اختصاصی فراق
ماده ۴- جدایی دین و دولت، آزادی ادیان و مذاهب
رجوی با نظر خودش در شورای به اصطلاح ملی مقاومت نام باصطلاح دولت موقتش را جمهوری دمکراتیک اسلامی نامید. او ساعتها برای پسوند اسلامی با اعضای شورا جر و بحث کرد و به هیچ عنوان دلیل و برهان آنها برای حذف پسوند اسلامی را نپذیرفت. آموزههای مجاهدین در تشکیلات فرقه تماما با بهرهگیری و سواستفاده از قوانین اسلامی و مذهب تشیع است.
به چه دلیل تمام زنان مجاهد حجاب اسلامی دارند؟ مریم قجر به چه دلیل محجبه است؟ رجوی به چه دلیل خود را رهبر عقیدنی مینامد؟ رهبر کدام عقیده، مگر عقیده هر فرد نمایی از باور و عملکرد او به مرام خاصی نیست؟ آیا مسعود رجوی رهبر عقیدتی کمونیسیم، لنینیسم یا دمکراتیسم است؟ چرا اعلام عمومی نمیکنند که مذهب و دین اسلام را کنار گذاشتهاند؟
در حالی که تبلیغات فرقه رجوی بر پایه دین و مذهب است، واقعیت جز این نخواهد بود که مریم قجر فقط برای خوشرقصی و نمایش اروپایی مجبور به استفاده از اینگونه شعارها و رنگ و لعابهاست. نمیتوان حکومت، دولت و کشوری را پیدا کرد که از دین و آیینی پیروی نکند. اگر منظور آنان نمایش سکولاریسم و تابعیت از این مدل حکومت است، این مدل هم اسم خاص خود را دارد و اعتقادات بر پایه سکولاریسم است. پس چرا این شهامت وجود ندارد اعلام عمومی کنند سکولار شدند و دین و مذهب اهمیتی ندارد؟
طبعا در آن صورت، عنوان رهبری عقیدتی رجوی، حجاب زنان، آیینها و مراسمهای مذهبی و حتی اجرای اهدافی با بهانههای دین منحل خواهد شد و سرمایهگذاریهای فرقه یک شبه به فنا میرود. آیا رجوی با دین و حکومت مذهبی مشکل دارد؟ جواب خیر است. این ژستهای غربیپسند اوست. او به شدت به ولایت و نقش رهبری معتقد است و آرزویش است، ضدیت او تنها به دلیل خوی دیکتاتوری است. او نقشی روحانی برای خود قائل است و بارها میگفت همه باید در رکاب او حاضر به جنگ شوند و هزاران تن هم در این راه بمیرند مباح است! ژستهای به شدت متناقض فرقه یعنی ادعای سکولاریسم و جدایی دین از دولت این چنین برملا میشود. مسعود رجوی آب میخورد دم از دین و اسلام و تفسیر قرآن میزد و بهزعم خودش ملاک برتریش را بر اساس آموزههای دینی توجیه مینماید. متابعت اعضا از خودش را بعلت منصب ایدئولوژیکی توجیه میکند و میخواهد که اینچنین باشد. حال چنین شخص مکاری مدعی سکولاریسم و جدایی دین از دولت شده است.
ماده ۵- برابری کامل زنان و مردان، حق انتخاب آزادانه پوشش، جلوگیری از هر گونه بهرهوری از زنان
سوءاستفاده و بهرهوری از زنان در فرقه رجوی را یج است. جالب اینجاست که فرقهای چنین ادعایی نسبت به زنان دارد که اعضایش بردههایی هستند که از اختیار عمل و قدرت تصمیمگیری و تمامی مواهب و حقوق عادی زندگی محرومند.
زنانی که به ظاهر در ردههای فرمانده قرار میگیرند، قدرت و اختیاری ندارند. آنها با دستور رجوی از همسرانشان طلاق گرفتند. حق نگهداری فرزند از آنان سلب شد مقطوع نسل و عقیم شدند. احدی اجازه تشکیل خانواده ندارد. از ارتباط با دنیای بیرون، خانواده و اجتماع محروم هستند و در هیچ کدام از مراحل زندگی خود اجازه تصمیمگیری و تعیین سرنوشت و حتی شغل را ندارند. زنان فرقه ملزم به پوشش اسلامی هستند. مجبور به بیگاری و اطاعت محض بدون دسترسی به مجامع بین المللی و حقوقی عمر میکنند. تخصص، سابقه و تحصیلات معنایی ندارد، ملاک برتری اطاعت و «سرسپاری مطلق» و «عدم اعترض» به رجوی و تشکیلات است.
