مسعود رجوی رهبر مفقودالاثر فرقه رجوی چند وقت پیش در پیامش از دیار باقی نوشت: «استبداد و آزادی کشی، غصب حاکمیت و کشتار فرزندان یک ملت «در رأس گناهان کبیره» است.»
ابتدای تمام نشست های مسعود رجوی، با تفسیر آیات قرآن و شرح و ربط آن به غصب حاکمیت مردمی در ایران شروع می شد. همیشه این سئوال در ذهنم بود که مسعود رجوی با چه پشتوانه مذهبی به تفسیر قرآن می پردازد؟
او که هرگز هیچ سبقه تحصیلات و تحقیقات مذهبی نداشت، چگونه و با چه اعتمادی بدین کار مبادرت می کند؟ رفته رفته وقتی بیشتر با شخصیت دجال گونه ی او آشنا شدم، دیگر شکی برایم نماند که مسعود رجوی یک دجال ضدبشر و یک شعبده باز قهار است که درهر عرصه ای خود را صاحب نظر و پیشتاز می داند. مسعود رجوی طوری از امامان و دین اسلام صحبت می کرد که اگر کسی از پیشینه او خبر نداشت، فکر می کرد که او در رابطه مستقیم وحی قرار دارد.
جالب این که در مناسباتی که زنان حجاب سفت و سختی داشتند، مردان اجازه پوشیدن لباس آستین کوتاه در مناسبات روزانه را نداشتند، زنان حق نظافت و آرایش ظاهری را نداشتند، پوشیدن لباس های رنگی ممنوع بود، جداسازی زنان و مردان یک اجبار بود، حتی زمانبندی مراجعه به پمپ بنزین زنان از مردان متمایز بود، خنده زنان و مردان در نزد هم ممنوع بود، مقر زنان از مردان تفکیک شده بود، ترک نماز، گناهی نابخشودنی محسوب می شد، روزه داری هم تاکید هزارباره می شد و … در این مناسبات به ظاهر مذهبی، یک جلد کتاب قرآن پیدا نمی شد و در دسترس هیچ بنی بشری قرار نداشت.
این رهبر عقیدتی عظیم الشان و بلند مرتبه! در پشت پرده شخصیتی دیگر داشت. حجاب زنان در محضر او باز می شد. (مریم رجوی در نشستی دستور داد مگر شما خود را در حریم رهبرعقیدتی نمی دانید؟ مگر شما خود را در حریم مسعود نمی بینید؟ پس روسری های خود را باز کنید؟ با مسعود یگانه باشید!)، در مراسم رقص رهائی در محضر این رهبرصادق! زنان باید روی ملافه های سفید با آهنگ شاد بیژن مرتضوی، رخت های شرک و ریا را از تن به در می کردند و در نقطه رهبری ذوب می شدند! زنانی پر تعداد باید در حضور این رهبر به معراج جمعی می رفتند! زنان منتخب، باید در حضور این رهبر! همه وجود خود را در سینی طلائی، تقدیم رهبر عقیدتی می کردند.
هیچ خط قرمزی برای این رهبر خود منتسب، رسمیت نداشت، در مورد احترام به زنان و حرمت زنان نیز، مرزی وجود نداشت.
رهبر مفسر قرآن مجاهدین، از اعتماد بی حد و حصر اعضای سازمان به خود، بیشترین سوءاستفاده را می کرد.
الان می بینم و بهتر درک می کنم که همه ی شعارها و تبلیغات مذهبی رجوی، آلتی برای تحمیق اعضاء بود که آنان را بیشتر و بیشتر در غار جهالت نگه دارند. اگر قرآن مجید کتابی آسمانی است و باید به تمام رهنمودهای آن عمل کرد، این کتاب باید در دسترس اعضاء قرار می گرفت و به احکام آن عمل می شد، نه اینکه در جواب درخواست کتاب قرآن ، به ما گفته می شد که برادر «قرآن ناطق» است و نیازی نیست اعضاء دنبال قرآن گشته و وقت خود را تلف کنند.
اگر قرآن در آیاتی گفته است که باید با ظلم مبارزه کرد و در مقابل ظلم عصیان کرد، در جای دیگر هم فرموده است که :
« وَ مِنْ آیاتِهِ اَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً لِتَسْکُنُوا الیها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً اِنَّ فی ذلِکَ لاَیات لِقوْم یَتَفَکَّرُونَ.» و از نشانههای او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، ودرمیانتان مودّت ورحمت قرار داد. این نشانههایی است برای گروهی که تفکّر میکنند.سوره روم، آیه ۲۱
یا:
«هُوَ الَّذی خَلَقَ مِنَ الْمآءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ کانَ رَبُّکَ قَدیراً.» و اوست خداوندی که بشر را از آب آفرید، و میان آنان خویشی و پیوند ازدواج قرار داد، و خدای تو بر هر چیزی قدرت دارد. سوره فرقان، آیه ۵۴
امام باقر(ع) از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل فرمودند: «جبرئیل آنقدر بر من درباره زن سفارش و توصیه کرد که گمان کردم طلاق زن، جز در وقتی که مرتکب فحشاء قطعی شده باشد سزاوار نیست.»
تحجر و ارتجاع مسعود رجوی در مسئله اسلام، اظهر من الشمس است، اگر در بند الف انقلاب درونی فرقه رجوی، با توجیهات مسعود رجوی باید زنان عالم را در ذهن و عین طلاق داد، پس نباید در بند ب همان انقلاب کذائی، زنان را به خلوتگاه و حریم رهبری سپرد که مرد است و متجاوز !اگر در ایدئولوژی و دستگاه فکری مسعود رجوی، ضرورت مبارزه، طلاق زن را ایجاب می کند که اینطور نیست، پس دیگر دلیلی برای بردن همان زن به قدمگاه و قربانگاه رهبر عقیدتی نیست! امر غلط باید برای همه غلط شمرده شود.
یادداشت از: فرید – انجمن نجات مرکز آذربایجان شرقی
انتهای پیام