نامه خانواده علی پاک به فرزند دلبندشان در اروپا
سلام پسرم
سلامی مالامال از مهر ، محبت و صمیمیت مادرانه از راهی دور و به غربت دوری که این فاصله و جدایی را مسعود رجوی ضد خلق بوجود آورده است.
پسرم من مادرت فوزیه هستم. مادری که با ذره ذره وجودم تو را بزرگ کردم و امید داشتم که روزی نهال امید من بارور شود و ثمره اش را ببینم . فرزندم چه شب ها که در کنار گهواره ات بیدار ماندم و تمام شب زنده داری ها ، دلواپسی ها ، نگرانی ها و سختی ها را به جان خریدم تا بزرگ شوی و زندگی تشکیل بدهی و به وجودت افتخار کنم. اما چی شد لولو قصه ی بچه ها تو را ازمن گرفت و باز هم نگرانی و دلواپسی جدیدی در من به وجود آمد.
فرزند دلبندم از این که از مجاهدین جدا شدی و به اروپا رفتی دل مادرت و همه اعضای خانواده را شاد کردی و شکر خدای را به جا آوردم که در آنجا زندگی جدیدی را آغاز می کنی ، مثل دوستانت که از بند اسارت فرقه مخرب رجوی خود را نجات دادند و به اروپا رفتند و در بهترین شرایط زندگی می کنند و حتی کمک کار خانواده شان هستند. من هم امیدوار بودم که روزی با دست پر و روحیه ای عالی به کشورت بر می گردی و شاهد جشن پای کوبی بازگشت تو باشم ، اما نه تنها رویاهام سرابی بیش نبود ، این مدت یک سال وسه ماه است که قطع ارتباط کردی و هیچ خبری از تو ندارم و باز هم غم و اندوه مهمان ما شده است.
امید آن است که با خواندن این نامه تماس بگیری و ما را از نگرانی در بیاوری. درست است که همه خانواده نگران شما هستند اما من مادرم تحملم تمام شده دارم از غصه دق می کنم ، خواهش می کنم با بر قراری تماس آرامش به فضای خانه ام برگردانید.
به امید تماس تلفنی تو به انتظار نشسته ام.
مادرت فوزیه نادری
منبع: انجمن نجات مرکز ایلام