دشمنان ایران با شعار «ایران باید فلج شود!» وارد جنگ شدند؛ هدفی که همزمان راهبردی و تاکتیکی بود. در سطح راهبردی، فروپاشی حاکمیت جمهوری اسلامی اولویت بود و در سطح تاکتیکی، مجموعهای از عملیات طراحی شد تا این هدف را عملی کند. بمباران احتمالی جلسه شورای عالی امنیت ملی و تلاش برای حذف یکجای رهبران سیاسی و نظامی، تنها یکی از این تاکتیکها بود. هدف: ایجاد خلأ قدرت، فعالسازی هستههای تجزیهطلب، و نصب نسخه جایگزین از طریق اپوزیسیون دستنشانده.

بخشی از این پازل را خود صهیونیستها و آمریکاییها اجرا میکردند: حملات غافلگیرانه از بامداد ۲۳ خرداد تا ظهر همان روز، با الگوبرداری از جنگ ششروزه، قرار بود ایران را در شوک کامل فرو ببرد. بخش دیگر اما به خیال خامشان، به «مردم» واگذار میشد؛ تحریک جریانهای داخلی برای آنارشی و قیام علیه نظام. در این میان، تشکیلات خائن مجاهدین خلق (منافقین) نقش مزدور رژیم متجاوز را ایفا کرد. بر اساس گزارشهای منتشرشده منافقین با رژیم صهیونیستی در هماهنگی کامل بودند و تلاش داشتند به زعم خودشان هستههای خفته را فعال کنند. دلارهای استکباری-صهیونی، سوخت این ماشین فریب بود.
اما ملت ایران نقشه را برآب کرد. به جای آشوب، وحدتی بیسابقه شکل گرفت. از کارگر تا دانشجو، از مذهبی تا غیرمذهبی، همه پشت پرچم ایران ایستادند و از پاسخ نیروهای مسلح به متجاوزان حمایت کردند. رایزنیهای زودهنگام با اپوزیسیون، پیش از اطمینان از واکنش مردم، نشاندهنده توهم دشمن بود، توهمی که با مشت محکم ملت درهم شکست. این انسجام، تیر خلاص به بخش راهبردی طرح بود.
در جبهه تاکتیکی نیز، ایران غافلگیر نشد. سنگینترین و کیفیترین پاسخ موشکی، دقیقاً در شب اول شلیک شد. مدیریت هوشمندانه منابع، افزایش نواخت و کیفیت حملات تا لحظه توقف آتش، ورق را کاملاً برگرداند. امروز گزارشهای موسسات مطالعاتی بین المللی، از شکست کامل سناریوی فلجسازی خبر میدهند.
راهبرد ضربه به ملت ایران، نه تنها ناکام ماند، بلکه دشمنان را در باتلاقی از شکستهای زنجیرهای فرو برد. ایران، با اتکا به ملت و نیروهای مسلح، بار دیگر ثابت کرد که هیچ توطئهای نمیتواند ارادهاش را فلج کند.
سرویس سیاسی فراق
انتهای پیام

































