اگر که بدانید کشور آلبانی در همسایگی ایتالیا قرار دارد و ایتالیا در جهان به عنوان کشور «مافیایی» شناخته میشود. تاریخچه مافیا را احتمالاً میدانید، اما به طور خلاصه بگویم که مافیا از مجموعههایی با عنوان «خانواده» تشکیل میشود و هر خانواده، یک روستا، یک شهر یا یک منطقه را تحت کنترل دارد. مافیا در جرایمی مانند رشوهخواری، کلاهبرداری در قمار، پولشویی، قتلهای قراردادی، قاچاق مواد مخدر و قاچاق انسان به صورت سازمانیافته فعالیت داشته و همچنان دارد.

واژه «مافیا» معمولاً برای اشاره به خانوادههای تبهکار با پیشینه ایتالیایی-آمریکایی و به ویژه سیسیلی به کار میرود. اما به طور کلی، این واژه برای توصیف هر گونه باند تبهکاری – فارغ از ملیت یا زمینه فعالیت – نیز استفاده میشود. این شبکه تبهکار تنها محدود به ایتالیا نیست، بلکه به نوعی غدۀ سرطانی تبدیل شده که هرگاه گروهی به ویژه خانوادههای تبهکار گرد هم آیند، خودبهخود واژه مافیا به آنها اطلاق میشود.
همانطور که پیشتر گفتم، آلبانی به دلیل همجواری با ایتالیا به سرعت تحت تأثیر این نوع از تبهکاری قرار گرفت و اکنون این باندها که عمدتاً به صورت خانوادگی اداره میشوند برای منافع خود فعالیت میکنند. آلبانی تا حدی درگیر این مسئله است که حتی در برخی فیلمهای هالیوودی، هنگامی که یک عمل تروریستی وحشتناک رخ میدهد، پلیس به دنبال مافیای آلبانیایی در آمریکا میگردد.
از زمانی که تشکیلات مجاهدین – که خود پیشینه تروریستی دارد و در این زمینه تجربه فراوانی دارد – همکاری و هماهنگی با باندهای مافیایی را آغاز کرده، توانسته برخی از فعالیتهای خود را با کمک آنان پیش ببرد. مسلماً این باندهای مافیایی که کارشان رایگان نیست، در ازای دریافت مبالغ کلان، امور مورد نیاز تشکیلات تروریستی رجوی را انجام میدهند. یکی از مهمترین کارهایی که انجام میدهند، «قاچاق انسان» است.
باند رجوی به دنبال افرادی بود که بتوانند به سادهترین شکل ممکن، افراد را از آلبانی به اروپا یا برعکس قاچاق کنند. برای من که مدتی در آلبانی زندگی کردهام، این مسئله کاملاً ملموس و شناختهشده است. مثلاً وقتی میخواستم به آلمان بروم، مدتها دنبال کسی میگشتم که مرا به صورت قاچاقی از آلبانی به آن سوی آبها ببرد، اما موفق نشدم. در کمال تعجب میدیدم که تشکیلات، افراد مورد اعتماد خود را به راحتی به هر نقطهای از اروپا منتقل میکند. در ابتدا فکر میکردم که سازمان سالهاست در اروپا فعالیت دارد و افراد خاص خود را دارد، اما به تدریج متوجه شدم که آن «افراد خاص» در واقع همان باندهای تبهکار مافیایی هستند.
همچنین فهمیدم که ماندن من در آلبانی خطرناک است، زیرا همان باندهای جنایتکار در ازای تنها پنجاه دلار، حاضرند هر کسی را که سفارش داده شود، بکشند و سرش را برای سفارشدهنده ببرند. بنابراین، هیچ شبى نبود که راحت بخوابم و هیچ روزى نبود که در خیابان بدون دغدغه راه بروم، چون مدام نگران بودم که رجوی روزی یا شبی زهر خود را بریزد آن هم از طریق همان تبهکارانی که به آنها «مافیا» گفته میشود.
کینهای که رجوی از جدا شدگان در دل دارد، آنقدر عمیق است که در فرهنگ عامه به آن «کینه شتری» میگویند.
اکنون نیز این باندها در زمینه قاچاق انسان، پولشویی و حتی مشارکت در قاچاق سلاح با سازمان مجاهدین همکاری میکنند.
این باندهای مافیایی در آلبانی در تمام نهادها نفوذ کردهاند و کارهای خود را ابتدا با پیشنهاد پول و در صورت مخالفت، با گروگان گرفتن اعضای خانواده و در نهایت با کشتار پیش میبرند.
این ارتباط تا به امروز تنگاتنگ همچنان ادامه دارد و من تنها بخشی از ماجرا را بیان کردم. قطعاً این همکاری رجوی با مافیا ابعاد دیگری نیز دارد که امیدوارم هر کس که اطلاعاتی دارد، برای روشنگری افکار عمومی، آن را منتشر کند.
علی
نجات یافته از تشکیلات مجاهدین خلق
انتهای پیام