• امروز : شنبه - ۱ دی - ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 21 December - 2024
بازتاب تصاویر انتشار یافته توسط فراق از خوشگذرانی های سران فرقه رجوی

سوگلی‌های مریم قجر چگونه زندگی کردند؟

  • کد خبر : 24980
  • 18 نوامبر 2024 - 13:40

بسیاری از اعضای فرقه رجوی که خانواده‌هایشان در اروپا به سر می‌بردند یا از طبقات مرفه بودند، در درون تشکیلات نیز با امکانات ویژه‌تر و توجهات بیشتری قرار داشتند. در عوض، افرادی که از طبقات معمولی یا محروم جامعه بودند، در سخت‌ترین کارها سازماندهی شده و در عراق و زیر گرمای ۵۰ درجه در یگان‌های نظامی قرار می‌گرفتند.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، مهرناز و گلناز ساعتچی، دو خواهر از یک خانواده سرمایه‌دار، در طی سه تا چهار دهه گذشته که عضو فرقه بودند، اکثر اوقات را در خارج از کشور سپری کرده و از الطاف و تبعیض مثبت همیشگی بهره‌مند شدند.

مریم قجر برای نگهداری آنها در فرقه و همچنین سوءاستفاده از امکانات خانواده‌شان، علاوه بر اینکه همواره به آنها امتیاز حضور در کشورهای اروپایی را می‌داد، در درون تشکیلات نیز علی‌رغم سابقه کم، آنها را در رأس یک ستاد یا نیروهای هوادار در یک کشور قرار می‌داد و همواره آنها را تافته‌ای جدا بافته می‌دانست.

تا دهه ۸۰، به یمن تبعیضات مریم رجوی، گلناز ساعتچی را در رأس ستاد عریض و طویل موسوم به تبلیغات یا فرهنگ و هنر قرار داد و مهرناز ساعتچی نیز در دفتر شخصی خود مشغول به کار بود. مریم قجر به واسطه دید تبعیض‌آمیز و غیر اسلامی و غیر فرهنگی، فردی به شدت متحجر است که علی‌رغم تمامی شعر و شعارهای صدمن یه غاز در سازمانش، دقیقا از الگوی طبقاتی و فئودالی پیروی می‌کند.

او اعضا را بر اساس خواستگاه طبقاتی و خانواده می‌سنجد، از جمله فهمیه اروانی، مهرناز و گلناز ساعتچی، علیرضا جعفرزاده و…

بسیاری از افرادی که خانواده‌هایشان در اروپا به سر می‌بردند یا از طبقات مرفه بودند، در درون تشکیلات نیز با امکانات ویژه‌تر و توجهات بیشتری قرار داشتند. در عوض، افرادی که از طبقات معمولی یا محروم جامعه بودند، در سخت‌ترین کارها سازماندهی شده و در عراق و زیر گرمای ۵۰ درجه در یگان‌های نظامی قرار می‌گرفتند.

اعضای جذب‌شده، مانند دختران و پسران کُرد رمادی یا اعضای جذب‌شده از اردوگاه‌های عراق و بلوچ‌ها، از این دست بودند که سال‌ها بدون کوچک‌ترین امتیاز و امکاناتی در فرقه به سر می‌بردند.

حبیب رضایی (با نام اصلی ابوالقاسم) نیز از خانواده رضایی‌ها، تقریبا از سال ۱۳۷۲ در اروپا به سر می‌برد و او نیز به لطف مریم قجر و چاپلوسی‌های خاص و امتیازات خانواده رضایی، اکثرا در رده‌های اول تشکیلات و با امتیازات فوق‌العاده در فرقه حضور داشته است.

اشرف رضایی، یکی از دختران خلیل، در سال ۱۳۶۵ به همراه سه دختر دیگر به کمپ اشرف منتقل شد، اما برخلاف سایر خواهران و برادرش، به دلیل هوشیاری‌اش شروع به مخالفت نمود و تمایل به ماندن در عراق و تحمل سختی‌های قرارگاه‌های نظامی را نداشت. او نیز به دلیل امتیازات خانواده رضایی به خارج کشور منتقل شد و بعدها خبر رسید که با پرداخت هزینه‌های زندگی و خرید خانه برای او و خانواده‌اش، از جمله خلیل و بستگانش در اروپا، تحصیل نموده و بعدا وکیل شد. از ترس اینکه شخصی از خانواده رضایی با آنها در نیفتد، همه‌گونه امتیاز به این خانواده و بستگان خارج‌نشین آنها تعلق می‌گرفت.

جالب است بدانید که در جلسات درونی، مسعود رجوی به شدت از هزینه‌های هنگفتی که صرف خانواده‌های شورایی و خارج‌نشین می‌شد، خاصه خلیل درگذشته، گلایه می‌کرد و آنها را به باد ناسزا و فحش می‌کشید.

