رادیوی سازمان مجاهدین خلق (فرقه رجوی)، در تاریخ ۲۷ اسفند ۶۳ خبر ازدواج مسعود رجوی با مریم قجر را در شرایطی پخش و تاریخ طلاق مریم قجر عضدانلو از همسرش مهدی ابریشمچی را ۲۵ اسفند ۶۳ اعلام کرد.
به گزارش سرویس پژوهش فراق، سبحانی از جداشدگان فرقه رجوی درباره مهدی ابریشمچی چنین نوشته است:
ابریشمچی و همسرش مریم عضدانلو بعد از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ به پاریس رفتند و بعد از مطرح شدن « انقلاب ایدئولوژیک » در سال ۱۳۶۴، وی و مریم عضدانلو به دستور سازمان و مسعود رجوی از یکدیگر طلاق گرفتند. مریم به عقد مسعود رجوی درآمد و مهدی ابریشمچی نیز [در تاریخ ۱۵/۱/۶۴] با مینا خیابانی خواهر کوچکتر موسی خیابانی ازدواج کرد. مینا خیابانی ۱۷ سال از مهدی ابریشمچی کوچکتر بود و ازدواج اول مینا خیابانی نیز محسوب می شد. مهدی ابریشمچی هنگام رفتن رجوی به عراق، همراه وی بود و در تمامی ملاقات های صدام حسین دیکتاتور سرنگون شده عراق با مسعود رجوی، حضور و مشارکت فعال داشته است. وی در بغداد مسئول روابط سازمان با عراق شد و کلیه حمایت های مالی و ( تدارکاتی و تسلیحاتی صدام حسین به سازمان از طریق وی صورت می گرفت. / سبحانی، روزهای تاریک بغداد: ص ۱۲۷
ترکیب مسعود و مریم
هدف اصلی برنامه جنجال برانگیز موسوم به « انقلاب ایدئولوژیک » نه تنها تثبیت، بلکه ارتقای رجوی به مقام رهبرِ پیامبرگونه و لازم الاتّباع و خارق العاده، با ویژگی های استثنایی، در رأس تشکیلات بود.
اندک زمانی پس از آغاز ماجرا، تعریف ها و تمجیدها از رجوی با عناوینی چون« معلم »، « مراد » و « رهبر » شروع شد و با الفاظی همانند « ناطق بالحق » و « امام الهادی » ادامه یافت. مهدی ابریشمچی گفت: اجازه می خواهم که پذیرش مسئولیت خطیر ایدئولوژیکی و متعالی که به حق بر تارک تمام پیروزی های سازمان و به خصوص پیروزی های ایدئولوژیکی آن می درخشد را به رهبرمان، معلممان و مرادمان مسعود و مریم تبریک بگویم. میلیشیا و مجاهدین … از اسم مسعود اراده و ایمان می گیرند و خدا را سپاس می گویم که افتخار درک رهبری مریم و مسعود و این انقلاب ایدئولوژیک را پیدا کردم. / نشریه مجاهد، ش ۲۴۱ : ص ۲۲
دلیل و ماهیت این همه تحسین و تعریف و تمجیدها از « رهبری نوین » چیزی نبود جز ظهور عینی و بروز آشکار حقایق و تحوّلاتی که از مدت ها قبل در سازمان رخ داده بود. در حقیقت، از مدت ها قبل، روابط درونی و رهبری سازمان به سوی رهبری فردی و سلطه شخصی و انحصاری سیر کرده بود.
آنچه تحت عنوان« انقلاب » انجام می شد، نمایشی بود که به وسیله آن« رهبری نوین » می خواست موقعیت خود رابه تأیید همه کادرها و اعضا و سپس هواداران برساند و موانع داخلی را شناسایی و رفع نماید یا سرکوب کند. در فرهنگ جدید تشکیلاتی، اعضا و کادرها باید می پذیرفتند که رهبری نوین نقش« پیشوا » را در سازمان داشته باشد و در همه موارد از جمله مسائل ایدئولوژیک، سیاسی و … مطیع و تسلیم محض وی باشند.
اغلب هواداران و کادرهای محصور در تار و پود تشکیلات، می بایست با اعلام وفاداری آشکار باقیمانده اراده و تفکر مستقل در زوایای درونی و حتی تظاهر به دارا بودن قدرت تشخیص و حق انتخاب را از خود سلب می کردند تا روح و جسم خویش را دربست تسلیم رهبر نمایند.
