شهید آوینی: بهراستی منافقین بر این توهم بودند که خلق با آنها هستند؟ مگر انسان تا کجا می تواند گمگشته سراب وهم باشد که اینچنین بیندیشد؟ کدام خلق…!؟ جوانی که بعد از انفاق یکی از پاهایش در راه خدا باز هم با یک پا روی به جبهه می آورد، و یا آن غفلتزده واماندهای که در حاشیه خیابان پهلوی سرگردان است و از وجود انسان، تنها با آن حیوان حریص و لذتپرستی آشناست که در زیر پوست او لانه کرده است؟ کدام یک..!؟
منافقین از همان آغاز ، غافل از حقیقت، در جهان توهمات خویش می زیستند و گمگشتگان سراب خیالات واهی خود بودند. آیا باید اسلام را از امانتداران وحی و ذخیرههای الهی آموخت و یا از غربزدگان فرنگپروردهای چون سرکردگان منافقین…؟ مگر تا کجا می توان در سراب گمگشتگی فرو شد که اینان را منادیان اسلام پنداشت…؟ مگر نه اینکه درخت حکمت در خاک اخلاص می روید و اخلاص در آزادی از تعلقات است…؛
یاد باد یاد مردان مرد…
انتهای پیام