احسان بیدی:
از لیبرتی تا آلبانی،از زندان کوچک تا زندان بزرگ
باسلام خدمت دوستان من احسان بیدی هستم ازجلوی دفتر کمیساریای عالی پناهندگاندر آلبانی امروزچهارشنبه ۱۳ اوریل ۲۰۱۶ _ ۲۵ فروردین ۱۳۹۵ ..
ادامه تحصن خودم را دارم ادامه میدم .. جا دارده که مختصر توضیحی بدهم که چرا این تحصن شکل گرفت. قضیه برمی گرده به سه ماه قبل ازپایان سال ۲۰۱۵
کمیساریا توسط اقای نیکولا تک به تک نفراتی که روز افزون داشتند ازسازمان جدا میشدند و به سمت کمیساریا کشیده میشدنی تا از یوق تراوشات سازمان مسعود رجوی خلاصی پیدا بکنند ..
مارا صدا زد و یک فرمی را جلوی ما گذاشت. مضمون فرم این بودش که کمیساریا ازاول ۲۰۱۶ هیچ پولی را به ما نمی دهد وتمام حقوق ومزایای مارا قطع می کند .ودرآن فرم مضمونش این بود که بدلیل اینکه ما هیچ منبع درامدی نداریم وهنوز وارد کار نشدیم ووارد اجتماع نشدیم درخواست می کنیم که ازکمیساریا که درسال ۲۰۱۶ این روند را برما ادامه بدهد.که من به اقای نیکولا برگشتم گفتم که مسله من چی میشود؟ آیا امضا بکنم؟ که برگشتن گفتن: ازآنجایی که مسله تو حاده وژنو می داند ، ژنو قول داده که مسئله توراحل وفصل بکند. که من روحساب حرف این آقا… این فرم را امضاکردم.
ناگفته نماند که دیگر نفراتی که رفته بودند“درخواست برگشت به سمت عراق را داشتندکه متاسفانه جواب نه شنیدند و دنبال راهکار بودند که آقای نیکولا آدرس وشماره تلفن سفارت را میداد که بروند به سمت “ایران“.
این مسله تا انجا ادامه پیدا کرد که درست یک هفته مانده بود به اغازسال ۲۰۱۶ “مترجم کمیساریا دومرتبه تک به تک نفرات را صدا کرد. یک فرمی را گذاشت جلوی ما . گفتش که: این یک کمک هزینه سه ماه است به مبلغ (۱۰۰۰) دلار. که من برگشتم گفتم که آقای نیکولا گفتش که :ژنومسله شماراحل وفصل میکنه که رسمابرگشتن گفتن که ژنو گفتش : تا پایا ن ماه (مارس) هیچ حقوق دیگری به شما تعلق نمی گیرد . واین یک کمک هزینه “خدمات اجتماعی “می باشد.
که من نامه نگاری خودم را به ژنوکردم ودرخواست کردم که مسولین کمپ ومسولین کمیساریا را ببینم که متاسفانه به من گفتن که :اینها نیستن ورفتند مرخصی..
من درخواست کردم که مسولین دولتی اینجا را ببینم .ازانجاییکه یک پناهنده سیاسی بودم ویک پناهنده ازطرف این دولت هستم . دنبال یک راهکار بودم.. ناگفته نماند که من دنبال کار گشتم که متاسفانه نتوانستم پیدا کنم… تا اینکه درماه مارس بودیم که به من تماس گرفتن ازطرف کمیساریا . مترجمشان برگشت گفت:که می بایستی خونه ام را می بایستی خالی کنم..
که من گفتم: جان پناهی ندارم ..حقوق مزایی ندارم..کجا میبایستی باشم که هیچ پاسخی به من ندادند.
من درخواست کردم که مسولین دولتی اینجا را ببینم که خوشبختانه توانستم خانم الما که مسول کمپ و رییس یکی از بخشهای دولتی اینجا را ببینم و درحضور مترجم کمیساریا با ایشون صحبت کردم …
درخواست ورود به کمپ را به این خانم دادم که ایشان قبول نکردند و گفتند که دولت ما دستورداده که هیچ گونه ازشماها را انجا نپذیریم..
که من گفتم :یک پناهنده سیاسی هستم وبه من گفتن که خانه ام را ترک بکنم … چیکار بایستی بکنم؟
هیچ پاسخی به من ندادند وگفتند که ازانجاییکه تعداد نفرات شماها زیاده ما داریم با ژنو” تماس می گیریم که مسله شماها را حل وفصل بکند…
که شد اخر ماه مارس که من خونه ام را تخلیه کردم و سه روز اواره خیابانها بودم و توی پارک میخوابیدم که دوستهای جداشده ام متوجه من شده اند ، هرکدامشان بهرحال (یک شب ..دوشب ..سه شب) من را جا میدادند واین روند همچنان ادامه دارد.
ناگفته نماند مسعودرجوی وقتی دید: میزان ریزشش به سمت کمیساریا دارد زیاد میشودیک ترفند خیلی کثیفی را اجرا کرد و جلوی نفراتی که به تازگی جدا میشدند یک فرمی را گذاشت و ازانها خواست که امضا بکنند و به عبارتی بزور وادار کرد که انها را امضا بکنند و مضمون به این بودش که من ازاینجا جدا میشوم .. ازسازمان جدا میشوم تمام مسایل حقوق سیاسی من را سازمان حل وفصل میکند(ومسایل مالی وپزشکی ).
نفرات بدون انکه بدانند وارد چه دامی شدن این فرم را امضا میکردند ووقتی که میامدن بیرون وبه سمت کمیساریا پناهنده میشدند که از کمیساریا مسایل خودشان را حل وفصل بکنند
متاسفانه همان نفرات ومتاسفانه فرم را جلوشان میگذاشتن وبهشان میگفتند :که شما به سازمان تعهد دادید و به شما هیچ پولی تعلق نمیگیرد“
ونفرات مجبورشدند که متاسفانه به سمت سازمان دومرتبه کشیده بشوند.