ماده ۵ برابری کامل زنان و مردان، حق انتخاب آزادانه پوشش و جلوگیری از هر گونه سوءاستفاده و بهرهوری از زنان، در فرقه رجوی یک ادعای بیاساس است. اعضای این فرقه ادعا میکنند که زنان آنها بردههایی هستند که از اختیار عمل، قدرت تصمیمگیری، تمامی مواهب و حقوق عادی زندگی محروم شدهاند. زنانی که به ظاهر در ردههای فرماندهای قرار میگیرند، هیچ قدرت و اختیاری ندارند. آنها با دستورات رجوی از همسرانشان طلاق گرفته و حق نگهداری از فرزندانشان سلب شده و مقطوع نسل و عقیم شدهاند. هیچکس اجازه تشکیل خانواده را ندارد.
زنان در این فرقه مجبور به پوشش اسلامی هستند و محروم از ارتباط با دنیای بیرون، خانواده و اجتماع میباشند. آنها در هیچ مرحلهای از زندگی خود اجازه تصمیمگیری، تعیین سرنوشت و حتی انتخاب شغل را ندارند. زنان در این فرقه مجبور به بیگاری و اطاعت محض بدون دسترسی به مجامع بینالمللی و حقوقی عمر میکنند. تخصص، سابقه و تحصیلات معنایی ندارد و ملاک برتری اطاعت، سرسپری مطلق و عدم اعتراض به رجوی و تشکیلات است. زنان مجبور به کار اجباری در جلسات مورد انواع دشنام و انتقادات قرار میگیرند و با ابتلا به انواع بیماریها و سرطان، با مرگ زودرس روبهرو میشوند. زنان ناراضی به قتل میرسند و بیش از ۵۰ تن از زنان این فرقه بدلیل عدم رسیدگی به بیماریهای ساده جان خود را از دست دادهاند. زنان در این فرقه به عنوان رهبر تابع هستند و بر اساس تعالیم و آموزشهای سازمانی از زندگی، قدرت تفکر، تحلیل و شعور خود گذر میکنند و به افرادی مطیع و تسلیم مطلق در راستای امیال و منافع رهبر فرقه تبدیل میشوند. حال چگونه میتوانند ادعا کنند که زنان در این فرقه آزادی کامل و حق پوشش ازاد دارند؟
ماده ۶- دادگستری و نظام قضایی مستقل با حق دفاع و دادخواهی
در تشکیلات رجوی بارها و به کرات دادگاه و محاکمه به خصوص برای اعضا ناراضی برگزار میشود. جلسات رعب انگیز و محاکماتی بدون وکیل حق اعتراض و دفاع. در قوانین فرقه رجوی حق آزادی انتخاب به تمسخر گرفته میشود؛ جداشده بریده و خائن معرفی و به اعدام محکوم میشود. افراد ناراضی به قتل میرسند. زنان به بردگی گرفته میشوند و بیش از مردان استثمار میشوند.
ابتداییترین حقوق انسانی یعنی اختیار برای نوع زندگی و ارتباط با جهان خارج در فرقه وجود ندارد. زنان و مردان حق تشکیل زندگی ازدواج و فرزند آوری ندارند. عشق ممنوع است و باید همه فرد روانی و خودشیفتهای چون مسعود و مریم رجوی را بپرستند. سرپیچی از این قوانین جرم است.
اعضا ناراضی که خواهان جدایی بودند می باید حداقل از دو سال در زندان های فرقه سپری می کردند بعدها کلا خروج را ممنوع کردند. حکم جدایی زنان مرگ است. حکم های فرقه با کدام دادگاه و محکمه های بین المللی و حقوقی دنیا برابری می کند؟
درون تشکیلات فرقه زندان و شکنجه قتل و حکم اعدام وجود دارد. طی سالهای ۱۳۶۴، ۱۳۷۳، ۱۳۸۰ دهها تن را محاکمه و ماهها زندانی و شکنجه نمودند. در بخش پرسنلی مکانی به نام خروجی وجود داشت که از شش ماه تا دو سال وده سال افراد را زندانی می کردند. شاهدان حاضرند در هر دادگاه رسمی و بینالمللی با مدرک وجود زندان قتل و شکنجه درون فرقه رجوی را شهادت بدهند.
۷- خودمختاری اقوام
سرزمین ایران کشوری است تشکیل شده از اقوام متنوع از جمله اقوام کرد، لر، بلوچ، ترک، فارس، قشقایی، عرب، مازنی، گیلکی و ترکمن که میتوان آنها را نام برد.
