• امروز : جمعه - ۲۵ آبان - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 15 November - 2024

فرقه رجوی؛ از اسطوره های کاباره ای تا بوی نجاست

  • کد خبر : 25828
  • 16 ژوئن 2020 - 12:07

«از کوزه همان برون تراود که در اوست»، عصاره و چکیده رنگ و روی منافقین را می‌توان در همین مثل شیرین زبان فارسی به خوبی مشاهده کرد. قطعا در این فرقه تروریستی و مطرود، قاری قرآن، نخبه علمی یا امثال چهره‌های شاخصی از این دست وجود ندارد، که اگر می‌داشت، حال و روز امروز وجهه منافقین این نبود و به جای تجمع‌های اجاره‌ای این فرقه که با وعده غذای گرم، سفر به پاریس و گردش برای اتباع و مهاجران خارجی و چند ده هزار دلار پول برای بازنشستگان و وارفتگان سیاسی اروپایی و آمریکایی، فلان نخبه علمی، سازمان‌های علمی زیادی را با خود همراه می‌کرد تا از این فرقه حمایت کنند یا از فرض محال که خارج نیست؛ عالمان دینی فراوانی از سراسر دنیا به دلیل عضویت فلان مقام دینی در این فرقه، ممکن بود از منافقین حمایت کنند. اما برعکس، در این فرقه به دلیل عضویت عده‌ای تروریست و خائن به وطن، حمایت‌ها بیشتر از جانب تروریست‌های مدرن امروز است؛ تروریست‌هایی که پول می گیرند تا بذر نفاق و جنگ بگسترانند.

خلق ایران 1

از اسطوره شهوت‌ران تا ورشکسته سیاسی

فرقه ای که سرکرده‌اش، برای خود حرمسرا دایر کرده بود و همسرش به جوخه آتش منافقین، دستور شلیک به زن و فرزند بیگناه مردم را می‌داد، گروهی که در آن ارج و قرب پوست کندن پوست بدن چند جوان حزب‌اللهی، تیراندازی به مردم بی‌دفاع در کوچه و بازار، بمب‌گذاری و هزاران جنایت دیگر در منظر سرانش بسیار بالاست، نمی‌تواند اسطوره‌هایی همانند تختی داشته باشد. اصلا اگر تختی در این فرقه عضویت می‌داشت، که تختی نمی‌شد.

به تازگی نیز با فوت یکی از خوانندگان کاباره‌های دوران گذشته و نقش آفرین فیلم‌های مبتذل رژیم پهلوی، منافقین داد و فغان برآوردند و آن را غمی جانکاه توصیف کردند و حتی همسر سرکرده منافقین نیز از این مسئله به عنوان مصیبتی بزرگ یاد کرده است! این خواننده بدنام دوران گذشته که بعد از انقلاب و با بسته شدن دروازه فساد در کشور، به همراهی با منافقین در آمده بود، راه مبارزه! را در فرار از ایران و زندگی در آمریکا و تیغ زدن منافقین به عنوان عضو و هوادار یافته بود و البته این معامله‌ای دو سر برد بود زیرا برای منافقین هم افاده همراهی یک عنصر معلوم‌الحال رژیم سابق کم افتخاری نبود!

اگر به سابقه گذشته این فرقه نگاه کنیم می‌تواند به نمونه دیگری از این خوانندگان درباری و مبتذل‌خوان دوران گذشته نیز اشاره کرد. یک خواننده زن دیگر دوران پهلوی هم که چند سال پیش مُرد، منافقین هم همین سوز و ناله‌ها را سر داده بودند و مرگ او را نشانه‌ای غم‌بار برای مردم ایران تلقی کرده بودند. در حالی که این خواننده در کل دوران عضویتش در این فرقه، تنها یک بار به کمپ منافقین در عراق سفر کرده بود اما در اصطلاح رایج سیاسی، «بی‌چهره» بودن منافقین در عرصه‌های مختلف باعث شده بود در ابتدا او را با نام آزادی و شعارهای زیبایی در مورد مردم ایران فریب داده و از این عنصر ساده لوح اما حاشیه‌دار، برای خود سوء استفاده کنند.

