اینجانب ضمن اعلام همبستگی با اعضای دردمند و نجاتیافته از فرقه مخوف رجوی «mko» از مقامات آلبانی و رئیس محترم کمیساریای عالی پناهندگان درخواست رسیدگی به وضعیت جداشدگان در کشور آلبانی را دارم.از مسئولین و مقامات آلبانی تقاضا دارم بر اساس قوانین مصوبه حقوق بشر و پناهندگی به وضعیت این عزیزان رسیدگی نموده و مشکلات پناهندگی آنان را حلوفصل نمایند.
ریاست محترم کمیساریای پناهندگی همانطور که مستحضر هستید، بسیاری از اعضای فرقه رجوی که سالها در این ارگان مخوف و فرقهای عضویت داشتند با رسیدن به آگاهی و شناخت قصد جدایی داشتند که به آنها اجازه داده نمیشد و بهاجبار آنها را در کمپهای خود محبوس و زندانی میکردند. به همین دلیل پس از سقوط دولت صدام و انتقال از عراق فرصتی پیش آمد تا دستهدسته ناراضیان و آگاهان از فرقه جدا شوند.
به علت سالها عضویت در آن فرقه مخوف اکنون میتوانیم شهادت بدهیم در فرقه رجوی اعضا از کمترین حقوق انسانی و اولیه بیبهره بودهاند در سالهای تاریک و دهشتناکی که عضو این فرقه بودیم سران فرقه ازجمله شخص مسعود و مریم رجوی اجازه بهرهمند شدن از کوچکترین حقوق انسانی را به ما نمیدادند.
ما از اولیهترین حقوق انسانی ازجمله، حق ارتباط، حق تماس با پدر و مادر و خانواده و حتی داشتن وسایل اولیه زندگی، همسر و فرزند محروم بودیم.
حق نگهداری وسایل شخصی زندگی ازجمله آلبوم عکسهای خانوادگی، حق تحصیل، داشتن مدارک شناسایی و پاسپورت، جرم و ممنوع بود.
زمانی که در عراق بودیم حتی نمیتوانستیم بهصورت آزادانه به شهرهای عراق مسافرت کنیم و اعضا در طی ۲۵ سالی که در عراق بودند اجازه نداشتند از کمپهای فرقه بیرون بروند و در زمان صدام از کمپها با دو ردیف نگهبانان داخلی و عراقی محافظت میشد. تا مبادا کسی فرار نماید.
کسی حق خروج از کمپ را نداشت، کسی حق اعتراض و جدا شدن از فرقه را نداشت؛ و ما موظف بودیم از ۵ صبح الی ۲۳ شب در اختیار برنامههای فرقه بوده و سالها بدون حقوق از ما بیگاری میکشیدند.
علاوه بر تضییع حقوق انسانی، در معرض انواع شکنجههای روحی و جسمی هم بودیم.
بر طبق قوانین خودساخته رهبر فرقه، همه اعضا موظفاند روزانه در جلسات موسوم به عملیات جاری شرکت نموده و در طی این جلسات مورد بازخواست، هجمه و حتی ضرب و شتم فیزیکی قرار میگیرند. افراد مجبور به اقرار کشیشی بهصورت روزمره بوده و هر آنچه در ذهن و فکر میگذرد را بایستی بیان کنند.
کمپهای مخوف فرقه، سرزمین درد و شکنجه، زندان، قطع ارتباط با دنیا، سرزمین عشق ممنوع و خداحافظی با زندگی است.
اکثر اعضای فرقه بنا به سالهایی که در درون این فرقه مافیایی بودند از تماس با خانواده، داشتن موهبت خانواده و زن و زندگی و فرزند محروم بودند و زندگی عادی را فراموش کردهاند لذا بسیاری از افراد فاقد کارت هویت و شناسنامه و پاسپورت و مدارک شخصی هستند.
اینجانب در بخش پرسنلی سازمان حدود ده سال فعالیت داشتم و به همین دلیل مطلع هستم طبق دستور سلسلهمراتب هرگونه مدارک شناسایی شخصی و عکسهای خانوادگی و مدارکی که ارتباط افراد را به خانواده و مراکز قانونی متصل مینمود را از بین میبردند و بهجز افراد محدودی از اعضای ردهبالای فرقه و افرادی که در اروپا مستقر بودند. مدارک شناسایی بقیه را از بین بردند. آنها در هنگام ورود به کمپ مدارک را تحویل گرفته و پس از مدتی از بین میبردند تا با انجام عمل بدون هویت نمودن افراد سعی بر وابسته نمودن و جلوگیری از بازگشت و فرار نمایند.
از شما تقاضای رسیدگی و حمایت از اعضای جداشده و بازگردان حقوق آنها رادارم.
مریم سنجابی
انتهای پیام / انجمن نجات استان اردبیل