بدیهی است اقوام و اقشار مختلف ایران با قدمت پنج هزار ساله، در عین تنوع اما با ریشههای تاریخی یکسان هزاران سال در کنار هم زیسته و وحدت عینی پیدا کردهاند.
براساس برخی نظریهها، از جمله تیلور: «کشورهایی که از اقوام گوناگون ولی برخوردار از یک ریشه تمدنی و هویتی تشکیل شدهاند، حکومت ملی (سرزمینی) در آنها واقعیت دارد و دستخوش فروپاشی نخواهد شد»، مانند ایران که با وجود کثرت از عین وحدت برخوردارند و تاریخ پنج هزار ساله ایران گواه است.
نسخه خودمختاری اقوام با رنگ و لعاب دموکراسی، همان افکار امپریالیستی با مقاصد تجزیهطلبی است.
قومیت در ارزیابی امنیت ملی متغیر مهمی محسوب میشود. هرچه یک دولت ملت منسجمتر و یکپارچهتر باشد، وضعیت امنیتی آن ثبات بیشتری دارد و قویتر است. ملتهای نامنسجم زمینه بالقوهای برای بروز رخدادهای ضدامنیتی فراهم خواهند کرد. با توجه به لزوم امنیت ملی در هر کشور که به طور خاص تاکید بر انسجام و یکپارچهگی اجتماعی دارد، میتوان نتیجه گرفت که جوامع ضعیف و اجتماعات گسسته که میزان انسجام گروههای اجتماعی و قومی در آن کم است، با درصد بیشتر گریز از مرکز، تضادهای قومی و ضعف امنیتی برجسته و حاکم میشود.
هویت ملی و هویت قومی توامان در میان اقوام ایرانی برجسته و قوی هستند. هر دو نوع هویت پایگاه قوی داشته و ریشه در تاریخ فرهنگی یکسان دارد.
ملت ایران در عین داشتن زبانهای قومی، اقتصاد محلی، ادیان و مذاهب مختلف و حتی خردهفرهنگهای متفاوت، هیچگاه از هویت ملی ایرانی خود دست نکشیده است. در زمانهایی توطئههای خارجی در کار بوده است و تمرکز دشمنان بر قومیتگرایی جهت رسیدن به اهداف تجزیهطلبانه ایجاد شده است.
لذا طرح خودمختاری و رنگ و لعاب دادن به موضوعات قومیتی، در حالی که چنین مشکلی درون ایران وجود ندارد، فقط برای هموار کردن راه دشمنان بهانه میشود. گروههایی چون احوازیون و فرقه رجوی با توسل به این خواست دشمنان، دنبال جلب اعتماد هستند، غافل از آنکه ایران کشور تاریخی است و تاکید میشود گروههای قومی آن هزاران سال به مسالمت در کنار هم زیسته و منازعهای به عنوان جداییطلبی از نظر تاریخی در ایران وجود نداشته، الا یک صد سال گذشته که دشمنان با طرحهای استعماری و تجزیهطلبانه، بدنبال تشکیل و تقویت گروههای جداییطلب با هدف تضعیف بودهاند و با سواستفاده از طرحهای پیچیده قومگرایی تحت پروژههای خودمختاری بدنبال تجزیه و تقسیم جغرافیایی ایران هستند. این شعار فرقه نه بخاطر اقوام بلکه بدلیل اهداف دشمنان و کسب امتیاز است.
۸- عدالت و فرصتهای برابر اشتغال در بازار آزاد برای همگان و احقاق حقوق سایر اقشار
سازمان مجاهدین در مینی جامعه کوچک خود نتوانست عدالت کاری، تحصیلی، اقتصادی و فرهنگی ایجاد کند. زمانی که در نمونه و الگوی یک گروه کوچک توان اجرای عدالت و برابری را ندارد، میتوان نتیجه گرفت که استفاده از این عبارات و شعارها تنها جهت فریب افکار عمومی است.
