با وجود مشخصبودن انگیزهها و نحوه عملکرد فرقه رجوی درباره حادثه ۷ تیر ۱۳۶۰ که حتی پیش از تحقیقات هم برای مردم روشن بود، این فرقه مسئولیت آن را آشکارا نپذیرفت اما با کنایه آن را به خود نسبت میداد.
به گزارش فراق، رجوی، سرکرده فرقه، در جمعبندی یکساله و موسی خیابانی نفر دوم فرقه، در نوار تحلیل تاریخچه سازمان که پیش از کشتهشدنش ضبط کرده بود، از «ضربه مهلک» و «ضربه اول» بعداز ۳۰ خرداد سخن رانده بودند. خیابانی درباره انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی میگوید: «… صدای مهیب انفجار درست رأس ساعت ۹ یکشنبه شب، هفتم تیر ماه، بلند شد. صدایی که نه تنها در سراسر ایران بلکه در سراسر جهان طنین انداخت».
وی در ادامه با تشبیه فرقه به یک جوان، انفجار ۷ تیر را سیلی محکم آن جوان به جمهوری اسلامی توصیف کرد. همچنین در یک جمعبندی درون سازمانی در شهریور ۱۳۶۰، از فاجعهی ۷ تیر این تعبیر ذکر میشود: «ضربه جبرانناپذیر بر پیکر ایران بهعنوان مرحله جدید مبارزه که بر اثر آن حکومت قادر به راستکردن کمرش نخواهد بود».
مسعود رجوی در جمعبندی یکساله با اشارات و تأکیدهای بسیار به مخاطبان میرساند که فاجعه ۷ تیر را فرقه مرتکب شدهاست. وی با مرحلهبندی کردن جنگ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی اشاره میکند که در مرحله اول نوبت «سران سیاسی» بود. قبل از هر چیز، شاهمهرهها هدف بودند… ما در فاز نخستین تهاجممان، با عمل بزرگ شروع کردیم و در رأس همه، عملیات تاریخی «اللهاکبر». یک مرحله را پیش بردیم. کدام مرحله؟ بیآینده کردن حکومت و سلب ثبات از آن… خلاصه در یک کلام: کارِ کسی جز مجاهدین نبود… کار درمجموع حسابشده و برنامهریزی شدهبود.
در گزارش وزارت خارجه آمریکا درباره فرقه رجوی که در سال۱۹۹۴م (۱۳۷۳ش) انتشار یافت نیز صراحتاً مسئولیت انفجار برعهده آن فرقه گذاشته شدهاست: «مجاهدین موجی از بمبگذاری و ترور را علیه حکومت ایران آغاز نمودند که تا امروز نیز طنینانداز است. شاخصترین حمله در تاریخ ۲۸ ژوئن ۱۹۸۱ رخ داد و این زمانی بود که دو بمب مرکز حزب جمهوری اسلامی (حزب روحانیون) را از هم متلاشی کرد و منجر به کشتهشدن ۷۴ تن از رهبران حکومت گشت. منجمله رهبر حزب جمهوری اسلامی، آیتالله بهشتی، ۴ وزیر، ۲۷ نمایندهی مجلس».
عمدهترین توجیه و تحلیلی که فرقه در سطح ردههای بالا، درخصوص انفجار بمب در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، ارائه داد این بود که: «پس از سرکوبی تظاهرات مردم در ۳۰ خرداد، حالت رعب و یأس بر جامعه مستولی شده؛ بنابراین ما برای اینکه شکستپذیری و ضربهپذیری سیستم را نشان بدهیم تا مردم بفهمند که اگر بخواهند میتوانند سیستم را سرنگون کنند، دست به این عمل زدیم، اگر سیستم را بهصورت هرمی فرض کنیم، ما به رأس هرم ضربه اساسی وارد کرده و مغز متفکر آن را از بین بردهایم. ما به افرادی ضربه زدهایم که در سیستم، جایگزین ندارند و در واقع عمل ما مانند رعد در آسمان بی ابر است».
چنانکه از تحلیلهای درونی فرقه رجوی برمیآید، آنها با هدف بیآینده کردن نظام اقدام به این ترور کردند. آنها میپنداشتند با این جنایت، آینده نظام را هدف خواهند گرفت و با این عمل، جمهوری اسلامی فرو خواهد ریخت اما چندی نگذشت که به پوچ بودن تحلیل خود واقف شدند و دریافتند چنین تحلیلی از اساس اشتباه بوده است.
مرتضی حیدرزاده
انتهای پیام