• امروز : چهارشنبه - ۷ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Wednesday - 27 November - 2024
روایت «محمود دشتستانی» از نشست‌هایی در فرقه رجوی که فرد را از ارزش انسانی تهی می‌کند

نشست‌های غسل هفتگی هدیه‌ای از من به شما ! / هر گزارش کثیف‌تر بود، بیشتر تشویق می‌شد

  • کد خبر : 44064
  • 13 ژانویه 2024 - 12:27
zanan rajavi34

در مسیر تهی کردن فرد از هر ارزش انسانی و در جریان سلسله نشست های مغزشویی و در راستای آن، نشستی جمعی گذاشته شد و رجوی گفت: «نشست های غسل هفتگی هدیه ای از من به شما!»

او توضیح داد که این نشست‌ها برای نزدیک شدن هر چه بیشتر شما به انقلاب مریم و شستشوی روح و روانتان از زنگارهای استثماری جنسی و جنسیتی است. این توضیح برای ما کافی بود تا این موضوع را حس کنیم که کم کم میخواهند تا سلولهای باقی مانده از انسانیت ما را هم نابود کنند، زیرا آنها می گفتند که غرائز انسانی خودتان را هم از بین ببرید و این مسئله جدای از زن و زندگی نبود. زیرا پشت سر هم بعد از اعلام این نشست قوانین و ضوابط و چارچوب هایش ابلاغ می شد و ما هم به ناچار ملزم به اجرا بودیم.

قانون این بود که لغزش ها و ذهنیت های مربوط به خانه و همسر و بچه دار شدن و تشکیل خانواده را و همین طور هر چیزی در رابطه با زن که به ذهنمان می‌آمد را هر روز بنویسیم و در نشست‌های غسل هفتگی در روزهای جمعه، جلوی جمع ۴۰ نفره بخوانیم و آن جمع هم که خودشان هم همان موردها و نمونه‌های دیگری را داشتند، بهمان انتقاد کنند که مثلا چرا این مورد به ذهنت آمده است و با فحش و فضیحت و بد دهنی شخص را متعهد به کنترل ذهن خودش کنند. در این رابطه بحثها و مقالات بسیاری نوشته شده است.

اما روزی آمدند و گفتند که از این پس خانواده را هم وارد فاکتها و نمونه های گزارشات غسل هفتگی کرده و بخوانید، این مورد مرا به هم ریخت و رابطه گزارش نویسی درباره ذهنیت های جنسی و جنسیتی و زن و بچه را با عواطف و احساس خودم به پدر و مادرم و خواهرم و برادرانم نمی دانستم! و برایم قابل هضم نبود. البته این رابطه را سوال کردم، ولی خیلی محترمانه گفتند دهنت را و ذهنت را ببند و هر چه میگویند انجام بده.

بعد از این برخورد نباید بیشتر سوال کرد و یا ادامه داد زیرا که: یک مارک بریده و یا مزدور و یا نفوذی و یا یک پا در مبارزه و یک پا در زندگی دارد، به شما می زنند و دیگر می شوی مجاهد روی میز و برایت مراقب می گذارند و درهر نشستی سوژه جمعی میشوی که توسط خود مسئول نشست تحریک شده اند که بریزند سرت و از زنده بودن پشیمانت کنند، لذا هرگز نباید سوالی کرد زیرا که خود ما آگاهانه رباطهای در دست رجوی و تشکیلات بودیم و هر روز کوک می شدیم. سوال من این بود:

چرا خانواده در نشست های غسل هفتگی؟ احساس هر انسان به خانواده اش یک احساس پاک عاطفی و یک احساس خونی است این مورد نه یک احساس جنسی است و نه یک احساس جنسیتی. پس چرا؟ من که با خانواده لغزشی متوجه ام نیست؟

بعد از اینکه از اتاق کار مسئول بیرون آمدم به این فکر کردم که با پدرم وقتی که به اشرف آمده بود، برخورد تند و خشنی کردم، البته مقدار زیادی از این رفتار را به اجبار انجام دادم زیرا که یکی از مسئولین پهلویم نشسته بود، پدرم عکس خواهر و برادرانم و مادرم را آورده بود و به من نشان داد، من هم علی رغم میل باطنی ام در یک نگاه لحظه ای همه را در ذهنم حفظ کردم و در واقع از روی همه آنها در ذهن عکس گرفتم، همه را پرت کردم روی زمین و با پرخاش به پدرم گفتم این آشغالها چیه با خودت آورده ای، من اینجا صدها خواهر و برادر دارم و دیگر با مزدوران به اشرف نیا! البته خودم باورم نمی شد که بعد ۲۶ سال دیدن پدرم دارم چنین برخوردی می کنم. بغض گلویم را خوردم. لحظه سختی بود. فقط ما جدا شدگان می دانیم و حسش می کنیم.

برگردیم به موضوع غسل هفتگی؛ آری مریم خانم و انقلابش و خود رجوی فکر می کردند که همه اعضا در تشکیلات و بقول خودشان کادرها و اعضای تراز مکتب و گوهرهای بی بدلیل (لقب برادران) و نوامیس ایدئولوژیک (لقب خواهران) که البته همه این القاب هندوانه های کذایی زیر بغل هر کادر تشکیلاتی بود، جنسی هستند و مسائل جنسی است که می تواند خوره مجاهد خلق انقلاب باشد، لذا همه تمرکز روی این موضوع شکل می گرفت و هر نمونه گزارشات کثیف تر بود و خوانده می شد مورد تشویق بیشتری قرار می گرفتی! گزارشات بایستی با ذهن کثیف و آلوده رهبر و دنبالچه هایش در لایه های مسئول همخوانی می‌کرد و با گزارشاتی که ما می خواندیم خودشان را ارضای ذهنی و روحی می کردند.

بله خانواده قدرت متلاشی کردن و نابود کردن انقلاب مریم خانم را بیشتر از ذهنیت های جنسی و جنسیتی داشت و طبق معمول محاسبه رجوی در این مورد هم اشتباه بود. دیدن زن و تصورات جنسی آن چنانی خللی در کارها و فعالیتها و ماندن ما در صف تشکیلات با تمام مصائب و مشکلاتش ایجاد نمی کرد، اما آمدن پدرم و دیدن عکس‌های خانواده ام در یک نگاه و بعد آمدن مادرم و ۲ روز را سپری کردن در هتلی در اشرف به همراه پدرم و بعد دیدن پدران و مادران دیگر اعضا در واقع بمباران انقلاب و ایدئولوژی کذایی مریم در طی ۱۲ سال بود.

در اینجا بود که فهمیدم شامه ضد ارزشهای انسانی رجوی خوب عمل کرده که می گوید ذهنیت ها در رابطه با خانواده را در نشستهای غسل هفتگی بخوانید زیرا که او خوب می دانست که زنده شدن خانواده در ذهن مجاهد خلق انقلاب کرده توطئه ای قوی در مقابل انقلاب بی ریشه درونی مجاهدین است و نه زن و ذهنیت های جنسی که خودش بیش از همه به آن آلوده بوده و هست! مریم رجوی می‌گفت به میزانی که به زن، زندگی و خانواده فکر می کنید و در ذهنتان برجسته می‌شود، به همان میزان از رهبری و مبارزه دور می‌شوید به همین دلیل پس از مدتی خانواده را جوخه تیرباران تشکیلات خواندند و نه زن و آلودگیهای جنسی را.

روایت از: محمود دشتستانی

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=44064