گردهم آیی سالانه فرقه رجوی به رسم هر سال، امسال نیز -البته با تغییراتی- برگزار گردید.
به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق در خصوص نشست امسال چند مساله قابل توجه وجود دارد که اجمالا بدان پرداخته خواهد شد؛
-از لحاظ شکلی نشست سه روزه امسال با نشست سالهای پیش تفاوتهایی داشت. ازجمله محل برگزاری (که مقر فرقه در آلبانی بود و نه ویلپنت پاریس) و شیوه برگزاری آن که در دو قالب مجازی و حضوری تشکیل شد و سخنرانان خارجی نشست جملگی به صورت آنلاین سخنرانی کردند. مطابق انتظار نشست امسال بسیار پرزرق و برق و با هزینه های سرسام آور و تبلیغات سنگین رسانه ای برگزار گردید. حقیقت امر آن است که کیفیت و کمیت نشست های فرقه در سال های اخیر را بررسی تطبیقی نکرده ام اما تا آنجا که می دانم علی الظاهر نشست امسال از نظر کمیت (فقط از نظر کمیت) دارای سخنرانان بیشتری بود که البته با توجه به سخنرانی های مجازی آنان در محل کار یا زندگی خود، طبیعتا امکان استفاده از سخنرانان بیشتر بسهولت در دسترس بود. به ویژه با در نظرگرفتن دلارهای پرداختی فرقه به سخنرانان بابت چند دقیقه سخنرانی که گاها معادل حقوق و مزایای چند سال فعالیت یک کارمند معمولی در آمریکا یا اروپاست.
باری، اندر داستان اثبات پرداخت وجوه به سخنرانان و به زبان خودمانی سخنرانی برای پول (بدون درنظرگرفتن ماهیت یا تاریخچه تشکیلات رجوی) هرچه بگویم زاید و اضافه گویی است. کافیست مطالب نشریات معتبر اروپایی و آمریکایی منجمله گاردین، اشپیگل، ان.بی.سی و … را بررسی کنید. اما حقیقتی که نباید از نظر دور داشت این است که؛
اولا؛ بنظر می رسد هزینه های نشست امسال فرقه با این سطح از تبلیغات و شلوغ کاری از ده میلیون دلار تجاوز کرده باشد. از این جهت به احتمال زیاد پرهزینه ترین نشست سازمان در سال های اخیر بوده است. (که البته دلیل آن بعدا عرض خواهد شد.)
ثانیا؛ قطعا در دنیا کمتر تشکیلاتی قادر به برگزاری چنین میتینگ های پرهزینه ای است. نکته جالب ماجرا نیز همینجاست گروهی که فی الواقع در میدان (کف خیابان)، کمترین سمپات و همفکر را دارد و حتی فراتر از آن، منفورترین گروه است، در عمل از بیشترین توان جهت جذب منابع مالی و فعالیت های تبلیغاتی و رسانه ای برخوردار است.
مجموع این عوامل، ذهن تحلیلگر را به این سمت سوق خواهد داد که تامین چنین هزینه هایی به دو شکل امکانپذیر می باشد؛ دریافت کمک های مالی از دولتهای حامی (و البته ثروتمند) و ارتکاب جرایم سازمان یافته فراملی همچون قاچاق انسان یا مواد مخدر و پولشویی. در مورد جذب حمایت های دولتی، با توجه به ادله و شواهد در دسترس و اظهارات برخی جداشدگان از فرقه، قطعیت وجود دارد. در مورد دوم نیز به ویژه با توجه به حضور این تشکیلات در آلبانی (که فاسدترین سیستم حکومتی در اروپا و یکی از فاسدترین ها در جهان است) کمتر جای تردید باقی می ماند. فراموش نکنیم که تشکیلات رجوی کمتر از یک دهه است که امکان فعالیت قانونی در اروپا و آمریکا را پیدا کرده است. مضافا آنکه در سال ۲۰۰۳ دادستانی فرانسه علیه سران این فرقه به اتهام پواشویی و … اعلام جرم کرده بود.
-از جمله نکات برجسته میتینگ امسال که رسانه های فرقه بر آن مانور گسترده ای داشتند، سخنرانی مایک پمپئو (به عنوان وزیر خارجه سابق آمریکا)، یانس آنشا (نخست وزیر اسلوونی و رییس دوره ای اتحادیه اروپا) و گری کاسپاروف (شطرنج باز معروف روس و از مخالفان دولت پوتین که هم اینک در نیویورک نهادی حقوق بشری را مدیریت می کند. چندین نماینده و سناتور مطرح از کنگره آمریکا (از هر دو حزب؛ شامل مک کارتی، تد کروز، باب منندز و …) و تعدادی از پارلمانترها و مقامات سابق کشورهای مختلف اروپایی در این نشست سخنرانی کردند. در این خصوص باید به چند نکته توجه داشت؛
اول؛ برخلاف تصور بسیاری از نویسندگان، به نظر اینجانب سطح و وزن سیاسی مقامات آمریکایی شرکت کننده در نشست امسال در قیاس های با سالهای اخیر (بویژه سالهای دولت ترامپ) کاهش محسوسی پیدا کرده بود. نمایندگان مجالس کشورها همواره در این نشست ها حضور خواهند یافت و دلایل آن بعدا گفته خواهد شد. مساله مهمتر حضور دولتمردان و مقامات سیاسی (در دوره تصدی سمت) در این نشست هاست. اهمیت حضور جولیانی و جان بولتون مثلا در نشست ۲۰۱۹ یا سال قبل تر از آن –که دو مقام تاثیرگذار در دولت ترامپ بودند- با حضور آنان در نشست ۲۰۲۱ قابل قیاس نیست. در این خصوص، امسال تقریبا هیچ مقام ذی نفوذ یا تاثیرگذاری از دولت بایدن –دولت وقت آمریکا- در نشست حضور نداشته اند.
