• امروز : شنبه - ۸ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 27 April - 2024

روایتی متفاوت از پشت پرده خیانت رجوی در ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ / زیر دست رجوی: کشتار را به بالای ۱۰۰۰ نفر برسانید و نیروهای عراقی را تحریک کنید

  • کد خبر : 14444
  • 26 آوریل 2018 - 11:06

دراین مقاله قصد دارم آنچه پشت پرده و ناشی از دسیسه های مسعود رجوی در قتل عام طراحی شده ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ را بیان کنم.

بی شک تا الان درباره قتل عام ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ که توسط مسعود رجوی انجام شده را از قلم و زبان دیگر دوستان جداشده از فرقه رجوی را شنیده و دیده اید ولی ابعاد این فاجعه به تکرار و روشنگری بیشتر دارد.

داستان از درز کردن مطلبی بود ازستاد ارتش و از زیر دست مسعودرجوی درز کرده بود و موضوع خبری که عین بمب در اشرف و بین اعضای فرقه  پیچید و ترس به اندام نفرات انداخت این بود:

حد کشتار را به بالای ۱۰۰۰ نفربرسانید و نیروهای عراقی را تحریک کنید تادست به کشتار وسیع بزنند و به زخمی ها رسیدگی نکنید.

اما شایعه ای که از بالا تا پایین بین نفرات بود این بود که طبق قوانین بین المللی اگر دولت میزبان بالای ۱۰۰۰ نفر کشته بگیره جنایت جنگی محسوب می شود. براساس  حرف های مسعود رجوی که می گفت اگر بالای ۷۰۰ نفر  کشته می شد، مهم نبود.

اصل داستان این بود که اربابان رجوی در بحران عراق گیر کرده بودند و می خواستند با تحریک نیروهای عراقی آنها را وادار به جنایت جنگی کنند و به گفته مسعود رجوی ملعون آمدن کلاه آبی های سازمان ملل  در اشرف بود ولی سوال این بود که چرا ؟

و صورت مسله دوم بحران درون تشکیلاتی که با شب نامه نویسی برعلیه رجوی شروع شده بود و این امرب اعث شده بود که مسعود رجوی را مسئول تمام شکست ها بدانند. البته اربابان رجوی و مسعود رجوی دوهدف را دنبال می کردند.

هدف اول بارز بود کشته بالای ۱۰۰۰ هزار نفر و دولت عراق مرتکب جنایت جنگی بشود.

ولی هدف پنهان  دوم تصفیه حساب تشکیلاتی بود و چه بسا کسانی که مسعودرجوی را رهبر خودشان قبول نداشتند.

جا داره یاد آوری کنم که بعد از بحران ۶ و ۷ مرداد ۱۳۸۸ و وقتی بارز شد که بر خلاف چرندیات رجوی هیچ جا و جایگاهی درایران ندارند. این یک ضربه ای بود برای مسعود رجوی و علاوه بر آن ناکارایی رجوی و شب نامه نویسی هایی که برعلیه او می نوشتند همه اینها نشان دهنده مرگ ایدئولوژیک رجوی بود.
اما یک هدف دیگر هم بود جعبه سیاه های پادگان اشرف که از جنایات مسعودرجوی مطلع بودند  و بایستی به قتل می رسیدند ، کسانیکه تهدید جدی برای تشکیلات و خود مسعود رجوی بود.

درست قبل از سه ماه به آغاز درگیری و توطئه رجوی در ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ سازماندهی درون تشکیلات درسراسر اشرف آغاز شده بود و تیم های درگیری و ترور و حتی نفراتی که قرار بود تسویه حساب بشوند، تشکیل یگان های مرگ تشکیل داده بودند.

ولی آنچه سوال بود این است که با توجه به اینکه دولت عراق رسما به آمریکا و کمیساریا و حتی سازمان اعلام کرده بود که زمین ها را تا کجا قصد داره بگیره و پرسش اساسی این است که چرا مسعود رجوی دست به کشتار زد؟

بی شک تغییر شرایط عراق و سرنگون شدن دولت صدام حسین یکی از این مسایل بود، چون در آن زمان مسعود رجوی با شکنجه و زندانی کردن و فرستادن روی میدان مین از شر مخالفین خودش خلاص می شد، ولی این بار صورت مساله این طوری نبود و نیاز داشت با یک طرح از شر مخالفین خودش خلاص بشود.
اما آنچه در صحنه بیداد می کرد صف آرایی نفراتی بود که می بایستی کشته می شدند و تیم ترور و آشوب گری رجوی که به مدت چند ماه آموزش دیده بودند از همان آغاز درگیری دست به تحریک و زد و خورد با نیروهای عراقی کردند و ساعتها از ورود نیروهای عراقی جلوگیری کردند و حتی با سلاح های سرد مرگبار دست به تحریک و تهاجم  به نیروهای عراقی شدند.

اما داستان به اینجا ختم نشده بود و تیم های آموزش دیده کماندوهای رجوی وارد میدان شدند و با خلع سلاح کردن نیروهای عراقی  زمینه سازی کشتارشدند که البته با هوشیاری نیروهای عراقی که ماهیت تروریستی رجوی را می شناختند را خنثی کردند ولی کشته شدن و تیر خوردن نفرات از پشت حکایت از جنایت درون تشکیلاتی داشت و داد و فریاد زدن فرمانده هان و تحریک به حمله آن هم با دست خالی و نهایتا سلاح سرد ابزارکشنده ای که ازقبل ساخته بودند نشان می داد که صحنه طراحی بود و مهم تراز آن فرار مسولین رده بالای فرقه بود.

در فیلم های بعد از درگیری ۱۹ فروردین  ۱۳۹۰ مسعود رجوی درنشست نشان داد و تصاویر خلع سلاح و حتی زرهی نشان می داد که داستان ازچه قرار بود و حتی شاهدانی که به عینه نفرات رجوی را دیده بودند که از پشت و خاکریز نفرات خودی را که از قبل حکم مرگ آنها توسط مسعود رجوی امضا شده بود زخمی و کشته شده بودند.

دستورات تشکیلاتی که رسیدگی نکردند به زخمی ها وکشته سازی حکایت از این داشت که فرقه دنبال ثبت بالا و رساندن به ۱۰۰۰ نفر بود ولی خدا همه نقشه های رجوی را نقش بر آب کرد و نیروهای عراقی با هوشیاری توطیه را خنتی کردند و البته طبق گفته های خودشان آن هم با چند مترجم آمدند و سرخط و طبق قرار ایستادند و خبری از تصرف اشرف نبود و طبق برنامه آن محلی را قرار بود در کنترل داشته باشند، گرفتند و محکم ایستادند و در این شرایط مسعودرجوی اولین بازنده میدان بود که عین گرگ زخمی به خودش می پیچید که چرا کشته ها فقط به نزدیک  چهل تن رسید.

نوشته احسان بیدی

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=14444