در این میان، مرضیه رضایی (معروف به مهین) و دو خواهر دیگر محسن رضایی (منصوره و مینا) که در کمپ اشرف حضور داشتند، به دلیل هوشیاری و درک تناقضات رفتاری فرقه، همواره در صف منتقدین جدی بودند.

راستش من هنوز هم باور ندارم که مرضیه رضایی در اثر بیماری یا ابتلا به سرطان فوت کرده باشد. وی یکی از زنان سرحال و با روحیه بالایی بود. البته احتمالا اکثر خانواده‌ها به خاطر دارند که در سال ۱۳۹۰ به خاطر بازداشت تعدادی از اعضا در زد و خورد بین ساکنین اشرف و دولت عراق و در ادامه در سال ۱۳۹۲، به خاطر مفقود شدن شش تن از اعضا در کمپ اشرف، حدود ۱۰۰ نفر را به مدت ۸۰ تا ۹۰ روز وارد اعتصاب غذا کردند که یکی از طولانی‌ترین اعتصاب‌های غذا در تاریخ فرقه بود و رنج و عذاب و لطمات جبران‌ناپذیری به بسیاری از آنها وارد شد. بسیاری از آنها در این مسیر تاب نیاوردند و اگر نه در آن پروسه، ولی بعدها فوت کردند، از جمله نادر رفیعی‌نژاد، کریم رشیدی و…

مهین رضایی نیز در این پروسه آسیب‌های جسمی بسیاری دید و احتمالا زمینه بیماری او فراهم شد و فوت وی نیز از رازهای سربه‌مهر و مسئولیت آن به عهده شخص مریم قجر است.

دقیقا به خاطر داریم که در همان روزها، مریم قجر مراسم‌های مهمانی اشرافی برای خود برپا می‌کرد.

مینا و منصوره رضایی نیز فریب سخاوت‌های مریم قجر و تشکیلات را نمی‌خوردند و همواره انتقادات و تناقضات خود را به سرکردگان می‌ریختند و آنها را به باد سرزنش و فحش می‌گرفتند.

در دهه ۸۰، بیش از بیست دختر جوان از شهر رمادی عراق با ترفندهای مختلف عضوگیری شدند و در واقع آنها را از خانواده‌هایشان خریداری کرده بودند. این دختران و پسران در سنین ۱۴ تا ۱۸ سالگی بودند و با اینکه خانواده‌هایشان در عراق حضور داشتند، بعد از یک سال، تمام ملاقات این بندگان خدا نیز با خانواده‌هایشان به طور کلی قطع شد و متحمل تبعیض‌های مختلف و انواع فشارهای درون تشکیلات بودند. آنها به دلیل کُرد بودن، مستمرا مورد تحقیر بودند به طوری که «فرمان شفابین» در اعتراض به ناجوانمردی‌های فرقه در دهه ۷۰ خود را به آتش کشید.

در بعضی از جلسات، مسعود رجوی با لحن بشدت منزجرکننده و تحقیرآمیز می‌گفت: «من شماها را از خانواده‌های‌تان خریده‌ام». این سخنان او بی‌ربط نبود. بسیاری از دختران و پسران اهل رمادی از کُردهای ایرانی بودند که سال‌ها در عراق در خانواده‌های تنگدستی زندگی می‌کردند. در روزگار صدام، فرقه رجوی نیز شعبه‌ای در کمپ رمادی داشت که علاوه بر تبلیغات، به عضوگیری نیز می‌پرداخت و در پروسه، تعدادی از همان اعضای کم‌سن و سال را در ازای پرداخت پول و مستمری به خانواده‌هایشان به کمپ اشرف منتقل نمودند.

آنها هم مانند سایرین تحت آموزش‌های مغزشویی فرقه قرار داشتند. سال ۱۳۷۷ با اتفاق دیگری نیز همراه بود. آن سال، مریم قجر با شکست سختی از فرانسه به عراق برگشت و در ادامه، بیش از ۲۰۰ تن از فرزندان اعضا که در اروپا بودند را به بهانه ملاقات با خانواده و گذراندن آموزش‌های چریکی شش‌ماهه و یک‌ساله جذب و به کمپ عراق کشاندند؛ سفری بدون بازگشت برای نگهداری این طیف از افراد که میلیشیا نامیده می‌شدند. از طرف تشکیلات و شخص مریم قجر، هزینه‌های هنگفتی صرف آنها شد، از جمله مقرهای جدا، لباس‌های خاص و غذاهای ویژه برای آنان تهیه می‌شد. مریم قجر بارها در جلسات می‌گفت: «نمی‌خواهیم در این پروژه شکست بخوریم»، که داستان آن بماند. یکی از امتیازات خاص این قشر جدید این بود که برای نگهداری، اغلب آنها را به عنوان سرتیم نیروهای جدید و ورودی از ایران قرار می‌دادند. خاصه اینکه در مراکز زنان، دختران کمپ رمادی و کُرد که قدمت و تجربه بیشتری نیز از این تازه‌واردان داشتند، تحت فرمان آنها قرار داده شدند و مشکلات زیادی را به وجود آوردند.