فقر اسطوره‌ها در فرقه منافقین به اندازه‌ای است که سران این فرقه همواره به دنبال مهره‌های زهوار در رفته، سوخته و از کار افتاده هستند. اگر به سیر جذب افراد متفاوت در این فرقه نگاهی بیندازیم، به خوبی آشکار می‌شود که این فرقه یا به دلیل سوابق سیاه گذشته و حال، یا به دلیل عدم جذابیت ایدئولوژی‌ها و یا به دلیل نداشتن افق روشن و آینده‌نگرانه، حتی اگر بخواهد هم نمی‌تواند چهره‌ای قابل در عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را جذب کند.

حالا نگاهی بیندازیم به برخی اسطوره‌های سیاسی این فرقه تروریستی؛ جان بولتون، گینگریج  لوپز، رودی جولیانی و… بازنشستگان یا واماندگان سیاسی هستند که یا سال‌ها از مقام و منصب آنها در کشورشان گذشته است یا اینکه از کمترین میزان اقبال سیاسی در کشور خودشان بهره‌مند هستند. اینها سخنرانانی هستند که بنا به شواهد و افشاگری رسانه‌های اروپایی از ۳۰ تا ۸۰ هزار دلار پول به جیب می‌زنند و این یعنی اینکه منافقین علیرغم تمام داد و فریادها برای جذب جوانان و حمایت نخبگان از آنها، آنقدر در فقر اسطوره‌داری و اسطوره‌سازی به سر می‌برند که مجبور به جذب عده‌ای ورشکسته سیاسی به عنوان اسطوره هستند، با این حال خودشان هم می‌دانند که این روش اسطوره‌داری و اسطوره‌سازی بدون خرج دلار و یورو راه به جایی نمی‌برد و آنها نیز دلخوش‌اند به هزینه کرد چند دلار بیشتر و سپس ایجاد مانور رسانه‌ای بسیار زیاد روی همان جملات تکراری و تهوع‌آور که اسطوره‌های اجاره‌ای در مدح منافقین بر زبان می‌آورند. آدم می‌ماند در فقر و برهوت اسطوره واقعی در این سازمان تروریستی، چه اصرار است میتینگ سیاسی برگزار کنند، آن هم با شمار زیادی مهره اجاره‌ای و باز چه اصراری است که حتی سخنرانان این میتینگ را هم از چهره‌های اجاره‌ای انتخاب کنند یا اساسا چه اصراری است که شعار بدهند و بگویند آینده‌ساز ایران و آلترناتیو نظام جمهوری اسلامی هستند؛ در حجره‌ای که بوی نجاست موج می‌زند، قطعا عود و عطر نمی‌فروشند و نباید انتظار داشت شهر به واسطه محصول تولیدی منافقین خوشبو شود!

از سرسلسله اسطوره‌های پوشالی این فرقه – مسعود رجوی – سال‌های سال است که خبری نیست و طرح و برنامه‌های منافقین برای اسطوره‌سازی از مریم رجوی نیز به جایی نرسیده است؛ گویی خود اعضای این گروه نیز مریم رجوی را بیشتر از یک عروسک خیمه شب بازی یا معشوقه‌ای که او را به ناگاه از همسرش جدا کرده و به عنوان سوگولی حرمسرای رجوی انتخاب کردند، نمی‌دانند.

به راستی این فرقه تروریستی، چرا با وجود حمایت همه جانبه از سوی آمریکا، برخی دولت‌های اروپایی و برخی کشورهای عربی، از ساختن تنها چند اسطوره واقعی و مردم پسند عاجزه بوده است؟ این سئوالی است که طبق معمول تمام ابهامات در این فرقه تروریستی، باز هم جوابی از سوی سران منافقین ندارد.

یادداشت از: مهدی عسکری

انتهای پیام /  بنیاد هابیلیان

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=25828