” در صورتیکه این را تمامی مسولین اینجا میدانند وهیچ کس هیچ کاری برای انها انجام نداد“
جا دارد اینجا اشاره بکنم به: که مسعودرجوی ازاین فرصت استفاده ” مبلغ پنجاه هزار ( پول آلبانی ) کمک میکرد یعنی نزدیک ۴۵۰ دلار و بعد ازاین فرصت استفاده کرد ومبلغ را کرد ۴۵ هزارتای کمیساریا یعنی نزدیک به ۳۸۰ دلار… ونفرات ازانجاییکه هیچ جان پناهی نداشتن وکمیساریا ام که رسما اعلام کرد که اینها را نمی پذیرند مجبور شدند که همچنان به سمت سازمان کشیده بشوند.
جا دارد اینجا یک اشاره ای دیگر بکنم که: مسعود رجوی تعهد اخلاقی داده بود که علاوه برحقوق نفرات ” خرج ومخارج دکتور وداروی ” نفرات را بدهد ” که متاسفانه با حــــــــــــیله خـــــــــودش ” با همان مبلغ ۴۵ هزار تا به نفرات گفتش که :هیچ حقوقی اضافه نمیکنیم وخرج دوا ودکتوربا خودتان میباشد.
مسعودرجوی یک پیام داخلی داد برگشت گفتش که : ما اجازه نمیدهیم که اینجا هیچ جداشده ای سروسامان پیدا بکند وازمسولین خودش خواست : ماکزیمم فشار را بگذارند تا نفرات ازاینجا فرار بکنند وهمچنان میزان این پول را دارد کم وکمتر میکند.
به همین دلیل اولین روز تحصن من اول اوریل ۲۰۱۶ بود. من امدم جلوی دفتر کمیساریا که نفری که جایگزین اقای نیکولا بود امد با من صحبت کرد وبا هم مذاکره ای داشتیم که برگشت گفتش که سه روزدیگه بهت جواب میدهم که متاسفانه بعداز سه روز مترجمشان را فرستاد وگفتش که : ژنو همچنان میگوید که ” هیچ حق وحقوقی به شما تعلق نمیگرد” که این باعث شد که من تحصن خودم را ادامه بدهم که یکی ازدوستان به من اضافه شد که “” لابیان سازمان ونفرات فاسد اینجا دردستگاه دولتی فشار اوردن که این تحصن دونفره مارا بشکونند که با دخالتهای پلیس این تحصن متاسفانه ” شکست ” ولی من همچنان تک نفره دارم ادامه میدهم. ” پلیس بارها وبارها دخالت کرد که خوشبختانه با دخالت نفرات دیگه وپلیس دیگه ودولت اینجا این سد شکسته شد.
ناگفته نماند:که شبکههای تلویزیونی اینجا وخبرنگاران اینجا موضوع من را متوجه شده اند وامده بودند که با من مصاحبه بکنند که ” پلیس ونفرات کمیساریا دخالت کردند واجازه ندادند که با من مصاحبه بکنند” وهمچنان وقتی من میایم برای تحصناطراف کمیساریا نفرات پلیس شخصی وپلیس مانع ازاین میشود که خبرنگاران بیایند وبا من مصاحبه بکنند ونمیگذارند که این مسله من بیرونی بشود.
جادارد من اینجا اشاره بکنم که: ازانجاییکه من یک پناهنده سیاسی هستم” کمیساریا میبایستی که تعهد قانونی و اخلاقی را داشته باشد ومسایل من ودیگر دوستان من را حل کند.
دوستان :مسعودرجوی از این فرصت استفاده کردوبا دیگر دوستانمان تماس گرفت ومتاسفانه نفرات بدلیل اینکه کمیساریا این حامی بزرگش پولش را قطع کرده بودند به سمت سازمان کشیده شده اند.
دوستان ! خانوادها وکسانیکه صدای من را میشنوید: اگر برعلیه این توطئه کمیساریا وسازمان نایستیم نفراتی که ازلیبرتی به اینجا می ایند ازیک زندان کوچک به یک زندان بزرگ می ایند.
چون مسعود رجوی با پول خرج کردن وبا لابیهای خودش وحامیان واربابان خودش دارد تلاش میکند که بزرگترین حامی اینجا یعنی کمیساریا به تعهد اخلاقیه خودش نرسد نامه نگاری بکنید ومن باز نامه نگاری کردم. میبایستی کمیساریا عالی پناهنده گی سر تعهد اخلاقی خودش بیاید.میبایستی حق وحقوق مارا بدهد .
ومیبایستی این توطئه کثیف مسعودرجوی که بدون اگاهی دوستان ما ودیگر جداشده ها ازانها امضا میگیرد ودارد با کم کردن حقوقشان روی انها فشار میگذارد و حق وحقوق دوا ودکتور انها را نمیدهد.جلوش باید ایستاد. کمیساریای پناهندگان در البانی میبایستی پای تعهد اخلاقی خودش بیاید
بازم تکرار میکنم یک سونامی دارد اتفاق می افتد و دروقوع است وچه بسا که اتفاق افتاده. اگر کمیساریا پای تعهد اخلاقی خودش نیاید نفراتی که ازلیبرتی وارد البانیا میشوند ازیک زندان کوچک وارد یک زندان بزرگ میشوند وهیچ حامی نخواهند داشت وهچنان درزیر یوق مسعودرجوی خواهند بود.
دوست دار شما
احسان بیدی
تیرانا البانیا
منبع: نجات یافتگان در آلبانی