منصوره و مینا رضایی که در مراکز متشکل از دختران و زنان حضور داشتند، به خوبی این تناقضات و مشکلات و اجحافی که در حق آنان می‌شد را می‌دیدند و از شاکیان جدی این وضعیت بودند و پیوسته این موضوعات و سایر خیانت‌ها را گزارش می‌کردند. البته نه تنها کسی پاسخ‌دهنده نبود، بلکه بیشتر در معرض انتقاد و هجمه قرار می‌گرفتند.

مهین رضایی هم علی‌رغم جدیت و سابقه مبارزاتی خانواده‌اش در زمان شاه، به دلیل انتقادات و مخالفت‌هایش با انحرافات فرقه، در معرض سختی‌های زیادی بود. او متاسفانه قربانی فریب بزرگ رجوی شد و با شرکت وی در اعتصاب ۹۰ روزه، او را در سنین جوانی و در چهل و پنج سالگی به کشتن دادند.

محسن رضایی در بین این خانواده تنها مجیزگوی رجوی و صاحب اسرار نیز بود. تا دهه ۱۳۷۰، او مسئولیت بخش پرسنلی سازمان را به عهده داشت که یکی از بزرگ‌ترین و سری‌ترین ستادها محسوب می‌شد. زندان‌های فرقه که در آن ایام مهمان‌سرا خوانده می‌شد، تحت مسئولیت محسن رضایی قرار داشت. خدا می‌داند چه ظلم‌هایی در حق ناراضیان و جداشدگان انجام می‌شد و چه اجحافی در حق آنان صورت می‌گرفت و چه تعداد به دستور رجوی سربه‌نیست شدند.

پرونده اعمال شخص رجوی در این دوران در این ستاد بود که به ریاست محسن رضایی پیش می‌رفت. بعد از آن پروسه، از سال ۱۳۷۲، محسن رضایی به طور کامل به خارج کشور منتقل شد و با عضویت در شورای خودساخته رجوی، دارای امتیازات بیشتری شد.

اجازه تردد آزادانه به کشورهای مختلف، ملاقات‌ها و دیدار با خانواده و بستگان و برخورداری از امکانات رفاهی و مالی، امتیاز و باج‌هایی نیست که از طرف فرقه رجوی به راحتی و بدون علت به همه افراد تعلق بگیرد و رازهای بیشتری در این باره وجود دارد که بعدها بیشتر به آن پرداخته خواهد شد.

20209810 12 1

 

20209810 1 1

20209810 19 1

بیشتر بخوانید

فراق برای اولین بار منتشر می کند:افشاگری از خوشگذرانی های سران خائن و عوامل فرقه رجوی / عیاشی تمام عیار به نام «خزایی» تا عربده کشی به نام «فیلابی»

20200326 3
سندی از حضور مرضیه رضایی در اعتصاب غذا با وخامت حال، منتشر شده در سایت مجاهد به تاریخ ۲۴ آبان ۹۲

«مرضیهٴ رضایی امروز، ساعت ۱۹ به وقت بغداد، به علت درد شدید در قفسه سینه و ضربان نبض ۱۵۰ و در حالی که وضعیت عمومی وخیمی داشت، به کلینیک عراقی منتقل گردید. در معاینه و گرفتن نوار قلب از او، وضعیت بیمار به علت تاکیکاردی و ایسکمی (نارسایی) قلبی خطرناک تشخیص داده شد و به بیمارستان منتقل گردید. مرضیه رضایی خواهر رضا رضایی، احمد رضایی، مهدی رضایی، آذر رضایی و مهین رضایی است.»

مرتضی حیدرزاده

انتهای پیام / فراق

لینک کوتاه : https://feraghnews.ir/?p=24980

نوشته های مشابه

18دسامبر
تفسیر مارکسیستی از دین توسط مجاهدین خلق
نگاهی به فضای گفتمان مارکسیستی دهه 40 و 50 شمسی

تفسیر مارکسیستی از دین توسط مجاهدین خلق

14دسامبر
تغییر باور، شرط نجات است
پاسخی به پرسش مهم خانواده‌های چشم انتظار

تغییر باور، شرط نجات است