فرقه دجالِ رجوی در درون تشکیلات فرسوده خود، «فرهنگ نامه»ای پر از اصطلاحات عجیب و پرکاربرد دارد.
به گزارش فراق، در زیر بخشی از این اصطلاحات را بررسی می کنیم:
هاله: از اصطلاحاتی است که منافقین در خصوص حفاظت کادرها و اعضای بالای سازمان به کار می بردند. اجمال مطلب آنکه تا ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ اغلب ضرباتی که به فرقه می خورد شامل هواداران بود ، در واقع هاله، میلیشیا و هواداران پایین که اطراف اعضا بودند مانع ضربه خوردن به اعضا می شد . از ۱۹ بهمن سال ۶۰ و به خصوص در جریان ضربات سنگین بهار و تابستان ۶۱ این هاله که می تواند مترادف چتر یا چتر حفاظتی و پوششی تلقی شود از اطراف اعضا برداشته شد و هر روز ضربه ای به اعضای سازمان وارد می گشت .
هاله سمپاتیک : وجود محیط سمپاتیک ( به معنی سمپات مراجعه شود ) که دور تشکیلات را گرفته است .
هاله تشکیلاتی : محیط و جوی که رنگ و بوی تشکیلات را می دهد و دور تا دور اسکلت اصلی را گرفته و آن را احاطه کرده است.
اسکلت هرز رفتن: تلف شدن، به هدر رفتن استعدادها، بی ثمر ماندن ، در تعبیرات سازمان است، اگر تضاد اصلی را تشخیص می دادیم این قدر نیروها هرز نمی رفت.
هژمونی: این اصطلاح که بیشتر بین گروه های مارکسیست متداول است و مجاهدین نیز آن را مکرر به کار برده و می برند به معنای حاکمیت در نتیجه و قدرت یافتن است .
هسته: هواداران غیر تشکیلاتی را که گرد هم جمع می شوند ، از کانال های غیر مستقیم (اعلامیه ، رادیو ، تلفن) خط گرفته و احیاناً کاری هم می کنند ( مطالعه ، تکثیر ، پخش اعلامیه) هسته می نامند.
هسته ها در شرایطی کار می کنند که یک تشکیلات توانایی کار علنی و یا مخفی گسترده را ندارد و به عبارت دیگر در محیط و جامعه حضور ندارند . بعد از سال ۶۱ و ضربات گسترده ای که مجاهدین را از پای در آورد و سران آن گروه به خارج گریختند ، خط کاری خود را بر اساس تشکیل هسته قرار دادند و هدفشان این بود که با هدایت این هسته ها به خیال خودشان در آینده به ایران باز گردند و قدرت را در دست گیرند .
هسته مقاومت: منظور هسته ای است که در شرایط مخفی کار کرده و مقاومت می کند ، در واقع منظور سازمان این است که هسته ها در برابر حکومت ایران مقاومت می کنند ، پس از مهر ماه ۱۳۶۰ که خط تظاهرات مسلحانه و شورش به شکست انجامید مجاهدین با طرح استراتژی قیام مردمی خط تشکیل هسته های مقاومت را دنبال کردند . از نظر تئوریک هسته ها در این مقطع به عنوان نیروهای بالقوه یا بالفعلی که به شرط دست زدن به سازماندهی و اقدامات مناسب می توانند نیروهای مردمی را به میدان بکشانند تلقی می شوند .
هسته های مقاومت سازمان که از اواخر سال ۶۰ مطرح گردید نسخه بدل میلیشیا بودند منتهی میلیشیایی که دیگر امکان فعالیت گسترده ، آشکار وعلنی را نداشت .
کادر هنری : در نهاد دانش آموزی به قسمت تبلیغات ، هنری اطلاق می کردند .
هنگ: مجموع دو یا چند گردان تشکیل یک هنگ را می دهند.
هنگ حنیف: مجموعه نیروهای نسل جدید ( فرزندان نیروهای قدیمی ) را که به عراق آورده شده اند در قالب مجموعه ای به نام هنگ حنیف معرفی می نمایند.
هلندی کاری: سرقت از فروشگاه ها و سوپر مارکت ها در اروپا را اصطلاحاً هلندی کاری می گفتند.
هلو: دختران اعضای جدیدتر که تازه به بلوغ رسیده بودند و جهت ازدواج به مردان مسن سازمان داده می شدند .
