عضو جداشده از فرقه رجوی گفت: مسعود رجوی همه مسائل سیاسی اجتماعی و خانوادگی ما را زیر پا گذاشت. او از هر خط قرمزی عبور میکرد و بعد دلیل و برهان میآورد و میگفت که من یک پیامبر جدید هستم.
به گزارش فراق، یکی از اعضای جدا شده فرقه رجوی روز سهشنبه ۱۳ آذر در جریان بیست و چهارمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از سران سازمان مجاهدین خلق، به عنوان شاهد در جایگاه قرار گرفت و به بیان اظهارات خود پرداخت.
این شاهد پس از ادای سوگند، اظهار کرد: بنده مقیم کشور آلمان هستم و از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰ عضو سازمان مجاهدین بودم. برای عضویت در سازمان انگیزه سیاسی داشتم و در سال ۶۰ با هدف سیاسی عضو این سازمان شدم و تا سال ۱۳۶۴ در داخل ایران با این گروهک همکاری داشتم. بسیاری از دوستان نزدیک من هم عضو این سازمان شده بودند.
وی افزود: این سازمان در آن مقطع توانسته بود بسیاری از پیروان انقلاب را جذب کند. مسعود رجوی سخنران بسیار ماهری بود و میتوانست جوانان را اغفال کند. پس از انقلاب ایدئولوژیک و در زمانی که ایران و عراق در جنگ بودند به همراه خانواده به عراق سفر کردم. بعد از مدتی متوجه شدم آنچه که درباره گروهک شنیده بودم مطابق با واقعیت نیست و چند بار که قصد داشتم از گروهک جدا شوم مورد تحقیر توهین و ارعاب قرار گرفتم و حتی برای من دادگاه تشکیل شد؛ بنابراین مجبور بودم که با آنها همراهی کنم.
این عضو جدا شده تصریح کرد: در این مدت سختیهای زیادی کشیدیم و ما را به کارهای اجباری در حد بردگی مجبور میکردند. مسعود رجوی همه مسائل سیاسی اجتماعی و خانوادگی ما را زیر پا گذاشت. او از هر خط قرمزی عبور میکرد و بعد دلیل و برهان میآورد و میگفت که من یک پیامبر جدید هستم. مریم را ابتدا به عنوان رهبر عقیدتی و سپس در جایگاه ریاست جمهوری قرار داد، اما همواره خود را یک فرد دست نیافتنی میدید.
این عضو جدا شده از سازمان گفت: رهبر عقیدتی تنها یک نفر است که بتواند رئیسجمهور باشد. البته من بعدا که من به عراق رفتم، مواجه با این جریانات انقلاب ایدئولوژیک، تشکیلات و کار اجباری و ریاضت شدم. دیدم اینها ربطی به جامعه ایرانی و سیاست ندارد، اینها همش من درآوردی است. هر روز نیروهای خود را در تنگنا و محاصره قرار میداد که جز اطاعت و ستایش و تمکین هیچ کاری نکنند. هر روز خود را یک درجه بالاتر و بالاتر میبرد.
وی گفت: یادم میآید در سال ۱۳۷۰ با خانمی به نام فرشته یگانه که از مسئولان بالا بود، مورد استنتاخ قرار داد، از من با دعوا پرسید چرا به اینجا آمدی؟ من جواب دادم برای مبارزه آمدم و همین یک کلمه باعث شد تا فردای آن روز من را به زندان بیندازند. زندانهای مختلف داشتیم. اگر من مثلا میگفتم برای برادر آمدم شاید مورد عفو و رحمت قرار میگرفتم. یک بار دیگر هم در سال ۶۶ در کردستان عراق زندانی شدم، زندانی در ملاعام هیچگونه اختیاری نداشت و نمیتوانست از خود دفاع کند کسی نمیتوانست با او غذا بخورد و اسم او را بیاورد و به او نگاه کند.
قاضی گفت: قبل از انقلاب چند سال داشتید، تحصیلاتتان و شغلی که به آن مشغول بود را اعلام کنید.
وی پاسخ داد: من قبل از انقلاب نظامی بودم و ۱۸ سالم بود دیپلم گرفته و سربازی رفتم. در توپخانه ارتش کار میکردم. وقتی امام راحل دستور داد که نظامیان باید از صف پادگانها خارج شوند و به صف انقلاب روند ما این کار را کردیم و ۱۰ درصد از ما که اعتقاد به انقلاب داشتیم به صفوف انقلاب پیوستیم.
