نیروهای سپاه، ۱۷ نفر از سران فرقه رجوی را دستگیر کرده بودند. یکی از آنها پزشک ایرانی در فرانسه بود که گریه کرده و گفته بود به من گفتهاند برویم ایران و من نمیدانستم که قرار است بجنگیم.
به گزارش فراق، «علی حیدری» یکی از نیروهای پاسدار در سپاه استان کردستان بود که مرداد ۱۳۶۷ برای مقابله با منافقین و حضور در عملیات مرصاد به کرمانشاه رفت.
او در روایتی از شرایط اوایل مرداد کرمانشاه در سال ۱۳۶۷ میگوید: وقتی به کرمانشاه رسیدیم، دیدیم شهر حالت جنگی به خودش گرفته. به تنگه چارزبر رسیدیم.
تنگه چارزبر جایی بود که هوانیروز توانسته بود، تانکهای منافقین را زمینگیر کند. گردنه نزدیک چارزبر تبدیل به قبرستان تانکهای منافقین شده بود. پشت گردنه، زمین مسطح تا اسلامآباد بود. دو طرف جاده پر از جنازههای منافقین و ماشین و نفربرهای چرخدار سوخته بود. داخل شهر اسلامآباد که رسیدیم، فقط رزمندگان حضور داشتند و مردم فرار کرده بودند.
به سمت مقر سپاه اسلامآباد رفتیم. دیدیم که در ورودی مقر سپاه شکسته است. منافقین با تانک در را شکسته و داخل محوطه سپاه رفته بودند. به طرف کرند رفتیم و دیدیم که منافقین مقر سپاه را آتش زدهاند. تعقیب و گریز ادامه داشت.
چند جا درگیر شدیم و تعدادی از منافقین به اسارت نیروهای ما درآمدند. منافقین موقع عقبنشینی تنگه حاجیان را منهدم کرده بودند تا نیروهای نظامی نتوانند آنها را تعقیب نکنند. فکر میکنم ارتش پل متحرکی در تنگه حاجیان نصب کرده بود تا رزمندگان بتوانند از تنگه عبور کنند. به سمت پادگان ابوذر رفتیم. اطراف پادگان ابوذر با منافقین درگیر شدیم.
آنها در حال فرار بودند. به سمت قصرشیرین رفتیم و در مسیر دیدیم که منافقین بیمارستان سوسن را هم تخریب کردند.
قتلعام وحشیانه در بیمارستان اسلامآباد یکی از صحنههای دردناک از حمله منافقین به غرب کشور این بود که منافقین وارد بیمارستان اسلامآباد شده بودند و تمام بیماران روی تختهای بیمارستان و کادر درمان را به شهادت رسانده بودند.
ما تا خط مرزی پیش رفتیم. دشمنان عکس خیلی بزرگی از صدام را در مرز زده بودند. بعد از فراری دادن منافقین به کرمانشاه برگشتیم. سردار وحیدی و حاج حسن بتولی را در کرند دیدیم. از ما پرسیدند که شما اینجا چه کار میکنید؟ گفتیم: آمدهایم جلوی منافقین بایستیم. گفتند: شما باید به عقب برگردید و شاید بخواهند از طرف دیگر به کردستان حمله کنند.
به همین خاطر با دستور سردار وحیدی به سپاه برگشتیم. نیروهای سپاه، ۱۷ نفر از سران منافقین را به اسارت گرفته بودند. یکی از آنها پزشک ایرانی در فرانسه بود که او گریه کرده و گفته بود به من گفتهاند برویم ایران و من نمیدانستم که قرار است بجنگیم. در حالی که حکم وزارت بهداشت ایران در جیب او بود و سازمان مجاهدین خلق وعده وزارت بهداشت را به او داده بود.
وقتی دادستان این حرف را به آن پزشک زده بود، او از ترس شلوارش را خیس کرده بود. طی تحقیقاتی که انجام شد، منافقین با هیئت دولت به ایران حمله کرده بودند. نیروهای سپاه از جمله تیپ نبیاکرم (ص) کرمانشاه، هوانیروز و نیروی هوایی در تنگه چارزبر توانستند منافقین را زمینگیر کند. اگر عمل به موقع این نیروها نبود، منافقین وارد کرمانشاه میشدند و هزاران نفر از مردم کرمانشاه را قتلعام میکردند.
انتهای پیام