صورتهای سوخته و بدن های مدفون شده،
تزئین کننده پیروزی مریم در دادگاه فرانسه
ده سال پیش مریم رجوی برای آزادی از یک بازداشت موقت در پاریس، دهها تن از نیروهای فرقه را به خودسوزی واداشت و طی چند روز شهرهای اروپا را مبدل به قتلگاه اعضای خویش نمود که دهشتناک بودن این امر فرقه گرایانه مسئولین امر را وادار به آزادی زودهنگام مریم قجر از بازداشتگاه نمود.
اکنون سالها از آن ماجرا می گذرد و مریم رجوی در میان هیاهوی وسیع تبلیغاتی و بازیهای سیاسی زمانه، با صرف میلیونها دلار که طی اینهمه سال به جیب چند وکیل و قاضی سرازیر شد، توانست یک مهر مختومه به پرونده “تروریستی-پولشویی-کلاهبرداری” خود بزند و جشن پیروزی برگزار کند… در این عکس می توان بخشی از همان “پیروزی” مریم قجر را به عیان دید. چهره هایی سوخته و “اجسادی” که در زیر خاک پنهان است (دو تن از خودسوزی کنندگان به نامهای صدیقه و ندا جان باختند).
براستی مریم رجوی چگونه می تواند به چشمان و چهره این افراد نگاه کند و به عکسهای نداحسنی و صدیقه مجاوری نگاه کند و از پیروزی بزرگ دم بزند؟ بی تردید مریم رجوی تهی از شرم و حیاست اما دم زدن از پیروزی آنهم در انعکاس صورتهای سوخته و بدنهای خاک شده بسیار فراتر از بی شرمی و وقاحت است.
اما آن وکلا و قضات مال اندوز و طمعکار فرانسوی چگونه می توانند در این نقطه دم از عدالت و انصاف بزنند وقتی که دهها تن از مجاهدین به دستور مستقیم رهبری فرقه دست به خودسوزی زده و کشته شدند؟ آیا مجامع حقوق بشری و دفاع از زنان در این زمینه هیچ حرفی برای گفتن ندارند؟ آیا آن شخصیتهای مدافع حقوق بشر که برای خودسوزی یک نفر در ایران فغان ها سر می دهند، لحظه ای خود را به جای دهها عضو فرقه که به دستور مریم رجوی خود را به آتش کشیدند می گذارند؟ آیا یک بار که شده مریم رجوی را به جرم چنین جنایتی در حق بشریت محکوم کرده اند؟ حقوق بشر کجاست؟ حقوق زنان کجاست؟
دل بستن به اینگونه شخصیتها و مجامع جز دل بستن به حباب روی آب نیست، لذا باید فریاد خود را بلندتر نمود تا این جانیان نتوانند بیش از این با جان هزاران انسان اسیر بازی کنند. مریم رجوی باید بشدت مورد خطاب قرار گیرد و از او سوآل شود هم اکنون چه پیروزی نصیب تو شد؟ مگر خروج شما از لیست تروریستی اروپا و آمریکا را یک پیروزی بزرگ نخواندید؟ در عمل چه اتفاقی افتاد جز اینکه تبلیغ کنید و جشن بگیرید؟ قبل و بعد از خروج از لیست تروریستی چه تأثیری در فعالیتهای سیاسی شما داشت که مختومه شدن پرونده دادگاه بتواند موثر باشد؟
آیا مردم ایران نفرتشان از شما کمتر شد؟ آیا موفق شدید در حد گروه تروریستی ارتش آزاد در دل اربابان صهیونیست جا باز کنید؟ آیا تا بحال یک شخصیت معتبر اروپایی و آمریکایی رسماً از شما حمایت کرده است؟ آیا بجز صدها لابی بازنشسته غربی که با هدف پر کردن جیبهای خود به گردهمایی شما قدم رنجه می کنند کسی محض رضای خدا از شما دفاع کرده است؟
بیش از این خود را فریب ندهید! مردم ایران روز به روز شما را بیشتر می شناسند و از شما دلزده و منزجر می شوند. افشاگری های صدها جداشده از فرقه تان دیگر آبرویی برای شما نگذاشته است. پس بیش از این خود را مفتضح نکنید و در همانجا که هستید فرقه تروریستی خود را مبدل به یک باند مافیایی اقتصادی کامل کنید و امور خود را بگذرانید. اینطور شاید محبوب تر شوید و درآمدهای خود را هم به جیب مشتی بازنشسته نریزید و خرج بازماندگان لیبرتی نمایید تا به خارج عراق بیایند.
در پایان از خانم مریم قجر عضدانلو این سوآل را دارم که: “چرا از اینهمه پول که خرج زیبایی و آرایش خود طی ده سال گذشته کرده اید، بخشی را خرج عمل جراحی این چند نفر که خود را بخاطر شما آتش زدند نکردید تا صورتشان کمی ترمیم شود؟”
آیا باید این علامت به عنوان ننگ ابدی بر پیشانی شما باقی بماند؟ راستی به آنها در نشستهای درونی چه میگویید؟ آیا همانند آن زنانی که در اشرف زیر آفتاب می سوختند و زیر رگبارها خونین می شدند، به اینها هم گفته اید که صورتهای سوخته شان را دوست دارید؟ راستی چرا صورت شما هیچگاه سوخته نیست ولی همیشه صورتهای سوخته را دوست دارید؟
امروز شاید به این سوآلات پاسخ ندهید اما روزی ناچار خواهید شد در یک دادگاه بین المللی به آن پاسخ دهید.
م.افتخاری