بر اساس تازه ترین شواهد مریم رجوی در ماده هشتم برنامه ی ده ماده ای کذایی خویش که به منظور آینده ایران طراحی نموده است شعار قبول مالکیت خصوصی و ایجاد فرصت های برابر در اقتصاد آینده ایران را مطرح کرده است.اما، آنچه در این میان بیش از همه جلب توجه می کند در وهله ی اول وجود تناقضی بس آشکار میان ایدئولوژی ادعایی منافقین با این شعار کاملاً لیبرال است چرا که ایدئولوژی اصلی این سازمان جهنمی از ابتدای تأسیس در سال ۱۳۴۴ تا به امروز شامل مخلوط نامأنوسی از تفسیر منافقین از اسلام و نوع غلیظی از مارکسیسم بوده و پر واضح است که جهان بینی مارکسیستی و سوسیالیستی به دلیل به رسمیت شناختن مالکیت عمومی و لغو هر نوع مالکیت خصوصی به هیچ عنوان با مالکیت خصوصی لیبرال هماهنگ نیست پس چاره ای نمی ماند جز این که به رسمیت شناختن مالکیت خصوصی توسط فرقه ی منافقین را نیز در زمره ابداعات مریم رجوی به شمار بیاوریم. لکن، سؤال اساسی این است که چرا مریم رجوی دست به چنین بدعتی زده است و بدین گونه تاریخ عقاید شبه سوسیالیستی سازمان مخوف رجوی را زیر سؤال برده است. باید گفت: این چرخش ناگهانی عللی دارد که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت لذا در این نوشتار به دنبال واکاوی علت های اصلی این تغییر ایدئولوژی مفتضحانه هستیم:
بی تردید اولین سناریویی که از این چرخش ایدئولوژیک مضحک و ناگهانی به ذهن پژوهشگر متبادر می شود این است که مریم رجوی با این خیمه شب بازی جدید در پی یافتن پایگاهی در میان طبقه ی بورژوا است و جنایات متعدد رژیم های به ظاهر سوسیالیستی مانند شوروی سابق منجر به این تغییر آشکار ایدئولوژیک شده است. اما وقتی عمیق تر به این موضوع نگاه کنیم خواهیم فهمید فرقه ی مفتضح منافقین که تمامی دیکتاتورهای تاریخ را سرمشق خود قرار داده و با برپایی نظام کیش شخصیت مریم و مسعود رجوی تمامی رژیم های شبه سوسیالیستی زاده انقلاب بلشویکی را روسفید ساخته است احتیاجی به این قسم جلب محبوبیت ها برای بیمه کردن آینده سیاسی خویش ندارد.
بلکه این نمایش نیز ترفندی است که رجوی می خواهد با آن دل ابرسرمایه داران و کارتل های نفتی و اسلحه سازی غربی را به دست آورد تا بدین گونه مدت بیشتری بتواند از مواهب اربابان غربی و البته شرکت های بزرگ مالی برخوردار گردد. زیرا، چنان که می دانیم نگهداری دستگاه پوشالی و پرطمطراق تبلیغاتی منافقین در کشورهایی مانند هلند، فرانسه و سایر کشورهای غربی و اروپایی مستلزم هزینه کردن های فراوان است در ثانی اعلام به رسمیت شناختن مالکیت خصوصی توسط گروهکی که سالها شعار دشمنی با این نهاد طبیعی و قانونی بشری را داده می تواند ژست تبلیغاتی مناسبی برای غارت جیب محافل تندرو سیاسی در غرب باشد با این وجود آنچه تناقض موجود در این شعار مسخره را آشکار می کند تاریخ عملکرد اقتصادی منافقین در قبل و بعد از انقلاب است که به خوبی دزدی های متعدد با نام مصادره به اسم خلق را نشان می دهد. قضیه وقتی جالب تر می شود که به یادآوریم منافقین زمانی با وجود سردادن شعارهای دهان پر کن سوسیالیستی، با معرفی خود به عنوان یک سازمان مذهبی دست به فریب قشر مذهبی بازار زده و از آنها کمک دریافت می کردند تا به حیات خود ادامه دهند. با این حساب، چنین بازی هایی نباید چندان غریب به نظر برسد. جالب تر این که، مریم رجوی در ادامه ماده دوم از برنامه به اصطلاح ده گانه خویش بحث ایجاد فرصت های برابر اقتصادی برای مردم در آینده ای نزدیک را مطرح می کند ایده ای که توسط کسانی مانند جان رالز در فلسفه ی سیاسی-اقتصادی معاصر غرب مطرح شد که چهره ای کاملاً لیبرال و سرمایه دارانه با خود دارند.
به نوشته بنیاد هابیلیان، بدین سان می توان دید منافقین امروزه با تغییر ماهیت از فرقه ای تروریست با عقاید سوسیالیستی شبه استالینی و مارکسیستی به فرقه ای مزدور و تروریست که برای ادامه حیات خویش آماده است تا با هر تفکری کنار بیاید بیش از گذشته پوسته پوشالی خود را شکافته و واقعیت زشت خویش را آشکار ساخته اند. به علاوه باید این سؤال را از مریم رجوی و سایر بتهای درون فرقه ای منافقین پرسید که با وجود تبدیل شدن منافقین خلق به یک کارتل اقتصادی علی رغم طرح شعارهای به ظاهر مترقی در سالهای اخیر چگونه می توان ادعا کرد که مریم رجوی و سینه چاکان کور دل وی توان ایجاد فاکتور فرصت برابر برای آینده اقتصادی ایران را داشته باشند؟ این نیز پارادوکسی دیگر است که در عملکرد دستگاه بی محتوای هوادار رجوی قابل مشاهده است. به این دلیل که این رسانه های زرد با طرح ایرادات متعدد بر عملکرد اقتصادی ارگانهای مختلف داخل کشور چشم خود را بر روی تکدی گری های بیمار گونه منافقین از دولت های ثروتمند غربی و عربی بسته اند. بنابراین شاید با این حرکت بیمارگونه مریم رجوی به راحتی بتوان نمود دیگری برای پیش بینی روشن بینانه دکتر علی شریعتی روشنفکر معاصر در خصوص استحاله جنبش های تروریست افراطی نظیر منافقین در لیبرالیسم سیاسی و اقتصادی غرب پیدا کرد به این خاطر که ما تا دیروز شاهد استحاله سیاسی منافقین در غرب بودیم و شاید از امروز به بعد ناظر مستحیل شدن اقتصادی این فرقه سرتاپا چنایت در تفکر غربی باشیم.
یادداشت از: علی رحمانی
انتهای پیام