دوم؛ برخلاف مانورهای صورت گرفته، به نظر اینجانب حضور پمپئو در نشست امسال واجد اهمیت چندانی نیست و بیشتر انگیزه های مالی و تطمیع آنان از سوی فرقه، محرک حضور در نشست های آن است. کافی است عملکرد و مواضع وی در حدودا سه سال تصدی وزارت خارجه آمریکا بررسی کنیم. تقریبا هیچ اقدام یا اظهارنظر رسمی حمایت گرانه ای از وی نسبت به تشکیلات رجوی نمی بینیم. در نظر بگیرید که صحبت از افراطی ترین محافظه کاران آمریکا (یا همان نئوکان های اولترا رادیکال با عقاید آخرالزمانی) است که تقریبا غالب رسوم و آداب متعارف دیپاماتیک را نیز نادیده می گرفتند.
سوم؛ همواره جای این سوال از مقامات آمریکایی باقی می ماند که در شرایطی که همگان می دانند مریم رجوی علاقه بی حدوحصری برای اقامت و ادامه فعالیت در خاک آمریکا داشته (و دلایل آن نیز مشخص است) –دستکم بعد از اشغال عراق در سال ۲۰۰۳- چرا مقامات آمریکایی هیچگاه اجازه حضور و فعالیت وی در قلمروی آن کشور را نمی دهند؟ به ویژه با این تعریف و تمجیدهایی که سال های اخیر در وصف آزادیخواهی، شجاعت و شایستگی این زن بیان نموده اند.
چهارم؛ قطعا حضور نسبتا پرتعداد مقامات آمریکایی در نشست های فرقه بیانگر قدرت لابی گری و توانایی فرقه در شارژ مالی این افراد است. اما این واقعیت را هم نباید از نظر دور داشت که پارلمانترها و مقامات قوه مقننه –در قیاس با مقامات سیاسی در حال فعالیت- دست بازتری برای شرکت در فعالیت های اینچنینی دارند. چه آنکه اولا؛ مواضع آنان معمولا به عنوان مواضع رسمی دولت متیوع انان برشمرده نمی شود و ثانیا؛ این افراد معمولا برای فعالیت های انخاباتی خود نیاز به جذب منابع مالی قابل توجه دارند که از این جهت، انگیزه بالایی ببرای شرکت آنان در میتینگ هایی این چنینی ایجاد می شود.
پنجم؛ تجربه برگزاری چنین نشست هایی نشانگر این حقیقت است که به نحو غم انگیزی مقوله هایی مانند حقوق بشر و مقابله با تروریسم تحت تاثیر مولفه های سیاسی و منافع ملی کشورها بوده و کنش ورزی دولتها و عاملان سیاسی غالبا بر مبنای منافع سیاسی خود می باشد.
ششم؛ رسوایی کمک مالی (بیش از یک میلیون دلاری) فرقۀ رجوی به حزب افراطی -اولترا راست گرای- ووکس VOXدر اسپانیا که به شدت افکار ضداسلامی و مهاجرستیز داشته و بعضا حتی در کمپین های تبلیغاتی خود از فاشیسم و حزب نازی در آلمان حمایت کرده اند، ادعای انگیزه های مالی سخنرانان و پرداخت مبالغ قابل توجه دلاری به آنان را کاملا باورپذیر می نماید. (ال پاییس، روزنامه مطرح اسپانیایی در گزارش افشاگرانه خود به این موضوع پرداخت و انعکاس گسترده ای در سایر نشریات مثل اشپیگل و ال دیاریو یافت). [نگارنده پیشتر در یادداشتی به این موضوع پرداخته است که در فضای مجازی قابل دسترس است].
پیش از برگزاری این نشست در یادداشتی بر این موضوع تاکید کردم که فرقه تمرکز خود را بر انتخابات ریاست جمهوری امسال و ایجاد فشار بر رییس جمهور جدید با محوریت حقوق بشر خواهد گذاشت. تقریبا تمامی سخنرانان بر این موضوع متمرکز بوده و محور اصلی و بیت الغزل سخنرانی های امسال بود. با استناد به همین مساله بسیاری از سخنرانان، منجمله مریم رجوی، غرب را از ادامه گفتگوهای هسته ای با جمهوری اسلامی ایران و دستیابی به توافق برحذر داشتند.
نکته ای که کاملا مشهود است اینست که تشکیلات رجوی انتخاب سیدابراهیم رییسی بعنوان رییس جمهوری ایران را فرصت مغتنمی برای مطرح ساختن خود با کلیدواژه های اعدام های ۶۷ و رخدادهای دهه ۶۰ می دانند. اینکه رییس جمهور منتخب در مقام پاسخ به حوادث مزبور چه می گوید یا اساسا حق با کیست مدنظر من نیست. بهره برداری این فرقه تروریستی از حوادث تاریخی آن هم در شرایطی که لکه ننگ خیانت به وطن، همدستی با دشمن و برادرکشی تا ابد بر پیشانی این خائنان زالو صفت باقی خواهد ماند، مسالۀ من است.
یقینا جامعه ایران و به خصوص نسل های جوانتر هیچگاه بهانه جویی ها و توجیهات این فرقه خائن را نخواهند پذیرفت.
یادداشت از: دکتر نواب محمدی
انتهای پیام / فراق