حضرت فاطمه(س) در منظومه معرفتی اسلام، نه فقط بهمثابه دخت پیامبر و همسر ولیّ خدا، بلکه به عنوان نقطه تلاقی علم، عفاف و ولایت، سیمای تامّ انسانِ تراز الهی را به نمایش میگذارد؛ انسانی که در او «عقل قدسی»، «طهارت باطنی» و «کنش اجتماعی» به وحدت میرسند.

به گزارش فراق، زیست فاطمی، زیست در مدار علم و معرفت الهی است. در عصر نزول وحی، که جهل و تبعیض در جان اجتماع ریشه دوانده بود، خانه کوچک فاطمه(س) کانونی از معرفت و تعلیم بود. او نه تنها شاگرد مکتب وحی، بلکه آموزگار حکمت نبوی و تبیینگر گفتمان امامت بود. سخن و رفتار او، قرائتی عمیق از علم به مثابه «عبادت» و دانایی به مثابه «مسئولیت اجتماعی» ارائه میدهد. در مدرسه فاطمی، علم نه انباشتهای از معلومات، بلکه نوری است که راه را از ظلمت جهل و انحراف میگشاید.
از سوی دیگر، فاطمه(س) در عین آنکه در مدار معرفت الهی میزیست در اوج عفاف، حجاب و طهارت باطنی قرار داشت. اما این عفاف، به معنای انزوا و گریز از میدان اجتماع نبود. او حجاب را نه دیواری برای جدایی از جامعه، بلکه حریمی برای پاسداری از کرامت انسانی و صیانت از حقیقت میدانست. در جهان فاطمی، زن عفیف همان زن فعال و آگاه است؛ زنی که حجابش او را از حضور در میدان دفاع از ولایت باز نمیدارد، بلکه به حضورش معنا و جهت میدهد. اینجاست که مفهوم «عفاف فعال» در سیمای حضرت فاطمه سلام الله علیها جلوهگر میشود.
فاطمه زهرا(س) در بزنگاه تاریخی پس از رحلت پیامبر(ص)، به عنوان نخستین «مدافع ولایت» در تاریخ اسلام، نقشی بیبدیل ایفا کرد. او با زبان استدلال و عقلانیت الهی از حق ولایت دفاع نمود. خطبه فدکیهاش یک سند الهیاتی است؛فاطمه(س) در آن خطبه، تبعیت از ولایت را «امان امت» و «نظام جامعه» بیان می کند:«فَجَعَلَ اَللَّهُ …طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّهِ وَ إِمَامَتَنَا أَمَاناً لِلْفُرْقَهِ».در این جمله، فلسفه ولایت و نسبت آن با حفظ امت اسلامی تبیین میشود. فاطمه(س) نخستین کسی بود که در قالب بیان خطبه، «نظریه نظام ولایی» را در برابر انحراف تاریخی مطرح ساخت. بدین معنا، فاطمه(س) نه تنها مدافع ولایت علی(ع)، بلکه بنیانگذار گفتمان معرفتیِ ولایت در تاریخ اسلام است.
زیست فاطمی را میتوان از جهات گوناگون تحلیل کرد، در اینجا به سه ساحت اشاره می شود:
نخست، ساحت علم، که در آن فاطمه(س) مظهر عقلانیت قدسی و دانایی الهی است؛ علمی که از وحی سرچشمه میگیرد و در خدمت هدایت جامعه قرار میگیرد.
دوم، ساحت عفاف و طهارت، که در آن زن مسلمان، در عین حفظ حریم الهی خویش، در میدان جامعه نقش تمدنساز ایفا میکند.
و سوم، ساحت ولایت و مسئولیت اجتماعی، که در آن فاطمه(س) با کنشگری معرفتی خود، بنیاد مقاومت در برابر انحراف را بنا مینهد.
از خانه فاطمه(س)، تمدنی آغاز شد که پایهاش بر ولایت، معرفت و عدالت استوار است. خانهای که در ظاهر کوچک بود، اما در حقیقت، خاستگاه بزرگترین تحول معنوی و اجتماعی در تاریخ بشر شد. خانهای که در آن، عقل قدسی در کنار عاطفه مادری، علم در کنار عبادت، و سیاست در کنار معنویت قرار گرفت. این همان «خانه تا صحنه تاریخ» است؛ مسیری که فاطمه(س) پیمود و به تمام زنان مؤمن در طول تاریخ آموخت که میتوان در حریم حجاب، در میدان تاریخ حاضر بود؛ میتوان در اوج عفاف، در قله آگاهی ایستاد؛ و میتوان در سایه ولایت، پرچم تمدن الهی را برافراشت.
امروز، جهان اسلام بیش از هر زمان دیگر به بازشناسی الگوی فاطمی نیازمند است. در روزگاری که عقلانیت ابزاری و فرهنگ مصرفی هویت زن را به ابزار تبلیغ و لذت تقلیل داده است، بازگشت به فاطمه(س) بازگشت به «حقیقت زن الهی» است.
در پرتو این الگو، زن مسلمان معاصر در پی اثرگذاری تمدنی و تعالی انسان است. او میداند که رسالت زن در مکتب فاطمی، تداوم راه انبیا و اولیاست؛ رسالتی برای پاسداری از حقیقت و ساختن تاریخ بر مدار ایمان.بدینسان، فاطمه(س) نه فقط الگوی یک زن، بلکه الگوی یک انسان کامل است.
سلام بر کوثر، که از وجودش نهر ولایت جاری شد و تا قیامت تشنگان حقیقت را سیراب خواهد کرد.
سلام بر صدیقه طاهره، که در صدق، آینه تمامنمای حقیقت بود؛ و در طهارت روح و اندیشه، جهان را از شک و تردید شست و عالم وجود را معنا بخشید.
درود بر شهیده راه ولایت، که خونِ مظلومانه اش سند جاودانه حق شد و اشکهایش، طوفان تاریخ را برانگیخت.
و سلام خدا بر فاطمه زهرا سلام الله علیها که خانهاش آغاز تاریخ است و حضورش استمرار ولایت.
محمدصادق تقیزاده
انتهای پیام

































