نوشته محمد کرمی
طبق اخبار رسیده از درون تشکیلات آلبانی ، هفتۀ گذشته مریم قجر برای وصله پینه زدن به تشکیلات رو به اضمحلال فرقه اش مجددا به آلبانی رفته و کماکان در آنجا می باشد . هدف اصلی رفتن وی این بوده که تمام تلاش خودش را به کار ببرد تا بتواند این تشکیلات رو به اضمحلال را هر طور شده جمع و جور کند. در واقع داستان از اینجا شروع می شود که بعد از رفتن وزیر خارجۀ آلبانی به ایران، افراد اسیر این فرقه حدس می زنند که خانواده ها میخواهند برای ملاقات بیایند زیرا تا به حال چند خانواده به ملاقات عزیزانشان رفته و علیرغم مشکلات و موانعی که سران فرقه پیش آوردند موفق به دیدار با آنها شده اند.
در واقع این تشکیلات لرزان به شدت سست تر از قبل شده است. در این نشست که مریم قجر در آلبانی برای اسیران فرقه برگزار کرده وی با تهدید و توپ و تشر به افراد گفته: چرا خودتان را ول داده اید؟ مگر چی شده؟! فیل بعضی هایتان یاد هندوستان کرده و به یادخانواده افتاده اید؟. وی همچنین گفته که اگر من چهار نفر آدم درست حسابی «واقعا انقلاب کرده» (یعنی کاملا وفادار و مورد اعتماد) داشتم رژیم را سرنگون می کردم!!.
اینجا باید گفت این خانم یا سرنگون کردن یک رژیم را نمی داند چیست؟! یا واقعا آنقدر تشکیلاتش داغان است که به قول معروف سگ صاحبش را نمی شناسد. این خود نشان دهندۀ وضعیت رو به تلاشی این تشکیلات است که مریم قجر را وادار کرده شخصا وارد شود و ضمن سفر به آلبانی و گذاشتن نشست با افراد این طور صحبت کند. ( نزدیک سه هفته است که در البانی مستقر شده است. )
در واقع می توان نتیجه گرفت که از سویی اوضاع فرقه این روزها خیلی درام است و کسی در داخل تشکیلات آن هم به خط و خطوط و تحلیلهای تکراری و غیر واقعی سران فرقه پشیزی ارزش قائل نیست، و از سوی دیگر صدامی هم در کار نیست که پشتیبان زندان و شکنجه و قتل در داخل تشکیلات فرقه باشد.
اخبار رسیده از آلبانی حاکیست که بعد از این نشست مریم قجر، نشست های موسوم به پروژه خوانی افراد یعنی همان نشستهایی که قبلا معروف به «دیگ» (برای جوشاندن و شکنجۀ روانی سوژۀ نشست) بود بار دیگر به راه افتاده است.
مریم قجر در این نشست خود در آلبانی مفصلا به موضوع خانواده ها پرداخته و باردیگر تاکید کرده که دیدار با خانواده ها مرز سرخ سازمان است.
بنابراین طبق این اخبار رسیده اکنون در آلبانی نشست های «دیگ» جریان دارد و نیز موضوع خانواده ها تبدیل به کابوسی در تشکیلات فرقه شده است. حالا این وظیفه مریم قجر و دیگر سران این فرقه است که توضیح بدهند چرا خانواده ها تبدیل به کابوسی برای آنها شده؟ از چه چیزی می ترسند؟!
خبر دیگری که مهم و جالب است می گوید همان زمان که نشستهای مریم قجر در آلبانی جریان داشته در عرض یک هفته دو نفر از اعضای با سابقه و دو نفر از اعضای عادی از تشکیلات فرقه جدا شده اند و این امر نشان می دهد که دیگر نشست های خود مریم هم کارایی و تأثیری در حفظ افراد در تشکیلات ندارد و اینجا باید گفت گذشت آن زمان که با یک توپ و تشر وتهدید کردن می توانستند افراد را به سکوت وادارند. اکنون دیگر افراد برای سران فرقه و حتی برای خود مریم قجر هم تره خورد نمی کنند.
واقیعت این است که بعد از خروج از عراق و مستقر شدن در آلبانی، تشکیلات فرقه به شدت لرزان شده و با هر خبر سیاسی به تنش می افتد. دیگر حرف سران و فرماندهان برد و ارزش چندانی ندارد. به همین دلیل است که سران، این فرقۀ بی صاحب را دارند به زور با خود یدک می کشند بطوریکه مریم قجر مجبور است خودش پا به میدان بگذارد.
به طور کلی شرایط روحی اسیران فرقه در آلبانی بویژه با برگزاری این نشست های تهدید و توهین از جمله نشستهای فحش و فحاشی معروف به «دیگ» خیلی خراب است و وضعیت فرقه و تشکیلات آن روز به روز آشفته تر می شود.