بنا به گفته بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران حوزه دفاعی، توان موشکی و پهپادی کشور و در کل، آنچه که امروز از آن بهعنوان قدرت بازدارندگی یاد میشود، محصول تجربههای متعددی است که در دوران دفاع مقدس حاصل شد.
در آن دوران، رژیم بعثی عراق پس از متوقف شدن ماشین جنگی خود و موفقیتهای ایران در چندین عملیات، اقدام به بمباران و موشکباران شهرهای مختلف کشورمان کرد و در «جنگ شهرها» تعداد زیادی از مردم بیگناه را به خاک و خون کشید.
با توجه به برخورداری عراق از انواع سامانههای پیشرفته پدافند هوایی و دشواری انجام عملیات هوایی در آسمان عراق، ایران نیازمند این بود که برای مقابله به مثل، از موشک استفاده کند و اهدافی را در خاک عراق هدف قرار دهد تا بدین ترتیب عراق را به دست کشیدن از جنگ شهرها وادار کند؛ اما به دلیل تحریمهای نظامی، خرید موشک برای ایران امکانپذیر نبود و کشورمان توانست تنها تعداد معدودی موشک را از کشورهای لیبی و کره شمالی تحویل بگیرد. در این میان، کارشکنی «معمر قذافی» نیز باعث شد که ایران در استفاده از موشکهای ارسالیِ لیبی با مشکل مواجه شود.
فشارها، تحریمها و کارشکنیهای مذکور موجب شد که سردار شهید حسن طهرانیمقدم و جمعی از دانشمندان حوزه دفاعی کشورمان به فکر طراحی و تولید موشک با استفاده از ظرفیتهای بومی بیفتند. بر این اساس، تعدادی از متخصصان ایرانی از جمله شهید طهرانیمقدم ضمن گذراندن دورهای سه ماهه در سوریه و فراگیری اصول اولیه آمادهسازی و شلیک موشک، به مهندسی معکوس دو موشکِ خریداری شده از لیبی پرداختند تا به این ترتیب نخستین گامهای ایران برای تبدیل شدن به قدرت موشکی برداشته شود.
این روند که در سالهای پایانی دفاع مقدس آغاز شده بود، تا جایی پیش رفته که اکنون ایران را در جایگاه پنجمین قدرت موشکی جهان قرار داده است؛ مسیری سخت و طولانی که برای طی کردنِ آن، جانهای عزیزی مثل حسن طهرانیمقدم تقدیم نظام و انقلاب اسلامی شد.
در طول سالهای گذشته، دانشمندان ایرانی موفق شدند که به تدریج برد و دقت موشکهای تولید کشورمان را افزایش دهند؛ به گونهای که اکنون ضریب خطای موشکهای کشورمان کمتر از ۱۰ متر و حتی به گفتهی برخی فرماندهان، کمتر از پنج متر است؛ این موضوع به معنای این است که موشکهای ایرانی، نقطهزن شدهاند و میتوانند با بالاترین دقت و کمترین خطا، اهداف مد نظر را مورد اصابت قرار دهند.
در واقع تفکر «ما میتوانیم» و بهرهگیری از تجربیات دوران دفاع مقدس، توانسته است ایران را به جایگاهی برساند که هرگونه تهدیدی را قاطعانه و بدون نیاز به کمک گرفتن از سایر کشورها پاسخ دهد. نمونه بارز این موضوع را در موشکباران پایگاه تروریستهای داعش در دیرالزور سوریه، پایگاه تروریستهای الاحوازیه در شرق فرات، پایگاه گروهکهای تروریستی تجزیهطلب در اقلیم شمال عراق و بهویژه پایگاه آمریکایی عینالاسد در غرب عراق میتوان مشاهده کرد.
اما در مقابل تفکر «ما میتوانیم»، تفکری منبعث از وادادگی، سرسپردگی و خودباختگی نیز وجود دارد که هرگاه سخن از توانمندیهای دفاعی ایران به میان میآید، در مخدوش جلوه دادن این توانمندیها از هیچ کوششی دریغ نمیکند. افرادی که صاحب چنین تفکری هستند، به دریوزگی مقابل بیگانگان خو گرفتهاند و خودتحقیری، جزئی از ذات آنها شده است. این افراد خودباخته، در حالی توان موشکی جمهوری اسلامی ایران را زیر سوال میبرند که «یوزی رابین» رئیس سابق سازمان موشکی رژیم صهیونیستی و ملقب به «پدر صنعت موشکی اسرائیل» درباره توانمندی متخصصان ایرانی در ساخت موشک گفته است: به احترام توان موشکی ایران کلاه از سر برمیدارم.