هوادار : هوادار کسی است که از فرد یا جریان سیاسی طرفداری و حمایت کرده ( لفظی ) یا در رابطه با آن کار می کند ( عملی ) هواداران دو نوعند: هوادار تشکیلاتی : هواداری است که کار تشکیلاتی کرده ، آموزش می بیند و حسابرسی پس می دهد ، ولی رده اش همچنان در حد هواداری است و با وی بر این مبنا تنظیم رابطه می شود. هوادار غیر تشکیلاتی: هواداری است که لفظاً حمایت می کند و کار تشکیلاتی نمی کند ، نشریه می خواند ، کمک مالی می کند ، در سخنرانی و راهپیمایی شرکت می کند و حسابرسی پس نمی دهد. هوادار غیر تشکیلاتی ممکن است به مرور تشکیلاتی شود . نیز قشر هواداری لفظاً نوعی همدردی ، همکاری و همدلی را در بر دارد ، پیش از پیروزی انقلاب هوادارن سازمان همان سمپات ها بودند که به صورت غیر حرفه ای و پاره وقت در اختیار سازمان بودند . در آن زمان رده های وابسته چنین ترتیبی داشتند : کادر مرکزی ، کادر زیر مرکزیت یا حاشیه مرکزیت ، عضو ، سمپات ، پس از پیروزی انقلاب هواداران را به دو دسته تشکیلاتی و غیر تشکیلاتی تقسیم کردند . وقتی هوادار تشکیلاتی می شد کد H را برای او در نظر می گیرند و به تناسب رده و مسئولیتش H1، H2، H3، H4، تقسیم می شود .
هوشیاری انقلابی : این اصطلاح که مفهوم آن روشن است از سال ۱۳۵۰ پس از فرار قلابی سیروس نهاوندی و نوشتن و انتشار مطلبی تحت عنوان هوشیاری انقلابی در بین گروه ها مرسوم شد و به خصوص مجاهدین از آن زیاد استفاده کردند . برای نمونه در سال ۱۳۵۸ در نشریه مجاهد آمده است : «هوشیاری انقلابی خود را در گزینش تاکتیک های سیاسی حفظ کنیم .»
هویت / بحث هویت : حقیقت شیء یا شخصی که شامل صفات جوهری او باشد، شخصیت، ذات، هستی، وجود، بعد از سال ۱۳۵۴ و علنی شدن تغییر ایدئولوژی مجاهدین ( تشکیل گروه پیکار ) رجوی بحثی ایدئولوژیک را تدوین کرد به نام «هویت اصلی ما دلیل انسجام تشکیلاتی ما » که در آن به اصطلاح به سوابق درخشان تشکیلات ، ایدئولوژی ناب توحیدی ، شهدا ، انضباط آهنین و مسائلی از این قبیل اشاره شده بود و به اصطلاح خطوط ایدئولوژی را از انحراف زدوده و بری نموده بود ! .
هیئت اجرایی : افراد منتخب از سوی مسئول سازمان ، سازمان در ابتدا از ظاهری سانترالیست و شورایی برخوردار بود که متشکل از دفتر سیاسی ، مرکزیت ، معاون مرکزیت ، مسئول نهاد بودند.
به نوشته ایران دیدبان، پس از انقلاب ایدئولوژیک، رجوی با حداقل های نظرات مخالف نیز برخورد نمود و با انحلال کامل تشکیلات سابق که ظاهری شورایی داشت، اقدام به تشکیل هیئت اجرایی نمود، یعنی افراد صرفاً به امور اجرایی می پردازند و حق اظهار نظر ندارند و فقط باید کار اجرایی انجام دهند.
برخورد هیستریک / هیستریک عمل کردن: عناد داشتن، با بغض و غیض برخورد کردن، برخورد عصبی و بدون مبنای فکری.
یخ باز شدن: فعال شدن، از انفعال و پاسیو بودن بیرون آمدن .
یگانه برخورد کردن: در مناسبات تشکیلاتی صادق بودن.
یکتا پرستی انقلابی: تعبیری از توحید که به خصوص پس از پیروزی انقلاب توسط سازمان به کار می رفت، از جمله در نشریه مجاهد سال ۱۳۶۴ آمده:«علی الگوی جاودان وفاداری به اصول یکتاپرستی انقلابی می باشد.»
انتهای پیام