وقتی که در فرقه رجوی بودیم از نیمه اسفندماه یک احساس عجیب عزا، در بین همه بچه ها شکل می گرفت. به جای اینکه به فکر عید نوروز و بهار و زیبایی های آن پس از زمستانی سرد و جانسوز بوده باشیم، باید برای بیگاری طاقت فرسا و مراسم های نمایشی آماده می شدیم.
اما امسال اولین بار است که پس از سال ها آماده سازی عید و درست کردن سبزه معنی خاصی برایم داشت. شاید بپرسید پس پارسال چی؟ پارسال به دلیل اینکه دوستانمان در اردوگاه بسته مهاجرت محبوس بودند خیلی به دل ننشست
اما امسال پس از گذراندن پیروزی های بزرگ و دستاورد های کلان توسط اعضای جداشده ایرانی، خاطره شیرینی برایمان ثبت شد.
به خصوص کار تیمی و گروهی اعضا با برنامه ریزی های درست و به جای دست اندرکاران در انجمن نجات آلبانی. حتی کار را به جایی رساندیم که توانستیم بزرگترین کنفرانس ایرانیان را در شهر تیرانا پایتخت آلبانی اجرا کنیم. قبل از این رویداد بزرگ برگزاری کنفرانس کورچه و کنفرانس آزادی بیجار رحیمی، علی زمانی و انبوهی ملاقات ها و دیدارها با شخصیت های حقوقی بشری در سقف آنها خانم السا بالاهوری و… همه باعث شد تا فرقه رجوی افسار پاره کرده و دست آویز ریز و درشت شود تا جلوی پیشرفت انجمن نجات آلبانی که تنها امید خانواده های چشم انتظار است را به هر قیمتی سد شود.
حالا به خاطر یک کار درست و تصمیم به جا نه تنها انجمن نجات آلبانی متوقف نشده بلکه در یک نگاه نشان از ارتقای کیفیت دارد تا برسد روزی که تک تک عزیزان در اسارت گاه اشرف راهی انجمن نجات در آلبانی شوند. به امید آن روز.
حمید آتابای _ تیرانا
انتهای پیام