البته برخی از مقامات وقت آمریکا مانند «برایان هوک» نیز قدرت موشکی ایران را فتوشاپ قلمداد میکردند تا اینکه پهپاد فوق پیشرفته آمریکایی «گلوبال هاوک» از سوی پدافند هوایی ایران هدف قرار گرفت و منهدم شد. بعد از آن نیز انهدام بخشی از مواضع آمریکاییها در عینالاسد، نظریه فتوشاپی بودن قدرت موشکهای ایرانی را به زبالهدان تاریخ سپرد.
در این میان، خودتحقیرهایی که تراوشات ذهن معیوبشان به آلبانینِشینها شبیه است، علاوه بر تمسخر توان دفاعی کشور، شبهاتی را نیز مطرح میکنند تا بدینوسیله نیز توان موشکی ایران را ضعیف جلوه دهند. یکی از شبهاتی که از سوی این افراد در خصوص نقطهزنی موشکهای ایرانی مطرح شده، این است که چرا ایران فیلمی از حمله موشکی خود به پایگاه تروریستها در دیرالزور سوریه منتشر نکرده است. پاسخ به این سوال، پیشتر از سوی فرماندهان سپاه داده شده بود. علت این امر، نزدیکی پایگاه تروریستها به مقر نیروهای اشغالگر آمریکایی در سوریه بود که با توجه به احتمال رهگیری پهپادهای سپاه از سوی آمریکاییها و تأثیر منفی این موضوع بر اجرای عملیات اصلی، فیلمی از عملیات مذکور تهیه نشد.
به این افراد توصیه میکنیم که جهت کسب اطمینان از نقطهزنی موشکهای سپاه، تصاویر ماهوارهای پایگاه آمریکایی عینالاسد را قبل و بعد از حمله موشکی ایران مقایسه کنند تا اگر فهمی از معنای نقطهزنی دارند، شک آنها نسبت به این موضوع برطرف شود. در واقع، رفتار خودتحقیرها به گونهای است که گویی موشکهای ایرانی نهتنها عینالاسد، بلکه قسمتی از وجود این افراد را به آتش کشیدند. سپاه در حقیقت با هر تیرِ موشک، دو نشان را همزمان هدف قرار داد؛ هم پایگاه آمریکایی و هم قلب مالامال از کینهی تروریستهای مستقر در آلبانی را.
یکی دیگر از مواردی که اشخاص مذکور نسبت به آن معترض هستند، قدرتافزایی دفاعی است. این افراد اینگونه استدلال میکنند که چون برخی دستگاهها و صنایع کشور، مثلاً صنعت خودروسازی وضعیت نابسامانی دارند، پس ایران باید به جای تقویت توان دفاعی خود، به برطرف کردن مشکلات دستگاهها و صنایعی که دچار اشکالات اساسی هستند، بپردازد.
در اینگونه موارد، پیروی از عقل سلیم ایجاب میکند که نیروهای مسلح به جهت انجام صحیح وظایف خود مورد تشویق واقع شوند و اشکالات سایر دستگاههای کشور نیز به مسئولان مربوطه گوشزد شود تا نسبت به اصلاح امور و ارتقای عملکرد دستگاههای مذکور اقدامات لازم صورت گیرد. این در حالی است که افراد خودباخته که خواسته یا ناخواسته تبدیل به پیادهنظام دشمنان شدهاند، تلاش میکنند که نقطه مثبت موجود در کشور را عامل وضعیت نابسامان کشور معرفی و آن را تضعیف کنند.
با توجه به مواردی که بیان شد، عموم افراد جامعه بایستی مراقب ترفندهای رسانهای دشمنان باشند تا از دایره انصاف خارج نشوند و تحت تأثیر القائات معاندان، حرمت خون شهدای بسیاری را که در جهت حفظ استقلال و تأمین امنیت کشور جان باختهاند، نشکنند.
یادداشت از: شهاب شعبانینیا
انتهای پیام