فراق: درباره آشنایی با ماهیت فرقه رجوی دوست داشتم به مطلب مهمی اشاره کنم که شاید برایتان عجیب باشد. موضوع در رابطه با نوع نگرش ایدئولوژی رجوی به انسان است.
آنها در کتاب ها و یا سخنرانی هایشان به این اشاره می کنند که انسان یک موجود کاملا آزاد است که حق انتخاب دارد و نمی شود این حق را از او سلب نمود. در همین رابطه به برخی آیات قرآن و یا احادیث و یا نهج البلاغه و غیره اشاره می کنند تا این نکته را به اثبات برسانند. در صورتی که در مناسبات فرقه رجوی چیزی به نام «انسان آزاد» معنا و مفهومی ندارد.
هر چه هست تعدادی ربات و برده های قرن بیست و یکم هستند که فرقشان با برده های عصر جاهلیت این است که لباس بر تن دارند و مثل قدیمی ها نیم برهنه نیستند.
حق انتخاب یک طنز تلخ تاریخی است که در فرهنگ رجوی مطلقا جایی ندارد.
خب هر شنونده عاقلی بعد از دیدن و یا شنیدن این موضوع که آنها مطرح می کند یک علامت سوال بزرگ به ذهنش می آید و آن این که اگر آزادی حق انسان است پس چرا این حق را از نیروهای خودتان سلب کرده و این توان را از آنها گرفته اید ؟ غالبا در جواب خواهید شنید که : «نیروها افراد داوطلبی هستند که خودشان مسیر مبارزه را انتخاب کرده و آزادانه و آگاهانه و در راه خدا و خلق به تلاش و کوشش خود در این مسیر فی سبیل الله ادامه می دهند تا مرز شهادت».
نگاه کنید که با چه شیوه دجالانه و حقه بازی مسئله را از روی خود برمی دارند و توپ را به زمین نیروهایشان می اندازند که اینها خودشان انتخاب کرده اند که بمیرند.
بله بمیرند ، کلمه ای که هر کسی وقتی وارد مناسبات فرقه می شود باید از آن عبور کند ، ولی اگر در روند روزگار کسی بخواهد تصمیم خودش را عوض کند دیگر آن سازمان مهربان را رو در روی خود نخواهد دید بلکه تعدادی چاقو به دست و چماقدار خواهد دید که با نشست هایی موسوم به «دیگ» طرف را به محاکمه کشیده و تلاش می کنند که فرد را از تصمیمی که گرفته است برگردانند و اگر برنگشت در قدم بعد با تهدید و ارعاب و عربده کشی و فحش و بد و بیرا مسیر را ادامه می دهند.
عمدتا در این مسیر اغلب افراد از ترسی که در درون آنها به وجود می آید از تصمیمی که گرفته اند عقب نشینی کرده و بر می گردند . لازمه آن هم نوشتن تعهد نامه مکتوب و خواندن گزارشات متعدد در جلوی به اصطلاح جمع سرکوب گر است تا به اطلاع دیگران برساند که دیگر قصد ندارد که برود ، بیشتر فریب خورده و از ارزش های دنیا که شاخص آن «زن و زندگی» است گول خورده و به بیراهه کشیده شده است.
اما هستند کسانی که نه تنها جا نمی زنند و بیمی به خود راه نمی دهند بلکه شجاعانه قصد می کنند که به هر قیمتی از مسیری که انتخاب کرده بودند برگردند و از فرقه رجوی جدا شوند.
این تعداد هم خوشبختانه کم نیستند و توانسته اند بعد از رها شدن از چنگال های خونین فرقه رجوی در دیگر افرادی که در هنوز در مناسبات فرقه ای رجوی مانده اند شکاف ایجاد کنند و این تناقض را به وجود بیاورند که می شود بدون فرقه و افکار پلید آن زندگی کرد و نفس راحتی کشید ! زیرا در تفکرات شیطانی فرقه چنین وانمود می شود که فرد بلافاصله بعد از جدا شدن از سازمان به تباهی کشیده شده و چندی طول نمی کشد که یا به جرم مواد مخدر و یا آدم کشی و یا آدم ربایی و یا دزدی و یا همکاری با باندهای مافیایی و یا گرسنگی خواهد مرد و با مردنش ذلت ابدی را به جان خود خواهد خرید .
بله افراد جدا شده با این تفکرات ارتجاعی و شیطانی مبارزه می کنند و تلاش می کنند که نشان بدهند که بدون آن اندیشه های شیطانی می شود زنده ماند و از زندگی لذت برد .
این همان دیدگاه کثیف و نکبت باری است که رجوی تلاش می کند در بین نیروهای وارفته و هواداران خودش ایجاد نماید .
وظیفه من و هر آن کسی که احساس مسئولیت می کند این است که به یاری افرادی که هنوز متاسفانه و به هر دلیلی در میان فرقه گرفتار هستند بشتابد و با نوشتن و بیان واقعیت ها و افشاگری ماهیت شیطانی فرقه رجوی به آنها کمک نماید تا عطر و طراوت زندگی را به میان آنان ببریم و بگوییم که زندگی آن چیزی که رجوی و عناصرش میگویند و القاء می کنند نیست ، بلکه زندگی لذت آزاد زیستن است ، آزاد انتخاب کردن است.
این مسیر ادامه دارد و با تمام توان و قدرت به آن ادامه خواهیم داد ، به امید خدا.
یادداشت از: بخشعلی علیزاده
انتهای پیام / فراق