از ابتدا دو موضوع در کنار هم به عنوان اهداف سازمان از این« انقلاب نوین » مطرح و بر روی آن تبلیغ می شد:
اول ارتقای موقعیت زن و تساوی حقوق زن و مرد در سازمان؛ و دوم مطرح کردن« ترکیب مسعود و مریم » به عنوان« رهبری » همطراز با رهبران بزرگ تاریخ که همانند معصومین(ع) بایستی تبعیت شوند و همه تسلیم فرمان و مشیتی که این دو تعیین می کنند، باشند. در واقع مفهوم این کار از لحاظ تشکیلاتی، علنی ساختن و رسمیت بخشیدن به چرخش از رهبری شورایی به رهبری مطلق العنان فردی و خودکامه بود. زیرا قبلاً هم شورا و مرکزیت بیشتر کارکرد نمایشی داشتند تا واقعی، و در اغلب موارد، همگان، تابع رجوی بودند که توانسته بود بر مقدرات و امکانات سازمان سلطه کامل بیابد. انقلاب ایدئولوژیک فقط تعارفات و تظاهرهای پیشین را برطرف ساخت و « حاکمیت فردی » را عیان تر نمود. (بنابراین ترکیب مسعود و مریم از این پس رهبری نوین سازمان مجاهدین خلق ایران را که همانا رهبری انقلاب دمکراتیک نوین مردم ایران نیز هست، مشخص می کند. / مندرج در نشریه اطلاعیه دفتر سیاسی و کمیته مرکزی سازمان مورخ ۱۹/۱۲/۶۳ )
از طرفی بن بست سیاسی – استراتژیک سازمان موجب ایجاد بحران و شکاف در صفوف آن شده بود و می توانست به اضمحلال تشکیلات بیانجامد. رهبری سازمان، با هدف سرکوب بحران ایجاد شده، علت اصلی تمام شکست های استراتژی های قبلی سازمان را در نداشتن رهبری مشخص که همه اعضا و هواداران از او تبعیّت بی قید و شرط کنند، اعلام نمود.
سابقه رسمی ماجرا
مسعود رجوی در تاریخ ۷/۱۱/۶۳ طی اطلاعیه ای مریم قجر عضدانلو (همسر مهدی ابریشمچی) را به عنوان همردیف مسئول اول سازمان معرفی نمود.
در تاریخ ۱۹/۱۲/۶۳ از سوی دفتر سیاسی و کمیته مرکزی سازمان اطلاعیه ای مبنی بر اعلام تصمیم ازدواج فرخنده توحیدی و انقلابی مسعود و مریم صادر گردید.
در توجیه این ماجرا همچنین اعلام شد که پس از اعلام همردیفی مریم قجر عضدانلو با مسئول اول سازمان، علی زرکش و محمود عطایی، از کادرهای شماره ۲ و ۳ نظامی سازمان طی دو نامه بر ضرورت وحدت فیزیکی (جسمانی) رهبری نوین تأکید کرده بودند.
در این نامه ها این طور استدلال شده بود: حالا که یکی از زنان سازمان، به مرحله و مرتبه رهبری عروج کرده است و همدوش و در کنار رهبر قرار گرفته و قرار است که از لحاظ جسمانی به وحدت برسند. ( مسعود رجوی در مراسم رسمی ازدواج با مریم قجر گفت: پیشنهاد را علی زرکش فرستاده بود و عقل خودم به این پیشنهاد راه نبرد…بعد نوشته محمود عطایی رسید… بله این دو کوه مرد، این دو شیرآهن کوه مرد با مریم و مهدی، عزم ما را جزم کردند / نشریه مجاهد، ش ۲۵۳ . ضمنا علی زرکش نویسنده بیانیه شورای مرکزی سازمان در مورد ضرورت طلاق مریم از مهدی ابریشمچی و ازدواج با وی بوده است./ سبحانی، روزهای تاریک بغداد)
در تاریخ ۲۷ اسفند ۶۳ توسط رادیوی سازمان، خبر ازدواج مسعود رجوی با مریم قجر همراه با تعریف و توصیف های بسیار و با تعابیری چون «دستاورد عظیم شگرف ایدئولوژیکی و ایثار و از خودگذشتگی » پخش گردید و این در حالی بود که این رادیو، طی اطلاعیه ای تاریخ طلاق مریم قجر عضدانلو از همسرش مهدی ابریشمچی را ۲۵ اسفند ۶۳ اعلام نمود.
منبع: سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام
پژوهش و گردآوری: فراق
انتهای پیام