قاضی گفت: شما چه مدتی عضو سازمان بودید؟
وی پاسخ داد: از سال ۶۰ تا ۷۰ بودم و بیشتر در بخش اطلاعاتی کار میکردم و سمتی نداشتم. در این بخش کارهای مختلفی مانند شنود و تلفن بود. کار مطبوعات و نشریه و تخلیه بود و بیشتر مربوط به شنود تلفن بود. تخلیه اطلاعاتی مسئولان را انجام میدادیم.
این شاهد گفت: در سازمان آموزش دیدم، اما نظامی نبودم. در عملیات فروغ جاویدان (مرصاد) حضور داشتم.
قاضی پرسید: در عملیات مرصاد چه وظیفهای داشتید؟
این شاهد پاسخ داد: در عملیات مرصاد در تانک نفربر بودم و با گارد اعزام شدم و بعد از ۳ روز به پادگان اشرف بازگشتم. من تا سال ۱۳۶۳ برای سازمان کار تحقیقی انجام میدادم. در سال ۱۳۶۴ عراق در یک حمله هوایی تهران را زد. روز بعد که سر قرار رفتم، مسئول مرتبط با من، گرا و محل دقیق اصابت موشک را از من گرفت. من از این موضوع تعجب کردم، زیرا من خودم را نیروی عملیاتی و میلیشیا نمیدانستم و فقط یک فرد سیاسی بودم.
قاضی گفت: شما از اقدامات سازمان در تهران مطلع نبودید؟
این شاهد گفت: نه مطلع نبودم. ما قرار بود مستقل از عراق کار کنیم نه در خدمت ارتش عراق باشیم.
قاضی گفت: از ربودن افراد اطلاعی دارید؟
این شاهد گفت: اطلاعی ندارم. سازمان از سال ۱۳۶۰ اعلام کرده که عملیات مسلحانه انجام میدهد. رجوی در جریان همین اقدامات مسلحانه بود که توانست با بنی صدر از ایران فرار کند.
قاضی گفت: هر عضو سازمان که میخواهد در دادگاه صحبت کند، تحت حمایت دادگاه است.
بدون حکم شرعی مرا از همسرم جدا کردند
قاضی خطاب به این شاهد گفت: در چهره شما ترس دیده میشود. آیا شما تهدید شدهاید؟
این شاهد گفت: بله تهدید شدهام. حرفهای من در مورد سازمان زیاد است. یک بار مهمان پارلمان اروپا در بلژیک بودم. در همان روز مریم رجوی هم آنجا بود. محافظان مریم رجوی به من حمله کردند و مورد ضرب و شتم قرار دادند و میگفتند این فرد تروریست است و آن را جمهوری اسلامی ایران فرستاده است. در مورد این موضوع وکیل گرفتم و شکایت کردم و اعلام کردم که خانواده من در دست سازمان گروگان گرفته شدهاند.
قاضی پرسید: هنوز هم همسر و فرزندان شما گروگان هستند؟
این شاهد گفت: بله. بدون اینکه به ما اطلاع دهند و حکم شرعی باشد من و همسرم را از هم جدا کردند. کشور آلمان به این شکایت رسیدگی نکرد و دادگاه برگزار نشد. ما و خانودههایمان همیشه مورد تهدید هستیم. آنها به هرکسی که مخالفشان بود، مزدور میگفتند. مثلا به ما مزدور یا پیشانی سفید میگفتند که دیگر افشا شدید و هیچ حرفی برای گفتن ندارید و هر حرفی بزنید به نفع حکومت تمام میشود و نباید درباره ما اعتراض و انتقاد کنید.
قاضی گفت: هرآنچه درباره ترورهای دهه ۶۰ گروهک تروریستی میدانید را بیان کنید. از همان زمانی که در گروه حضور داشتید و از وقایع اطلاع پیدا کردید، درباره اتفاقات همان زمان صحبت کنید. دادگاه مطلع شد که همسر و فرزندتان را گروگان گرفتند.
شاهد گفت: من به آلمان رفتم و فرزندم را از طریق قانونی آزاد کردم ولی همسرم همچنان گرفتار است.
قاضی خطاب به شاهد گفت: ماده ۲۱۴ قانون آیین دادرسی کیفری، تبصره ۱ بحث حمایت از شهود است و شما تحت حمایت قرار میگیرد.
