نشست های عملیات جاری و غسل هفتگی در راستای تخلیه ذهن اعضا از ابهامات سیاسی نسبت به استراتژی فرقه و تمایلات جنسی نسبت به جنس مخالف در تشکیلات فرقه با شیادی مسعود و مریم به اجرا گذاشته شد.
مسعود رجوی که از میزان مسئله داری اعضا نسبت به شکست استراتژی و خطوط سیاسی اش به خوبی آگاهی داشت و می دانست اعضا این مخالفت ها را به صورت علنی درتشکیلات به خاطر عمق بی اعتمادیشان بروز نمی دهند باشیادی و فریب کاری نشست های موسوم به عملیات جاری را در دستور کار قرار داد و شرکت در این نشست ها را برای اعضا اجباری نمود.
دراین جلسات که به صورت همه روزه و عمدتا شب ها در تمامی ستادها و قرارگاه ها برگزار می شد تمامی اعضا مجبور بودند آنچه درطی روز از ذهن آنها گذشته را در دفتر مخصوص یاداشت و درجلسه همگانی و متناسب با سطوح تشکیلاتی شان بخوانند.
از آنجایی که شرکت در این جلسات اجباری بود و همه اعضا می بایست فاکتی از عملکردهای خطاگونه خود در جریان کارهای جاری و یا ابهامات ذهنی نسبت به خطوط سیاسی فرقه بخوانند و در غیر این صورت به شدیدترین صورت تحت برخورد قرار می گرفتند اکثرا نفراتی که اشتباه خاصی در جریان کارجاری روزانه نکرده بودند مجبور می شدند گاها به دروغ مواردی(فاکت هایی) را از خود تولید کرده و در جلسه بخوانند تا مورد مواخذه قرار نگیرند. بعد از اتمام صحبت های سوژه نفرات حاضر در جلسه باز هم به اجبارمی بایست نسبت به صحبت های سوژه مورد نظر موضع گیری نمایند. در اینجا هم چون ساکت و بی تفاوت ماندن جرم محسوب می شد مورد دروغی را به فرد سوژه نسبت می دادند.
تشکیلات رجوی سوژه را وادار می کرد به دروغ گناه و اشکالی را به خود نسبت دهد و جمع حاضر در جلسه را هم تحت فشار قرار می دادند تا به فرد سوژه شده دروغ هایی نسبت دهند. نکته جالب مورد سوم در این داستان تولید و ترویج دروغ است که باز سوژه جلسه می بایست علی رغم اینکه برایش مشخص بود نفرات موضع گیری کننده در رابطه با او دروغ می گویند طبق قانونمندی حاکم بر این جلسات که مریم رجوی تدوین کرده بود مجددا دروغ های آنها را تایید کند. مریم رجوی تاکید کرده بود که اصالت و درستی با نقطه خارج فرد است و او باید حرف های جمع شرکت کننده در جلسه هرچند دروغ باشد را اثبات کند و بر آن صحه بگذارد.
برخی اوقات نمونه هایی که اعضای شرکت کننده درجلسه درمورد سوژه می گفتند جنبه طنز و مسخره به خود می گرفت. مثلا درموردی به یکی از سوژه های جلسه انتقاد شد که سینی غذای خود را نشسته روی میز به حال خود رها کرده است در حالی که این حرف در اساس دروغ بود. سوژه در جلسه که به شدت از این دروغ عصبانی و به هم ریخته بود با اشاره انگشت خطاب به مسئول نشست گفت این مجید که آن شب مسئول چک سینی های غذاخوری بود حاضراست شهادت بدهد که سینی شسته من را خودش چک کرده و حتی تشویقم کرد که چقدر تمیز شستی. مسول نشست صدایش بلند شد که چرا به جای اثبات حرف جمع و بردن روی خود با جمع تقابل می کنی؟ تو باید حرف اسد را اثبات کنی که سوژه گفت چطور اثبات کنم که سینی را نشسته روی میز رها کردم درحالی که مسول چک ظروف درجلسه حاضراست . در این لحظه با تحریک مسئول جلسه اعضای شرکت کننده بر سر او ریخته و خواستند که حرف جمع را اثبات کند.
مورد دیگر ترویج فرهنگ دروغ گویی درمناسبات فرقه مربوط به نشست های غسل هفتگی بود. یکی از سوژه ها که یک دروغ سرهم بندی کرده بود تا بخواند و از انتقاد در امان باشد خواند. «وقتی یکشنبه شب گوینده زن سی. ان. آن را با اون وضعیت نامناسب پوشش دیدم نسبت به اوکشش پیدا کردم.»
هنوز خواندن فاکتش تموم نشده بود که یک نفر از آخر جلسه خطاب به مسئول نشست گفت سی.ان.ان اصلا روز یکشنبه برنامه نداشت. با این حرف شلیک خنده در جلسه بلند شد و نشست به هم ریخت تا اینکه مسئول نشست با توپ وتشر اعضا را ساکت کرد و گفت بر فرض هم دروغ گفته باشد شما باید اثبات کنید درست می گوید.
بدین سان فرهنگ دروغ گویی وجعل و سرپوش گذاشتن بر واقعیت ها به عنوان یک ارزش و ملاک و معیار مجاهد خلق مریمی بودن در تشکیلات به رسمیت شناخته شد.
سازمانی که روزی ادعا می کرد بر سر در ورودی اش کلمه فدا و صداقت نوشته شده و دروغ گویی و عدم صداقت موضوعی زشت و نکوهیده شمرده می شد به لطف انقلاب ضد اخلاقی و ضد ارزشی مریم قجر در تار و پود تشکیلات تنیده شد و هرکس جنبه و ظرفیت دروغ گویی، تملق و چاپلوسی بیشتری داشت در مدار بالاتر تشکیلات با شاخص اثبات دروغ های مسعود و مریم قرار می گرفت.
روایت از: علی اکرامی
انتهای پیام / انجمن نجات خوزستان