شدند؟ پاسخ کاملاً روشن است؛ اعضای این فرقه تا حد زیادی خسته شدهاند و اعتمادشان به بالادستیها از بین رفته است.
هزینه ادامه حیات منافقین در اروپا چگونه تامین میشود؟ آیا فهرست یا منبعی در این مورد موجود است؟
همانطور که گفتم بخشی از هزینههای این فرقه با تاسیس شرکتها و موسسات پوششی تامین میشود که البته فعالیت بسیاری از آنها به دلیل رفتار و انتشار اطلاعات ضد امنیتی در اروپا تعطیل شده است اما برخی دیگر همچنان به فعالیت خود ادامه میدهند. بزرگترین ابهامی که در این باره وجود دارد این است که از زمان سرنگونی صدام و از بین رفتن بزرگترین حامی منافقین تا به امروز هیچ سندی از منابع مالی این فرقه تروریستی وجود ندارد. جالب اینجاست که خبرنگاران غربی طی سالهای اخیر در حین مصاحبه با برخی سرکردههای این فرقه بارها درباره منابع مالی منافقین از آنها سوال کردهاند اما هیچ پاسخی به آنها داده نشده و در قبال این پرسش سکوت کردهاند. سوال این است که هزینه سخنرانی مقامات آمریکا و عربستان در محل تجمعات فرقه منافقین و همچنین هزینه برگزاری نشستهای آنها از کجا تامین میشود؟ اخیراً اسنادی منتشر شده که نشان میدهد جان بولتون (مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ) برای سخنرانی در چند نشست منافقین حدود ۲۰۰ هزار دلار دریافت کرده است اما همچنان سوال این است که این اعداد و ارقام از کجا و توسط چه کسانی تامین میشود؟! تردیدی نیست که این فرقه تروریستی حامیان دولتی در آمریکا، اروپا، رژیم صهیونیستی و حتی کشورهای عربی دارد و از این منظر تمام آنها در ادامه حیات منافقین شریک هستند.
به عنوان جمعبندی و آخرین سوال، آینده حیات منافقین در اروپا را چگونه میبینید؟
همانطور که پیشتر گفتم، اساس حیات و فعالیت فرقه منافقین را باید موجسواری بر تحولات ضد ایرانی دانست. به این معنا که هر وقت آمریکا، کشورهای عربی، اروپا و حتی رژیم صهیونیستی سناریویی را علیه جمهوری اسلامی کلید زدند و اخبار آن در سطح گسترده منتشر شد، آن وقت سر و صدای منافقین بلند میشود و با بزرگنمایی رسانهای تمام آن را به اسم خود مصادره میکنند. ذات این فرقه تروریستی بر پایه دروغ و فریب افکار بنا شده و از روز اول تا به امروز به دنبال آن بودهاند که با موجسواری روی وقایع و حتی معکوس جلوه دادن آن خود را زنده نگه دارند اما مطلب مهمتر این است که ریزشهای درونتشکیلاتی این فرقه طی ماههای آینده بیشتر خواهد شد و هم اکنون به دنبال جلوگیری از این موضوع هستند.
مقداد فرامرزی
انتهای پیام