- کد خبر : 5806
- 27 ژوئن 2016 - 0:13
-
پس از ریزش های فراوان و موج رو به فزونی انفصال اعضای گرفتار شده در فرقه سیاه رجوی در طی سالیان اخیر ، رجوی که خود را در برابر افشاگری های این اعضای جدا شده از مناسبات داخلی خود می دید شروع به بکارگیری ترفندی اپورتونیستی برای مقابله با روند رو به رشد این افشاگری ها و روشنگری ها کرد که شامل تعهد گیری های مبتذل و فرمالیستی میباشد که تنها و تنها هدف آن نه در ذکر تعهدات گذشته افراد و تحکیم این گونه روابط بلکه استفاده ابزاری برای سیاه نمایی و لجن مال کردن صبغه و سابقه این جداشدگان میباشد ، تاریخچه این روش های اپورتونیستی به سالهای دور برمیگردد و طی هر دوره شدت و حدت و در عین حال ویژگی های خاص خود را داشته است در این بین یکی از فریبکارانه ترین روش ها گرفتن گزارشاتی از درک و دریافت های مختلف افراد به صورت نوشته و مکتوب بوده است تا بتوان این نوشته ها را در فرصتی مناسب بر علیه فرد مورد نظر بکار گرفت و با اصطلاح برای لجن مال کردن فرد مورد نظر و ارائه تصویری مخدوش و بریده و خسته شده از مبارزه و پشت کرده به آرمانهای خود از این گزارشات سود برد ، معروف ترین این گونه گزارشات و روش بکارگرفته شده توسط رجوی مربوط به سال ۸۲ و طی پروسه معروف به نشست های دیگ سال ۸۲ در سالن باقرزاده در پادگان ارتش عراق در نزدیکی بغداد میباشد که در طی آن رجوی در نهایت با طرح کردن بحثی مطول این سئوال را طرح کرد که خودتان را آنطرف مرز ( مرز ایران وعراق ) بگذارید تا ببینید چه چهره ای از خود می بینید!! و حول این موضوع گزارش بنویسید و تصویری را که از خود می بینید نزد جمع افشا کنید .
هدف از طرح این موضوع ابتدا این می نمود که در اصطلاحات رایج داخلی این فرقه این باشد که نفرات با دیدن چهره و اوج فلاکت و مزدوری که در قرار دادن فرضی خود در طرف دیگر مرز ، از خود می بینند به اوج بدهکاری به رهبری فرقه برسند و نزد خود شکرگذار این باشند که از نعمت هدایت شدگی توسط رهبری فرقه (رجوی) برخوردار هستند لذا با این متد شروع به گرفتن گزارشات از درک و دریافت های نفرات مختلف از این موضوع کردند در این بین هم نظر به فشار روانی که روی کل نفرات به دلیل نشست های سرکوبگرانه این دوره بود هر کسی سعی میکرد به نحوی خود را منطبق با خواسته های تشکیلات نشان دهد تا کمتر مورد اذیت و آزار قرار گیرد و به قولی سوژه نشود و اگر هم در نشستی سوژه میشود زیاد به او سخت نگیرند ، به منظور شناخت بیشتر خواننده این متن و مقاله نمونه های مشابه از فرهنگ نوشتاری و گفتاری ایده آل رجوی را که مورد نظر وی بود را ذیل این نوشته میگذارم:
من وقتی خودم را آنسوی مرز گذاشتم از خودم تصویری از یک پاسدار جانی دیدم که مزدور رژیم است و خون میریزد و …
من وقتی خودم را آنسوی مرز گذاشتم خودم را فردی وارفته و بریده از همه ارزش های سازمان و رهبری دیدم که بی حد واندازه از محتوای خود که مبارزه بی امان با رژیم آخوندی است وامانده و فقط به فکر سیر کردن شکم خود و خوانواده و حیات خفیف و خائنانه خود است و …
من وقتی خودم را در طرف دیگر مرز گذاشتم از من چیزی به جز یه عنصر مفلوک و مستاصل از مبارزه در راه تحقق اهداف و آرمانهای رهبری چیزی ندیدم که گناهی نا بخشودنی است و…
و قص علی ذالک …
حال این نوشته های واقعا از روی استیصال ظلم و جور رجوی که فقط و فقط به منظور خلاصی از دست این فریبکار نوشته میشد توشه ای شده است از مدارک که به منظور لجن مال کردن همین افراد در سایت های فرقه سیاه قرار میگیرد در حالیکه در زمان نگارش ارزش والایی بود که کسی با نقد خود و گذشته و حال خود به چنین نقطه ای برسد و خود را اوج نقطه بدهکاری به رهبری رجوی برساند و شکر نعمت !!! هدایت شدگی توسط این رهبر فداکار و از خود گذشته !!! را به جا بیاورد، به راستی می بینیم که آنچه تقی شهرام و بهرام آرام در اتفاقات سال ۵۴ و آنچه تحت نام تغییر ایدئولوژی سازمان از اسلام به مارکسیسم صورت گرفت ، به خواب خود نمی دیدند توسط این رهبری ایدئولوژیکی جدید به وقوع پیوسته و روز به روز با روشی جدید و عجیب و غریب تکرار میشود و در این خصوص باید گفت روش های بکارگرفته شده از جانب رجوی برای حفظ و بقا و جلوگیری از افشای مناسبات درونی این سازمان سیاسی تبدیل شده به فرقه به گرد پای روش های بکارگرفته شده از جانب به قول آقایان “اپورتونیست های چپ نمای کودتاچی” آن دوران (سال ۵۴) نمیرسد. روش هایی که از طرف خود ایشان تحت عنوان کتابی به نام بیانیه ۱۲ ماده ای برعلیه اپورتونیست های چپ نما در طی دوران قبل سال ۶۰ منتشر شده و حاوی افشای اقدامات این رفقای اپورتونیست در منکوب کردن اعضای ناراضی از این تغییر ایدئولوژی اسلام به مارکسیسم بود ولی در نهایت نظر به مشابهت های فراوان این اقدامات با آن اقدامات آن رفقای سابق آقای رجوی کل کتاب ها و جزوه ذکر شده از دسترس خارج شده و به نابودی کشانده شد تا کسی نداند وجه تشابه این روش های به واقع اپورتونیستی با رفقای سابق رجوی در کجاست.
از این رو هر نامه و نقل قول مکتوب و غیر مکتوبی از قول این فرقه با هدف شانتاژ و در خدمت اهداف خاصه آنان به منظور جلوگیری از دسترسی به ارتباطات آزاد اعضای این فرقه با دنیای خارج است و نظر به نقش ویرانسازی که این ارتباط با دنیای آزاد میتواند برای این فرقه وسکت بسته داشته باشد اعضای اسیر در این فرقه نیز مجبور به تمکین به رهبران فرقه برای نوشتن این گونه نامه ها هستند و در حالیکه خوانواده های دردمند از جفای رجوی به خلق ایران که هیچ گونه هدفی غیر از دیداری حتی کوتاه مدت با عزیزان خود را ندارند، افرادی تحت خدمت به وزارت اطلاعات ایران و مزدور و وابسته و عامل رژیم معرفی میشوند که تنها قصد آنها جداکردن این اعضا از مناسبات فوق دمکراتیک !! درونی این سازمان است . دریغ از اندکی شرم و وجدان
سروش دانا ( امضا محفوظ)
لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=5806