تشکیلات منافقین در تلاش است تا افق معنایی مشترک جامعه مؤمنان را دچار اختلال نموده و با خط فکریهای خاص رسانهای و القای شایعات، معنای «روحانیت مردمی» را به «روحانیت قدرتطلب» تبدیل کند.

به گزارش فراق، سیدمهدی خادمی، کارشناس سیاسی-رسانهای در یادداشتی اختصاصی برای فراق نوشت: در فضای رسانهای معاصر، تقابل گفتمانی با نهادهای دینی و انقلابی یکی از راهبردهای ثابت جریانهای معارض جمهوری اسلامی ایران است.
در این میان، تمرکز اخیر رسانههای وابسته به تشکیلات منفور منافقین و گروههای چپ مارکسیستی در تخریب وجهه امامان جمعه را میتوان در نگاه پدیدار شناسی تحلیل کرد که عمده هدف آن تضعیف اقتدار نهاد روحانیت است.
از منظر پدیدارشناختی، میتوان گفت که تشکیلات منافقین در تلاش است تا افق معنایی مشترک جامعه مؤمنان را دچار اختلال نماید. آنها با خط فکریهای خاص رسانهای و القای شایعات، سعی دارند معنای «روحانیت مردمی» را به «روحانیت قدرتطلب» تبدیل کنند. مانند همان خبر فیکی که چند سال پیش در خصوص امام جمعه اردبیل کار کردند که ایشان گفته است کیش را فروختهایم و هر جای دیگر را هم بخواهیم میفروشیم! حال آنکه چنین ادبیاتی هیچ گاه و حتی با هیچ تعبیر مشابهی هم به زبان امام جمعه اردبیل نیامده بود!
بنابراین این فرایند، همان چیزی است که ادموند هوسرل آن را «تحریف افقهای آگاهی» مینامد؛ یعنی هنگامی که معنای اصیل یک پدیده، از مسیر تجربه زیسته مردم دور میشود و در افق ادراکی دیگری بازتولید میگردد. نمونه جدیدی از این بازتولید افقهای ادراکی همان مسالهای است که اخیراً برای آقای شمخانی ایجاد کردهاند و جریان نفاق نیز به عنوان یکی از اضلاع معاندین به این موضوع ضریب میدهد تا اعتماد مردم به چهرههای اثرگذار نظام کاهش یابد و از مسئولان جمهوری اسلامی مشروعیت زدایی صورت بگیرد.
از منظر جامعهشناسی سیاسی، جریان منافقین از ابتدای شکلگیری خود با بحران مشروعیت اجتماعی در داخل کشور مواجه بوده است. این گروه با بهرهگیری از رسانههای تحت امر خود و شبکههای اجتماعی، تلاش میکند با القای بیاعتمادی نسبت به روحانیت، این کمبود مشروعیت را از طریق برساختن نارضایتی عمومی و همچنین تخریب مشروعیت جبران کند.
ناگفته نماند که در این میان، گفتمان سلطنت طلبان نیز حول همان منطق ایدئولوژیک ضد دین و ضد ساختار مذهبی بازتولید میشود، لذا اشتراک این دو جریان در موضع سلبی نسبت به دین و روحانیت (علیرغم انشقاقهای گسترده میان این دو جریان) سبب همپوشانی رسانهای آنها در تخریب چهرههای دینی شده است به عبارتی به عنوان نمونه در خصوص امام جمعه اردبیل این دو جریان در یک تلاقی ناخواسته قرار گرفتهاند. چرا که این هر دو در تیر رس روشنگریهای دقیق این امام جمعه دارای تدبیر و کیاست قرار گرفتهاند.
در نتیجه، میتوان گفت هجمههای رسانهای گاه و بیگاه منافقین علیه امامان جمعه نه یک پدیدهای تصادفی، بلکه بخشی از یک پروژه کلانتر در چارچوب – مهندسی افکار عمومی – است که با هدف تغییر نگرش جامعه نسبت به نهاد روحانیت و کاهش سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی طراحی شده است. منافقین به این نتیجه رسیدهاند که برای ضربه به مقام معظم رهبری ضرورت دارد که در ابتدا از تضعیف نمایندگان آن حضرت در استانها بایستی کار را آغاز نمایند.
از طرفی باید دقت داشت که امام جمعههایی مانند آیت الله عاملی در سالهای اخیر با اتخاذ مواضع صریح در دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی، حمایت از مطالبات فطری قومی و مذهبی در شمالغرب کشور در قالب تدوین لغتنامههای آذری و برپایی مراسمات ۱۹ ژانویه و دیدارهای منظم با چهره های تاثیرگذار علویان ترکیه و… به یکی از چهرههای اثرگذار در حوزه فرهنگی و سیاسی منطقه تبدیل شده است به طوری که در برههای رئیس جمهور آذربایجان شخصاً خواستار عزل او شد! این جایگاه طبیعی است که از دید جریانهایی که حیات خود را در تفرقه، نفرتپراکنی و تضعیف نهادهای دینی میجویند، تهدید تلقی شود.
در مجموع، توجه ویژه جریانهای منافقین، سلطنت طلبان و قومگراها به امامان جمعه را باید اولاً در چارچوب جنگ ترکیبی رسانهای دشمن ارزیابی کرد؛ جنگی که هدف نهایی آن نه شخص امام جمعه، بلکه کاهش اعتماد مردم به نهاد روحانیت، تضعیف انسجام مذهبی و در نهایت، ایجاد شکاف اجتماعی میان مردم و حاکمیت است ثانیاً آن را در اثر گذاری بی بدیل این امامان جمعه تحلیل نمود. بنابراین وظیفه رسانههای مسئول و دلسوز، در چنین شرایطی، بازنمایی حقیقت و روشنگری افکار عمومی است تا این پروژههای روانی ناکام بمانند.
انتهای پیام