در زیر نیز تیتر وار برخی از حقوق تضییع شده اعضا ذکر میشود:
-طلاق بیش از هزار زوج و از هم پاشیدن خانوادهها
-جدا کردن بیش از ۸۰۰ کودک از پدر و مادر و کوچ دادن به سایر کشورها بدون پشتوانه مالی و ارتباط با خانواده
-پولشویی، راهاندازی و جعل کانونهای اخاذی به نام صندوق کمک به کودکان قربانی جنگ
-عقیم کردن بیش از صد و پنجاه زن با عمل جراحی خارج کردن رحم و مقطوع نسل کردن چهار هزار تن (کل اعضای فرقه)
-خودکشی و قتل بیش از صد تن از اعضای ناراضی و حتی سرسپرده که تاکنون با اسم و شاهد افشا شده
-عضوگیری اجباری نوجوانان زیر ۱۸ سال برای جنگ و اقدامات تروریستی و قرار دادن آنها تحت آموزشهای فرقهای
-قطع ارتباط اعضا با خانواده، کشور، دنیا، ایجاد محدودیتهای مختلف، محرومیت از حقوق اولیه انسانی، حق ارتباطات و زندگی طبیعی
-فشار مضاعف به زنان از قبیل محروم کردن آنان از حق ازدواج، فرزندآوری، مادر شدن و نگهداری و ارتباط با فرزندانی که از قبل داشتند
-ایجاد زندانهای متعدد، بازداشت، شکنجه و ضرب و جرح اعضای معترض
-ایجاد اردوگاه و حصار خارج از استانداردهای حقوقی و بینالمللی
-آدمربایی، عضوگیری پنهانی بدون مطلع کردن افراد جدید الورود از قوانین داخل تشکیلات با تقلب اعطای پناهندگی و دروغ فرستادن به خارج
-سوءاستفاده از کودکان آواره در اروپا برای اخاذی مالی و جمعآوری اعانه
-اخاذی از خانوادههای اعضا، انتقال اموال ارثیه و امکانات مالی آنان تحت عناوین مختلف به سازمان
حال باید دید بر چه اساس و با چه وقاحتی مریم رجوی مدعی اجرای ازادی بیان و اندیشه در ایران توسط اوست که از اجرای یک بند آن در کمپهای خود عاجزند.
ماده ۹- احیای محیط زیست
در جهان امروز، تأکید بر مفهوم احیای محیط زیست و فضای سبز امری بدیهی است و هیچ کشوری با این امر مخالفت ندارد. اما متأسفانه در یک یا دو دهه اخیر، شاهد هستیم که دشمنان ایران با سوءاستفاده از موضوع محیط زیست و گستردهای از آن، تعدادی از جاسوسان و دشمنان را تحت عنوان پروژههای بهبود و حفاظت از محیط زیست، وارد ایران کردهاند. تأکید یک فرقه مخرب که تحت دستورات دشمن خارجی قرار دارد، به این موضوع مشکوک است.
ماده ۱۰- ایران غیر اتمی
در ارتباط با این نظریه باید گفت که هر فرد یا گروهی که نسبت به غیر اتمی بودن ایران ایده و طرحی ارائه دهند، بدون شک در صف خائنان و خیانتکاران قرار دارند و خواهند بود. برخی کشورهای همسایه ایران از جمله پاکستان، هند، و همچنین برخی کشورهای آسیایی مانند چین، ژاپن، روسیه، کره شمالی، اسرائیل و کشورهای مهم دنیا از جمله فرانسه، امریکا، و بریتانیا کشورهای اتمی هستند. بیش از بیست کشور در جهان از راکتورهای اتمی برای تأمین برق و نیازهای صنعتی و پزشکی استفاده میکنند.
به طور بدیهی، در ساختار قدرت، کشورهای غیر اتمی به عنوان طعمههای آماده برای ابرقدرتها هستند. همچنین، محصولات دانش و انرژی هستهای تنها به بمبهای اتمی محدود نمیشوند، زیرا قدرت و انعطافپذیری برای هر کشوری را به ارمغان میآورند. انواع کاربردها و دستاوردهای انرژی هستهای در زمینههای پزشکی، صنایع غذایی و کشاورزی، صنعت، مدیریت آب، و تولید برق وجود دارد. علوم و فناوری هستهای به عنوان فناوری برتر شناخته میشود و تأثیر این علوم بر افزایش دانش بشری اثبات شده است و میتواند به عنوان یک عنصر اساسی و ضروری برای توسعه پایدار محسوب شود.
ابرقدرتها، در حالی که خود از این امکانات برخوردارند، به دلیل حفظ سلطه و برتری خود، به محرومیت سایر کشورها از توسعه و توانایی هستهای تمایل دارند. یکی از امکانات اصلی بازدارندگی ایران در دهههای گذشته، دانش هستهای و قدرت موشکی بوده است. ایران غیر اتمی تنها یک شعار اجنبی و دشمنانه است و بس.
بررسی برنامه نمایشی مریم رجوی تحت عنوان « طرح ۱۰ مادهای برای ایران» / ۱
مریم سنجابی
انتهای پیام