این شاهد در ادامه گفت: اگر بخواهم از شخصیت مسعود رجوی برایتان بگویم، رجوی ورای سازمانی است که کار خود را به صورت مسلحانه پیش میبرد، او یک انسان خودشیفته بود. از سال ۱۳۶۰ که اقدام به مبارزه مسلحانه کرد ابتدا حرفش این بود، میخواهم سران این رژیم را بزنم و بعد هدفش این بود که باید سرانگشتان حکومت یعنی کسانی که از حکومت دفاع میکردند را ترور کرد. بعدا تحت پوشش ترورها که جنگ مسلحانه بود، فکر میکرد میتواند نیرو جذب کند و در همین زمان از کشور فرار کرد و در مراحل بعدی در نظر داشت هر روز هفته یک ترور داشته باشد و فضا را تغییر دهد. برای خود من حکم اعدام دادند.
رجوی نه خدا و دین و مردم و انقلااب را قبول داشت و خود را همه چیز میدانست. او بارها اعضای ناراضی سازمان را از بین برد. او به صدام اعلام کرده بود که ۳۰۰ هزار نفر که میتوانستند در جنگ ایران و عراق باشند را در تهران مشغول کردم و از این اظهارات و اقدامات برای خود فواید سیاسی و نظامی مالی میگرفت. در سال ۶۴ برای اینکه آن انقلاب ایدئولوژیک و ازدواج افتضاح خود را توجیه کند، یک سری نیروها را به ایران میفرستاد تا دست به ترور بزنند.
شاهد گفت: اینها در پایگاههایی در کمپ آموزش ترور میدیدند و از طریق کردستان یا راههای دیگر وارد ایران میشدند.
قاضی سوال کرد: آیا در این آموزشها نحوه شکنجه افراد جزء آموزشها بوده یا خیر؟
این عضو جدا شده سازمان بیان کرد: من با افراد زیادی که شکنجه شده بودند صحبت کردم. سازمان در سال ۱۳۷۵ بیش از ۵۰۰ نفر از اعضای خود را زندانی کرد. آقای رضا بوران در نروژ شکنجه شدن خود را به صورت یک کتاب درآورده است. در این کتاب خواندم که تعدادی از اعضا زیر شکنجه جان باختند. بر اساس اظهارات نویسنده این کتاب، پرویز احمدی و چند نفر دیگر زیر شکنجه کشته شدند. همچنین اسامی شکنجهگران در این کتاب آورده شده است. دلیلشان هم برای شکنجه اعضا این بود که این افراد ممکن است بعداً تبدیل به منتقدان سازمان شوند. آنها این افراد را در حصر و یا مورد آزار و شکنجه قرار میدادند.
قاضی گفت: آیا مشخصا در مورد جزئیات آموزش نحوه شکنجه برای اعضای سازمان اطلاع دقیقی دارید؟
شاهد پاسخ داد: ۱۰ سال پیش که به پادگان اشرف حمله شده بود یکی از اعضای سازمان با نام مسعود دبیری که نفر ارشد حفاظت مسعود رجوی بوده پوست صورت وی را کنده بودند تا شناسایی نشود. من این موضوع را از نزدیک دیدم. سازمان تعداد زیادی از اعضا را شکنجه کرده و افرادی برای این منظور در سازمان وجود دارند.
قاضی تاکید کرد: با توجه به اظهارات وکیل شاکی و خود شما با توجه به اینکه به طور جدی برای حضور در دادگاه تهدید شدهاید این فرصت را به شما میدهم تا در جلسه دیگر دادگاه حضور پیدا کنید و اظهارات خود را تکمیل کنید.
شاهد بیان کرد: من قبلاً از سوی سازمان زندانی و یک بار جلوی نمایندگان اتحادیه اروپا مورد ضرب و شتم قرار گرفتم. این نمایندگان این موضوع را به رئیس پارلمان گزارش داده بودند و گفته بودند که مریم رجوی حق ندارد وارد پارلمان شود، چون با یکی از اعضای منتقد خود چنین رفتاری دارد. ۱۰ نفر در جلوی پارلمان اروپا و بدون ترس از تبعات آن مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند در حالی که مریم رجوی در این پارلمان در حال سخنرانی بود و چهره متفاوتی از سازمان را ترسیم و تبلیغ میکند.
قاضی پرسید: آیا برای اینکه مانع اظهارات شما شوند با شما چنین رفتاری داشتند؟
شاهد پاسخ داد: آنها مرتب به من پیغام میدهند که تو را ۱۰۰ درصد اعدام میکنیم. آنها میگویند تو چهره سازمان را مخدوش و به ما خیانت کردی.
قاضی گفت: شاهد میتواند پس از آمادگی روحی و روانی و هر مقدار که آیین نامه اجرایی حمایت از شهود مطابق ماده ۲۱۴ از ماده یک قانون آیین دادرسی کیفری و در جلسات بعدی با رعایت ترتیبات، اظهارات خود را به صورت مکتوب یا شفاهی به دادگاه اعلام کند.
انتهای پیام